eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
272 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 دربارۀ مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🖊 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 🔸ایشان می‌فرمودند: «در زادگاهم، روستای بنیس، چند کارگاه سفال‌سازی وجود داشت که یکی از آن‌ها برای پدرم بود. گاهی صاحبان آن‌ها کودکان خود را به صورت دسته‌جمعی به کوه رس منطقه می‌فرستادند تا برای ساختن ظروف سفالی، خاک رس بیاورند. گاهی که ما، پسران، در آن کوه، مشغول جمع‌آوری خاک می‌شدیم، این پرسش مطرح می‌شد که اگر یکی از ما، در این‌جا گنج پیدا کند، با آن، چه می‌کند؟ و هر کس آرزویش را بیان می‌کرد. هر بار که نوبت به من می‌رسید، می‌گفتم: «یک خانه می‌سازم که در دیوارهای داخلی‌اش کتابخانه باشد.» و این، آرزوی من از دوران کودکی بود. هنگامی که خانه‌ام روزی‌‌ِ من شد، در دیوارهایش کتابخانه ساختم و به آرزویم رسیدم.» 🔸سپس مطلبی را بیان می‌کردند که از آن، این مطالب برمی‌آمد: ممکن است که یک روز به آرزوهایتان برسید؛ پس فقط آرزوهای کوچک و دنیوی نکنید. ، ، ، ، ، @benisiha_ir
، بخش ۳ امروز 🔸سپس به سالن مطالعه و کتابخانۀ آن‌جا رفتم و با مسؤول کتابخانه که یک روحانی به نام حاج‌آقا سیّد مهدی موسوی بود، دوست شدم و بیش از یک ساعت، دربارۀ خاطراتم و... صحبت کردم. ایشان که خوشحال به نظر می‌آمد، گفت: «شما روزیِ امروز من بودید و من مطالب زیادی از شما یاد گرفتم.» 🔹از ایشان پرسیدم که آیا می‌توانم گاهی به این‌جا بیایم و از کتاب‌هایش استفاده کنم؟ گفت: «آری؛ استفادۀ طلّاب قدیم این‌جا از این کتاب‌ها اشکال ندارد.» ، ، @benisiha_ir
🔴 (به مناسبت روز کتاب و کتابخوانی) 🔴 دربارۀ مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🖊 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 🔸ایشان می‌فرمودند: «در زادگاهم، روستای بنیس، چند کارگاه سفال‌سازی وجود داشت که یکی از آن‌ها برای پدرم بود. گاهی صاحبان آن‌ها کودکان خود را به صورت دسته‌جمعی به کوه رس منطقه می‌فرستادند تا برای ساختن ظروف سفالی، خاک رس بیاورند. گاهی که ما، پسران، در آن کوه، مشغول جمع‌آوری خاک می‌شدیم، این پرسش مطرح می‌شد که اگر یکی از ما، در این‌جا گنج پیدا کند، با آن، چه می‌کند؟ و هر کس آرزویش را بیان می‌کرد. هر بار که نوبت به من می‌رسید، می‌گفتم: «یک خانه می‌سازم که در دیوارهای داخلی‌اش کتابخانه باشد.» و این، آرزوی من از دوران کودکی بود. هنگامی که خانه‌ام روزی‌‌ِ من شد، در دیوارهایش کتابخانه ساختم و به آرزویم رسیدم.» 🔸سپس مطلبی را بیان می‌کردند که از آن، این مطالب برمی‌آمد: ممکن است که یک روز به آرزوهایتان برسید؛ پس فقط آرزوهای کوچک و دنیوی نکنید. ، ، ، ، ، @benisiha_ir