🔴 #ابیات_زیبا (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
🌹دلم بتخانه شد، یا رب! خلیلی!
🌹طریق عشق را پیری، دلیلی!
🌹دگر، فرعون نفْسم سخت یاغی است
🌹خداوندا! کلیمی! رود نیلی!
📝 از: #امیرعلی_مصفا.
#دعا، #دوستی، #همنشینی
💻 مشاهدهی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/05/14/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #خبر
کانال «بِنیسیها» (پدر و پسر) در ایتا و اینستاگرام: @benisiha_ir
💠 مطالب مرتبط با عالم گمنام، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی: تصاویر، زندگینامه، سیرهی اخلاقی و عرفانی، کرامات، دستورالعملهای معنوی کوتاه، اشعار توحیدی و ولایی و کاربردی، و آثار دیگر ایشان.
💠 مطالب مرتبط با فرزندشان (حاجآقا اسماعیل): چکیدهی احادیث ناب، پرسشها و پاسخها، برگزیدهی سخنرانیها (به شکل کلیپ صوتی و نوشتاری) و آثار جذّابش.
🔵 با عضوشدن در این کانال، هر روز، روحتان را با معارف معنوی، شاداب کنید:
http://eitaa.com/joinchat/546439171Cd549f0df8b
🔴 #داستان_جذاب
✅ #پاداشی_بزرگ_برای_کاری_کوچک!
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشتهاند:
🔹حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ فرمودند: «زنی از بیابانی میگذشت. تشنگی بر او غلبه کرد. در آن نزدیکی، چاه آبی بود. او وارد آن شد و خود را سیراب کرد؛ سپس بیرون آمد و مسیرش را ادامه داد.
در راه، سگی را دید که از تشنگی، خاکهای نمناک را میخورْد. با خودش گفت چنانکه تشنگی بر من غلبه کرده بود، بر این حَیَوان هم غلبه کرده است که خاکهای نمناک را میخورد.
به سوی چاه برگشت، وارد آن شد، دهانش را پر از آب کرد، با دستهایش دیوارهی چاه را گرفت، بالا آمد، آب را از دهانش به دهان آن سگ ریخت و چند بار این کار را تکرار کرد تا این که آن را سیراب کرد!
خداوند به سبب این کار زن، گناهان او را بخشود.»
🔹حاضران پرسیدند: «مگر آبدادن به حیوانات هم پاداش دارد؟!» حضرت فرمودند: «لِکُلِّ کَبِدٍ حَرّاءَ اَجرٌ؛ برای [سیرابکردن] هر جگر داغی، پاداشی است.»
#آمرزش، #مهربانی_با_حیوانات
💻 مشاهدهی داستانهای دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/153/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #مطالب_خواندنی (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
✅ #به_انسانبودنت_شک_کن_اگر...
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر مستضعفی دیدی
🔸ولی از نان امروزت به او چیزی نبخشیدی
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر چادر به سر داری
🔸ولی از زیر آن چادر به یک دیوانه خندیدی
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر قاریّ قرآنی
🔸ولی در درک آیاتش دچار شکّ و تردیدی
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر گفتی خداترسی
🔸ولی از ترس اموالت تمام شب نخوابیدی
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر هرساله در حجّی
🔸ولی از حال همنوعت سؤالی هم نپرسیدی
🔸به انسانبودنت شک کن، اگر مرگ مرا دیدی
🔸ولی قدر سَری سوزن ز جای خود نجنبیدی
📝 از: #مریم_نیکوبخت.
#انفاق، #تمسخر، #خدمت، #دنیاخواهی، #شک، #یاد_مرگ
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پیام_معنوی
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعهنوشتاری با عنوان #خطاب_به_خودم:
🌿 اگر نمیتوانی همهی کارهای خداپسند را انجام دهی، کارهایی را که دیگران میتوانند انجام دهند، به آنان بسپار و خودت کارهایی را انجام بده که آنان نمیتوانند انجام دهند یا اگر به آنان بسپاری، انجام نمیدهند.
💻 مشاهدهی این مطلب و «پندهای دیگر حاجآقا بنیسی به خودش!»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/290/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #دخترم! در مَحبّت به فرزندانت زیادهروی نکن.
📖 حرفهای طِلایی (پندنامهی ایشان به تنهادخترشان).
#افراط، #فرزندداری
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #برگزیده ی کتاب «امام گردان» به شکل #متن_PDF
🔍 موضوع: خاطراتی از شهید حاجآقا محمّدعلی ملک.
🖊 نویسنده: آقای رحیم مخدومی.
🖋 برگزیدهنویسی: حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی.
📖 فایل PDF این برگزیدهی دلنشین را در این نشانی ببینید:
http://benisiha.ir/2019/05/324/
#آثار_حاج_آقا_بنیسی، #شهدا
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت 23:
🔸بعد از رفتن پدرم [از منزل، برادر کوچکم]، یدالله، از خواب بيدار شد و چند لحظهاى گريه كرد و سپس من و مادرم او را با زبان خوش، آرام كرديم و مادرم دست به سر و صورتش كشيد و گفت: «انشاءالله بچههايم بزرگ میشوند و همهی كارهايمان درست میشود. ماشاءالله كه شيرخدا براى خودش يک مرد است. در كارهاى خانه به من كمک میكند و بعضى وقتها هم به كارخانه رفته و خردهكاریهاى كارخانه را انجام میدهد و يدالله هم پشتسرش میرسد.»
🔸من از مادرم سؤال كردم: «مادر! الان، من چند سالم هست؟» گفت: «هفت سالَت است. يكى و دو ماه ديگر، وارد هشت سال خواهى شد. خب بچهها روزبهروز بزرگ میشوند و قدرت پيدا میكنند و كار زياد میكنند و پول زياد درمیآورند و وضع خانوادهشان خوب میشود.»
🔸گفتم: «مادر! من بعد از اين هر روز به كارخانه میروم و با پدرم و باباحسن و عمومهدى و عموعلى كار میكنم و از آنها پول میگيرم و پولهايم را جمع كرده، براى تو همهچيز میخرم. دوست دارم يک گردنبند طلا[ى] شصتپره برايت بخرم؛ از آن گردنبندى كه پسر خالهسَلوَر از تهران برايش آورده. خيلى قشنگ است. نه؟ آن روز كه خالهسلور به خانهی ما آمد، ديدم كه تو با حسرت و آرزو، به گردنبند او نگاه میكردى. آن هم متوجّه شد. با دست، گردنبندش را نشان داد و گفت: "گردنبندم شصتپره است. پسرم از تهران آورده و قيمتش هم خيلى گران است. پسرم میگفت: با پول اين گردنبند میتوان نصف اين دِه را خريد!"؛ بعد يادم هست كه خالهسلور میگفت: "درست است كه من براى بزرگكردن پسرم خيلى زحمت كشيدهام، ولى خب الان دارم لذّتش را میبرم. خدا بچههاى تو را هم بزرگ كند؛ آن وقت، همهچيز برايت میخرند." مادر! من از آن روز تصميم گرفتم پولهايم را جمع كنم و به تهران بروم و از همان گردنبند برايت بخرم.» مادرم گفت: «انشاءالله.»
🔸بعد، آه سوزناكى كشيد و گفت: «پسرم؛ شيرخدا! معلوم نيست كه من تا آن روز زنده بمانم يا نه. اين مريضى كه به سراغ من آمده، ممكن است بيشتر از يكى ـ دو ماه زنده نمانم.»
📖 شیرخدای آذربایجان، ص 35 ـ 37.
🖇 گذشته و ادامهی این زندگینامه را با هشتک #زندگینامه دنبال کنید.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/04/176/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: اگر کودک من يا کودکى كه من باید از او مواظبت كنم، كار بدی انجام دهد، مثلاً: قرآن كريم را زير پا بگذارد، گناه كرده است؟
🔍 پاسخ: گناه دربارهی انسانهاى بالغ است و دربارهی كودکِ غیربالغ صدق نمىكند؛ امّا پدر، مادر و سرپرست كودک نبايد بگذارند كه او چنين كارهايى را عمداً انجام دهد يا به آنها عادت كند.
#فرزندداری
💻 مشاهدهی «پرسشها و پاسخهای اخلاقی و اجتماعی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/07/55/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ پس از رسیدن به ایران از سفر عتبات عالیات در فروردین سال 1377 و در حال روبوسی با پدر بزرگوارشان، عبد صالح، حاج اسماعیل آقا. رحمة الله تعالی علیه.
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸در روز یکشنبه، 1398/4/9، تنهاخواهرم نقل کرد: «در سال 1371 پدرمان و من، در حالی که در اواخر دوران بارداریام به فرزند بزرگم بودم، جلو پایانهی جنوب شهر تهران که رانندهها مسافران را سوار میکنند، حدود یک ساعت و ربع ایستادیم؛ امّا هیچ رانندهای ما را سوار نکرد؛ با این که دیگران را سوار میکردند و میرفتند!
🔸پدرمان فرمودند: "دخترم! مرا ببخش؛ چون به خاطر روحانیبودن من، تو را هم سوار نمیکنند!"
🔸یکباره ماشین گرانقیمتی جلو ما ایستاد. رانندهی شیکپوشش پیاده شد و با اصرار و سوگنددادن ایشان، ما را سوار وسیلهاش کرد.
🔸او در راه گفت: "من کارخانهدار هستم و از نوع ماشین من، فقط دو تا در ایران هست. از روی خستگی خوابیده بودم، که امام زمان ـ علیه السّلام. ـ را در خواب دیدم و ایشان به من فرمود که به فلانجا برو و یک روحانی و دخترش را که دو مقصد دارند، سوار کن. من بیدار شدم، به همان نشانی آمدم، و شما را دیدم و سوار کردم."
🔸پدرمان فرمودند: "من در دلم به آن حضرت توسّل کردم. آری؛ ایشان سربازان خود را زمین نمیگذارند."
🔸آن راننده، مرا به خانهام در تهران رساند و سپس پدرمان را به مقصدشان که منزل خواهرشان در شهر کرج بود، برد.»
#توسل، #روحانیت
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #پسرم! با حِلم (1)، بر زخمهای دلت مرهم بگذار.
1) صبر در برابر آزار دیگران.
📖 پند پیران بر پوران (پندنامهی ایشان به فرزندشان: حاجآقا اسماعیل).
#حلم، #دل، #صبر
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
🌹دل نگذاردم نظرْ باز به روی گل کنم
🌹بس که به حیرت آوررَد جلوهی باغبانْ مرا!
📝 از: آیتالله علّامه #الهی_قمشهای.
#آفرینش، #خدا
💻 مشاهدهی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/05/14/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #معرفی_آثارِ 📚 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
📗 نام کتاب: #ارمغان_شبهای_شادی
📁 موضوع کلیدی: مدایح و مراثی.
📂 موضوع تفصیلی: مجموعه اشعار شعراى مختلف دربارهی مدح اهل بیت. سلام الله تعالی علیهم.
🖨 چاپ: قم، انتشارات علّامه بنیسى، ۱۳79 ش.، جیبى، ۱۶۰ ص.
💻 مشاهدهی «معرّفی آثار چاپشدهی حضرت استاد بنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/03/168/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #در_محضر_عالم
❓پرسش حاجآقا بِنیسی: آیا همهی موجودات عالَم، باشعورند؟
🔍 پاسخ حضرت آیتالله سیّد محسن خرّازی ـ دامت برکاته الوافرة. ـ : علّامه طباطبایى فرموده است که بله؛ البتّه نَه به اندازهی شعور انسانها.
❓پرسش حاجآقا بِنیسی: یعنى: همهی آنها مىفهمند که خدایى هست؟
🔍 پاسخ حضرت آیتالله خرّازی: بله.
❓پرسش حاجآقا بِنیسی: آیا همهی موجودات عالَم، اراده هم دارند؟
🔍 پاسخ حضرت آیتالله خرّازی: اراده با شعور فرق مىکند و لازمهاش هم نیست. همهی موجودات، اراده ندارند.
#خداشناسی، #جهانشناسی
💻 مشاهدهی این مطلب و «پرسشهای دیگر حاجآقا بنیسی و پاسخهای آیتالله خرّازی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/10/223/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #دخترم! خدا را بیشتر از همه دوست داشته باش.
📖 حرفهای طِلایی (پندنامهی ایشان به تنهادخترشان).
#خدادوستی، #عشق، #محبت
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #برگزیده ی کتاب «حکایات قبرستان بقیع» به شکل #متن_PDF
🔍 موضوع: خاطراتی از علّامه عبدالرّحیم صاحبالفصول حائری. رضوان الله تعالی علیه.
🖊 تنظیمکنندگان: محمّد محقّق و شهرام قراگوزلو.
🖋 برگزیدهنویسی: حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی.
📖 فایل PDF این برگزیدهی دلنشین را در این نشانی ببینید:
http://benisiha.ir/2019/05/315/
#آثار_حاج_آقا_بنیسی، #علما
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت 24:
🔸[مادرم] آه سوزناكى كشيد و گفت: «پسرم؛ شيرخدا! معلوم نيست كه من تا آن روز زنده بمانم يا نه. اين مريضى كه به سراغ من آمده، ممكن است بيشتر از يكى ـ دو ماه زنده نمانم.»
🔸اين حرف مادر برايم از هر تلخى، تلختر بود. میخواستم خودم را به ديوار بكوبم، داد بكشم و بگويم مادر! اين حرفها چيست كه تو دارى میزنى؟ چرا دل كوچک مرا میشكنى؟ چرا اين مريضى لعنتى، اینهمه يأس و نوميدى برايت آورده؟ زدم زير گريه. گفتم: «مادر! اين حرفها چيست كه میزنى؟ تو خوب میشوى؛ خوب میشوى. به خدا تو خوب میشوى. ما تو را دوست داريم. نمیتوانيم بدون تو زندگى كنيم. خدا هم راضى نمیشود كه تو بميرى و شيرازهی زندگیمان از هم پاشيده بشود و ما بیسرپرست و بیمادر بمانيم. نه؛ نه؛ تو نمیميرى؛ تو نمیميرى.»
🔸مادرم دست به سر و صورتم كشيد و با دستمال بزرگى كه در دست داشت، اشکهاى چشمانم را پاک كرد و گفت: «گريه نكن شيرخدا!؛ گريه نكن. انشاءاللّه كه نمیميرم و بزرگشدن شما را میبينم.» گفتم: «انشاءاللّه.»
📖 شیرخدای آذربایجان، ص 36 و 37.
🖇 گذشته و ادامهی این زندگینامه را با هشتک #زندگینامه دنبال کنید.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/04/176/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: آیا در نماز وتر، ترتیب بین استغفار برای 40 مؤمن و گفتن «هذا مقام العائذ بک من النّار»، واجب است؟
🔍 پاسخ: خیر؛ بلکه گفتن آنها نیز واجب نیست.
#نماز_شب
💻 مشاهدهی «پرسشها و پاسخهای احکام»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/07/311/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸برادر عزیزم، حاجآقا حبیب، نقل کرد: «از پدرمان در اواخر عمرشان پرسیدم که آیا شما امام زمان ـ علیه السّلام. ـ را دیدهاید؟ پاسخ ندادند. دوباره پرسیدم. فرمودند: «بله.»
🔸پرسیدم: «کجا؟» فرمودند: «روز چهاردهم ماه رجب، مقداری میوه خریدم و پیش کسانی که در مجالسم شرکت میکنند و برای اعتکاف به مسجد مقدّس جمکران رفته بودند، رفتم و میوهها را به آنها دادم.
🔸بعد، وقتی که به سمت درِ خروجی مسجد حرَکت میکردم، در دلم گذشت که آیا من، مانند بعضی از علما و عرفا توفیق پیدا میکنم که امام زمان ـ علیه السّلام. ـ را زیارت کنم؟
🔸در همین حال، سه نفر را دیدم که با هم حرکت میکردند و نفر وسطی سیّد بود و جلوتر راه میرفت و معلوم بود که مقامش بالاتر است.
🔸ایشان وقتی که به من رسید، فرمود: "آمیرزا اسدالله! سلام علیکم." جواب سلام دادم. فرمود: "شما طلب کردی و خواستهتان چه زود برآورده شد!" لحظاتی با هم صحبت کردیم و بعد فرمود: «این مقدار زمان [برای صحبت ما]، کافی است.» و من از ایشان جدا شدم.
🔸از قرائن فهمیدم که ایشان امام زمان ـ علیه السّلام. ـ بود.»
#تشرف
💻 مشاهدهی «خاطرات و نکاتی خواندنی دربارهی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/289/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #پسرم! زیردستانت را زیاد #بازخواست نکن.
📖 پند پیران بر پوران (پندنامهی ایشان به فرزندشان: حاجآقا اسماعیل).
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
🌹دست طلب که پیش خَسان میکنی دراز
🌹پل بستهای که بگذری از آبروی خویش
📝 از: #صائب.
🔍 خسان: جمع خس: خار، ریزهی کاه، علف خشک.
#آبروداری، #طمع
💻 مشاهدهی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/05/14/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت 25:
🔸بعد ديدم مادرم سخت ناراحت شد و گفت: «اى واى! چه كار بدى كردم! الله اکبر! الله اکبر! من چقدر فراموشكارم! نبايد اين كار را میكردم.» گفتم: «كدام كار؟» گفت: «با اين دستمال نبايد اشک چشمان تو را پاک میكردم. اصلاً نبايد اين دستمال را نزديک دهان و دماغ تو میآوردم. واى! خدايا! چه خواهد شد؟» گفتم: «مگر چه شده؟ اين دستمال چه بود؟ چرا اینقدر وحشتزده شدى؟» گفت: «من با اين دستمال، خِلط سينهام را پاک و تميز میكنم. همه به من گفتهاند كه نبايد آن را جلو دهان و دماغ كسى بگيرى؛ [وگرنه،] او هم از اين مريضى میگيرد و از بين میرود. واى بر من! با دست خودم سببِ ازبينرفتن بچهام شدم.»؛ سپس با دو تا دستش، صورتش را پوشاند و سخت گريست.
🔸من هم كه از اين حرفهاى مادر، كمى وحشتزده شده بودم، فكرهايى از مغزم میگذشت؛ ولى آنها را به روى خود نياورده و پا شده و دستهاى خودم را به گردن مادرم انداخته و گفتم: «مادر! گريه نكن. چيزى نمیشود. نترس. مريضى تو، به من سرايت نكرد. ببين نَه سرفه میكنم و نَه درد دارم. همهی اينها حرف پوچ هستند كه به تو تلقين كردهاند.»
📖 شیرخدای آذربایجان، ص 37 و 38.
🖇 گذشته و ادامهی این زندگینامه را با هشتک #زندگینامه دنبال کنید.
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: در ذهن من شبهاتى وجود دارد. آيا میتوانم پيگيرى حلّ آنها را به آينده موكول كنم؟
🔍 پاسخ: شبهاتى كه ممكن است به ايمان خدشه وارد كنند، بايد آنها را هرچهزودتر حل و برطرف کرد.
💻 مشاهدهی «پرسشها و پاسخهای احکام»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/07/311/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در مسجد امام زینالعابدین ـ سلام الله تعالی علیه. ـ در شهر مدینهی منوّره در اسفند 1378.
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
✅ #خاطره
🖋 به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعیل داستانی بنیسی:
🔸روزی فرمودند: «آیتالله سیّد عبدالله شبستری، به من گفته: "پیش من بیا تا مطالبی را برایت بگویم که اگر به هر کسی غیر از شما بگویم، مرا تکفیر میکند."
🔸خود ایشان هم در آغاز شعری سرودهاند: «رازها دارم به دلْ ناگفتنی / گر بگویم، بر سرِ دارم بَرَند».
🔸چند روز پیش از رحلتشان هم فرمودند: «میترسم بمیرم و ناگفتههای فراوانم با من در زیر خرواری از خاک دفن شود.»
#رازداری، #علم
💻 مشاهدهی «خاطرات و نکاتی خواندنی دربارهی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/289/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🌷 #پسرم! هنگام خوابیدن، روزت را #محاسبه (1) کن.
📖 پند پیران بر پوران (پندنامهی ایشان به فرزندشان: حاجآقا اسماعیل).
1) بررسی، رسیدگی، حسابوکتاب.
#خواب
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
🌹رسم عاشق نیست با یک دلْ دو دلبر داشتن
🌹یا ز جانان یا ز جان بایست دلبرداشتن
📝 از: #قاآنی.
🔍 جانان: معشوق.
#شهادت، #عشق
💻 مشاهدهی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2017/05/14/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir