🔴 #شعر_معنوی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🔸در جهان، #سادگى، #صفا دارد
🔸هر كسى ساده شد، #وفا دارد
🔹خوش به حال صفاى سادهدلان
🔹زندگى بهرشان ضيا دارد
🔸مردم سادهی بدون ريا
🔸بر دل و بر زبان، #دعا دارد
🔹میكند بس دعا ز روى صفا
🔹در دعا رنگى از خدا دارد
🔸هر كسى را كه حالت، اين باشد
🔸حالتِ پاک اوليا دارد
🔹اى «بِنيسى»! تو ساده باش و بگو:
🔹«درد ما، سادگان، شِفا دارد»
📖 باغستان بنیسی (مجموعهاشعار چاپنشدهی ایشان).
🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی:
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #پیام_معنوی
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعهنوشتاری با عنوان #خطاب_به_خودم:
🌿 به علمای ربّانی، هم نگاه و هم خدمت کن.
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت 8:
🔸خواستم یکمرتبه پا شده، پیش مادرم بروم و ببینم در چه حالی است؛ خود، به خود گفتم بهتر است همینجا بمانم و خود را به خواب بزنم؛ ببینم باباهایم و عمو و داییام، دربارهی مادرم چه میگویند. لحاف را سر کشیده، خود را به خواب زدم. خالهسارا چند مرتبه بالای سر من آمد و بعد به آنها گفت: «مثل این که خوابیده است.»؛ ولی من نخوابیده بودم؛ تصمیم داشتم نخوابم؛ حرفهای آنان را که دربارهی مادرم میزنند، بشنوم.
🔸بیچارهمادرم در آن اتاق کوچک، تک و تنها چه می کشید، نمیدانستم. فقط گاهی صدای سرفههایش، مثل پتک به گوشم میرسید. میدانستم که او درد میکشد و سرفه میکند.
🔸آنگاه شنیدم که باباحسن گفت: «خب آقاعلی! شما میگویید چه کار کنیم. حال و مریضی خدیجه، بد است. میترسم اگر چند روزی اینجا بماند، همهی ما، بالخصوص بچههای معصومش از آن درد بگیرند؛ آن وقت، همگی باید روانهی قبرستان بشویم.»
🔸باباعلی گفت: «من نمیدانم از کجا این مریضی، گریبان این بدبخت را گرفت. در بین بچههایم او از همه، سالمتر و چالاکتر بود.» داییکاظم گفت: «از کارخانهی سفالیسازی، او این مریضی را گرفت. از بس که او را به کارِ کارخانه وادار کردند، اینچنین مریض شد؛ والّا، سالم و سرحال بود.» عمومهدی وسط حرف داییکاظم پرید و گفت: «کی ما او را به کارخانه برده و از او کار کشیدیم؟ فقط چند بار؛ آن هم روی لاعِلاجی، او را به کارخانه بردیم.» داییکاظم با کنایه گفت: «پس چرا مریض شده؟» عمومهدی گفت: «مریض شده که شده؛ ما چه کار کنیم؟» داییکاظم گفت: «ما سالم داده بودیم؛ سالم هم میخواهیم.» حرفهای داییکاظم و عمومهدی که هر دو، جوان بودند، مثل یک گلوله به سوی یکدیگر پرتاب میشد و آنقدر نمانده بود که درگیری پیش بیاید. پدرم که تا آن موقع هیچ حرفی نزده بود، رو به برادرش، عمومهدی، کرد و گفت: «حرف نزنید؛ صبر کنید ببینیم بزرگترها چه میگویند.»؛ آنگاه باباعلی هم به داییکاظم گفت: «تو هم حرف نزن. اصلاً به شما چه مربوط است؟ وقتی دو تا بزرگتر صحبت میکنند، وظیفهی کوچکترها گوشکردن است.»
🔸باباحسن گفت: «باید یک فکر اساسی بکنیم؛ والّا، خانوادهی ما هم، مثل خانوادهی عبدالصّمد، از هم پاچیده میشود؛ آن وقت، دیگر جان همهی ما، در خطر است.» من بعدها فهمیدم که خانوادهی عبدالصّمد، همگی، به مرض سل مبتلا شده و از بین رفته بودند؛ این بود که باباحسن می گفت: «تا دیر نشده، یک کاری انجام دهیم تا بعدها به ناراحتیهای زیاد دچار نشویم.»
🖇 گذشته و ادامهی زندگینامه را با هشتک #زندگینامه دنبال کنید.
📖 شیرخدای آذربایجان، ص 17 ـ 19.
🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی:
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: آيا اين با عدل خدا میسازد كه كسى با عمرى عبادت و ديگرى با عملى كوچک در پايان عمرش، از اولياى خدا شوند؟
🔍 پاسخ:
1⃣ گاهى ارزش يک عمل كوچک، بيشتر از هزار عمل ديگر است؛
2⃣ درجات اولياى خدا ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ با هم فرق دارد.
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #چند_ویژگی، بخش 4
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸به کسانی که به محضر ایشان وارد میشدند، حتّی خردسالان، احترام میگذاشتند.
🔸درِ خانهشان همیشه به روی همهی مراجعین باز بود.
🔸هر کسی به حضورشان میرسید، از نظر معنوی یا عاطفی و یا مادّی، بیبهره برنمیگشت.
🔸محفلشان مجلس انس با قرآن کریم و احادیث شریفه بود.
🔸خودباوری قابل توجّه و آرامش آسمانی داشتند.
🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی:
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #خبر
شما میتوانید با عضویّت در کانال «استاد بنیسی» در ایتا به نشانی @benisiha_ir و استفاده از هشتکهای زیر، مطالب ناب آن را دنبال کنید:
💠 مطالب مرتبط با مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #تصویر (تصاویر ایشان)
✅ #زندگینامه ایشان به #قلم_ایشان
✅ #نکات_خواندنی دربارۀ ایشان
✅ #حرفهای_طلایی (پندهای ایشان به دختران)
✅ #پند_پیران_بر_پوران (پندهای ایشان به پسران)
✅ #شعر_معنوی (اشعار ایشان)
✅ #معرفی_آثار ایشان
✅ #داستان_جذاب (داستانهای خواندنی از کتابهای ایشان)
✅ #یاد_خدا (ابیات توحیدی ایشان)
✅ #امید_آینده (ابیات مهدوی ایشان)
💠 مطالب مرتبط با فرزند ایشان:
✅ #نکات_حدیثی (به گزینش و قلم او)
✅ #در_محضر_عالم (پرسشهای او از حضرت آیتالله خرّازی و پاسخهای ایشان)
✅ #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای او به پرسشها)
✅ #پیام_معنوی (پندهای او به خودش!):
✅ #نوشتار_کوتاه (نوشتههایی کوتاه از او)
✅ #کلیپ_صوتی (از سخنرانیهای او)
✅ #متن_بخشی_از_سخنرانی (از سخنرانیهای او)
✅ #نکات_برگزیده (از سخنرانیهای او)
✅ #ابیات_زیبا (به گزینش او)
💠 مطالب دیگر:
✅ #مطالب_مناسبتی (به مناسبت ایّام)
🔵 با عضویّت در این کانال، روحتان را با معارف معنوی، شاداب کنید:
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #نوشتار کوتاهی از حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی
▫️بسم الله الرّحمان الرّحیم
🔷 #عمر_طولانی_امام_زمان (سلام الله تعالی علیه)
▫️در دنیا درختهایی وجود دارند که هزارانساله هستند؛ پس عمر طولانی امکان دارد و واقع شده است.
▫️در نتیجه، به امکانداشتن عمر طولانی برای حضرت ولیّ عصر ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ اشکالی وارد نیست.
#امام_زمان (علیه السّلام)، #عمر
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت 9:
🔸باباعلی گفت: «من شنیدهام که در تهران این مرض را معالجه میکنند و یک بیمارستان بزرگی هم برای همین منظور، درست کردهاند. بهتر است خدیجه را به آنجا ببریم؛ انشاءالله خوب میشود.» عمومهدی گفت: «با کدام پول؟ میدانید که ما کلّی، بدهکارهایم. باید هرچهزودتر آنها را بپردازیم. چند روز پیش، آقاتقی آمده بود؛ پولش را میخواست؛ داداش (۲) داشت سکته میکرد.» پدرم به عمومهدی گفت: «تو ساکت باش؛ ببینیم بزرگترها چه میگویند.»
🔸باباحسن گفت: «مهدی راست میگوید. ما پولوپَلهای نداریم که خدیجه را به تهران ببریم و آنجا بخوابانیم. هر که دارد، ببَرد. ما حرفی نداریم. اگر خواستید، طلاقش را میدهیم.» باباعلی گفت: «مرد حسابی! ما وقتی خدیجه را به شما دادیم، چیزیش نبود؛ سالمِ سالم بود. حالا که مریض شده، میخواهید به گردن ما بیندازید؟ این کار شما درست نیست. ما دختر ندادیم که بعد از شوهردادن، همهی خرجش را هم به عهده بگیریم.»؛ بعد با لحن تندی به باباحسن گفت: «ما صحیح و سالمش را میخواهیم. وقتی او به خانهی شما آمد، مثل یک گل شکفته و زیبا بود؛ دهها خواستگار داشت. حالا که مریض شده، میخواهید طلاقش بدهید و به ما برگردانید؟ آخر، این شد انصاف و مروّت؟» باباحسن گفت: «همین که گفتم. طلاقش میدهیم؛ بچهها را هم خودمان نگه میداریم. شیرخدا که بزرگ شده. یدالله را هم میدهیم سکینه نگه میدارد.»
🔸این حرفهای باباحسن مثل پتک به مغز من فرود میآمد. یعنی چه؟ چرا میخواهند من و برادرم را از مادرمان جدا کنند؟ ما، مادرمان را خیلی دوست داریم. چه کسی میتواند جای او را بگیرد و بر ما قصّه بگوید و غِذا بپزد و لباسهایمان را بشُوید؟ انصاف است که ما، مادر داشته باشیم، ولی مثل یتیمها بمانیم؟
🔸همانجا خواستم از زیر لحاف دربیایم و پیش مادرم بروم و بگویم مادر؛ مادر! میخواهند ما را از تو جدا کنند، میخواهند تو را طلاق بدهند و ما را یک عمر، بیمادر بگذارند. ما تو را خیلی دوست داریم؛ هرگز از تو جدا نخواهیم شد.
🖇 گذشته و ادامهی زندگینامه را با هشتک #زندگینامه دنبال کنید.
📖 شیرخدای آذربایجان، ص 19 و 20.
🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی:
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: راههاى محبّت به دوست چيست؟
🔍 پاسخ: 1. اظهار دوستى؛ 2. بخشندگى و هديّهدادن؛ 3. ديدار و تماس؛ 4. آشكارا سلامدادن؛ 5. پاسخ سلام دادن؛ 6. نرمى در سخن؛ 7. دستدادن؛ 8. خيرخواهى؛ 9. كمک؛ 10. برآوردن نياز؛ 11. گرامیداشتن؛ 12. همدردى؛ 13. بر خود مقدّمداشتن؛ 14. به نيكى يادكردن؛ 15. هديّهكردن عيبها؛ 16. دعا؛ 17. گذشتكردن از لغزشها؛ 18. جوياشدن از احوال زندگیاش.
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در حال هدیّهدادن یکی از آثارشان به نام «دیدار نورالمهدی (علیه السّلام)» به حافظ کلّ قرآن کریم، آقای سیّد محمّدحسین طباطبایی (علمالهدی)، در سال 1373.
🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی:
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #چند_ویژگی، بخش 5
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸در سخنان ایشان خبری از مادّیّات نبود و به بنده هم سفارش کردند که دربارهی مادّیّات زندگیات با هیچ کس صحبت نکن.
🔸در وصیّتنامهی خود نوشتند که فرزندانم اگر راضی باشند، پس از وفات من، خانه را در اختیار مادرشان بگذارند و یک سال، مراسم صبحهای جمعه را ادامه دهید که الحمد لله تا کنون ادامه یافته است.
🔸خوشفکر و نواندیش بودند و برخی از آثار ایشان، گواه این مطلب است.
🔸خوشمحضر بودند و بیشتر برخوردهای ایشان گرم و صمیمی بود و گاهی شوخی میکردند.
🔸چند ذکر را به دیگران توصیه میکردند؛ همچون: روزی صد بار «لا حول و لا قوّة الّا بالله العلیّ العظیم» برای فقیرنشدن، روزی صد بار «سبحان الله، و الحمد لله، و لا الاه الّا الله، و الله اکبر» برای حفظ از عذاب جهنّم، روزی 99 بار «یا عزیز» برای عزیزشدن در بین مردم و میفرمودند: هر روز یک «یا عزیز» هم بگویید و ثوابش را به بنده هدیّه کنید.
🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی:
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #پسرم! هیچ کس مثل دیگری نیست؛ پس، مثل خودت باش.
📖 پند پیران بر پوران (پندنامهی ایشان به فرزندشان: حاجآقا اسماعیل).
🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی:
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir