eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
266 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 (ادامه) ادامۀ راهکارهای حدیثی تربیت دینی و عقلی فرزند: ۲۳. نگه‌داشتن او (و جلوگیری از خروج او از خانه) از هنگام غروب خورشید (در غیر ضرورت)؛ ۲۴. امرکردن او به یادگرفتن دانش‌ها و معارف مفید از کودکی (و قراردادن او در این مسیر)؛ ۲۵. تکریم او؛ ۲۶. دعاکردن برای او؛ ۲۷. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکرکردن او (با رعایت شرایط و مراحل امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر)؛ ۲۸. پرهیز از آمیزش در جایی که او می‌بیند و سخنان و نفس‌های پدر و مادر را می‌شنود؛ ۲۹. قبول‌کردن اطاعت‌های او از پدر و مادر و نیکی‌هایش به آنان؛ ۳۰. مجبورنکردن او به آنچه در توان (طبیعی بدنی یا روحی) او نیست و مجازات‌نکردن او (در غیر گناهان و ترک واجبات) و سخت‌گیری‌نکردن بر او تا مبادا عاقّ والدین و... شود؛ ۳۱. گذشت‌کردن از بدی‌های فرزند خردسال، پوشاندن آن‌ها، نرمی‌کردن با او و کمک‌کردن به او؛ ۳۲. پرهیز از مجازات بیش‌ از اندازه و پرهیز از زدن به صورت فرزند؛ ۳۳. پرهیز از تربیت‌کردن او در حال خشم؛ ۳۴. اذان‌گفتن با صدای بلند در خانه؛ ۳۵. خواندن «نماز خاصّ پدر برای فرزند» توسّط پدر؛ ۳۶. گرامی‌داشتن مادر فرزند توسّط پدر؛ ۳۷. پدیدآوردن و تقویت دوست‌داشتن اهل بیت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ در دل او؛ ۳۸. او را اهل خواندن قرآن کردن؛ ۳۹. دوست‌داشتن او؛ ۴۰. مهرْبانی‌کردن به او؛ ۴۱. خریدن میوه و گوشت در هر جمعه برای خانواده به همراه یادآوری روز جمعه به او تا از رسیدن این روز خوشحال شود؛ ۴۲. نگهداری حیوانات علف‌خوار اهلی و کبوتر بال‌بسته در خانه؛ ۴۳. امرکردن او به خواندن سورۀ کافرون پیش از خواب؛ ۴۴. خواندن این دعاهای خاص: ۱. دعای هنگام آمیزش برای انعقاد فرزند؛ ۲. دعای هنگام عقیقه‌کردنِ برای او؛ ۳. دعای هنگام ختنه‌کردن پسر؛ ۴۵. خواندن دعای بیست‌وپنجم کتاب «صحیفۀ سجّادیّه» برای فرزند؛ ۴۶. وزیرشمردن و همراه‌کردن او با خود از چهارده‌سالگی تا بیست‌ویک‌سالگی‌اش؛ ۴۷. رعایت عَدالت بین فرزندان در مهرْبانی‌کردن، هدیّه‌دادن، بخشیدن اموال، مهربانی‌کردن، بوسیدن و...؛ ۴۸. جداکردن بسترهای پسر و پسر، پسر و دختر، دختر و دختر، و پسر و زن، از هفت‌سالگی فرزند و حدّاکثر از ده‌سالگی‌اش؛ ۴۹. قرارندادن دختر در اتاق‌های بالا؛ ۵۰. شتاب‌کردن (عاقلانه) در آسان‌فرستادن دختر به خانۀ شوهر؛ ۵۱. جلوگیری از بوسیده‌شدن و بغل‌کرده‌شدن دختر از شش‌سالگی‌اش توسّط نامحرم؛ ۵۲. یاددادن سورۀ نور به دختر و پرهیز از یاددادن سورۀ یوسُف به او؛ ۵۳. جلوگیری از این که پسر هفت‌ساله یا بزرگ‌تر، زنی را ببوسد. ، @benisiha_ir
🔴 تاریخ ۲۳ / ۱۰ / ۱۴۰۱ 🔸عایشه که از همسران حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ بود، نقل کرده است که به آن حضرت گفتم: ای رسول خدا! شما را چه می‌شود که هر گاه فاطمه می‌آید، او را می‌بوسید و...؟ گفت: «آری ای عایشه! هنگامی که من شبانه به آسمان (و معراج) برده شدم، جبرئیل مرا وارد بهشت کرد و از آن، سیبی به من داد. من آن را خوردم و آن در صُلب من نطفه‌ای شد. هنگامی که (از آسمان) پایین آمدم، با خدیجه قرار گرفتم؛ پس فاطمه از آن نطفه است و (در نتیجه،) او حَورای (بانوی آفریده‌شده از بهشت) اِنسیّه (انسان‌شکل) است که هر گاه من مشتاق بهشت می‌شوم، او را می‌بوسم.» (۱). 🔸حضرت امام جعفر صادق ـ سلام الله تعالی علیه. ـ آیۀ شریفۀ «انّا انزلناه فی لیلة القدر؛ قطعاً ما آن (= قرآن کریم) را در شب قدر نازل کردیم.» (۲) را تلاوت کردند و فرمودند: «(مقصود از) شب، فاطمه و (مقصود از) قدر، خدا است؛ پس کسی که فاطمه را آنچنان‌که باید، بشناسد، قطعاً شب قدر را درک کرده است و او فاطمه (یعنی: جداشده) نامیده شد؛ چون آفریدگان از شناخت (کامل) او جدا شده‌اند (و نمی‌توانند به شناختِ کامل او برسند).» (۳). حضرت آیت‌الله علّامه حسن‌زادۀ آملی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ کتابی به نام «فصّ حکمة عصمتیّة فی کلمة فاطمیّة» نوشته که این حدیث شریف را در آن شرح داده است. 🔸حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ فرمودند: «فاطمه (به صورت) حوریّۀ اِنسیّه آفریده شد و قطعاً دختران پیامبران حیض نمی‌شوند(؛ پس فاطمه هم حیض نمی‌شود).» (۴). 🔸همان حضرت فرمودند: «(خداوند والا) در آن روز (= پیش از آفرینش انسان‌ها و...) نور فاطمه را مانند چراغ آفرید و آن را در گوشوارۀ عرش آویزان کرد؛ پس (به وسیلۀ آن،) ۷ آسمان و ۷ زمین، نورانی شدند و برای همین، فاطمه، زهرا (= درخشان روشنی‌دهنده) نامیده شد و فرشتگان، خدا را تسبیح و تقدیس می‌کردند؛ پس خدا ـ عزّ و جل. ـ فرمود: "به عزّتم و شکوهم سوگند، قطعاً پاداش تسبیح شما و تقدیس شما را تا روز قیامت برای دوستداران ‹این زن و پدرش و شوهرش و پسرانش› قرار می‌دهم."» (۵). 🔸عایشه: «ما (= زنان) در پرتو (نور) صورت فاطمه خیّاطی و ریسندگی می‌کردیم و سوزن، نخ می‌نمودیم.» (۶). این مقدار از نور آن حضرت را عایشه و... هم می‌دیدند و با آن، این کارها را که نیاز به نور قابل‌توجّهی دارد، انجام می‌دادند. (۱) عن عائشة قالت: «قلت: یا رسول الله! ما لک اذا جائت فاطمة قبّلتَها؛ حتّی تجعَل لسانَک فی فیها کلَّه، کأنّک ترید أن تعلّقها عسلاً؟ قال: "نعم یا عائشة! انّی لمّا اُسری بی الی السّماء ادخلی جبرئیل الجنّةَ،‌ فناولنی منها تُفاحةً، فأکَلتُها، فصارت نطفةً فی صُلبی، فلمّا نزَلتُ واقعتُ خدیجةَ، ففاطمةُ من تلک النّطفة، و هی حَوراء إنسیّة، کلّما اشقتُ الی الجنّة قبّلتُها."» (الموسوعة الکبری عن فاطمة الزّهراء علیها السّلام، ج ۱۸، ص ۴۱۵، ش ۵۷). (۲) قدر،‌ ۱. (۳) عن الصّادق ـ علیه السّلام. ـ أنّه قال: «انّا انزلناه فی لیلة القدر. لیلة القدر فاطمة ـ علیها السّلام. ـ ، و القدر الله؛ فمَن عرَف فاطمةَ ـ علیها السّلام. ـ حقَّ معرفتها فقد ادرک لیلةَ القدر، و انّما سُمّیَت فاطمةَ؛ لأنّ الخلق فُطموا عن معرفتها.» (همان، ص ۴۱۶، ش ۵۹). (۴) عن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله. ـ قال: «انّ فاطمة خُلقَت حوریّةً إنسیّة، و انّ بناتَ الأنبیاء لایحضن.» (همان، ص ۴۱۸، ش ۶۲). (۵) «فخلَق نورَ فاطمةً یومئذ کالقِندیل، و علّقه فی قُرط العرش، فزهَرتِ السّماوات السّبع و الأرضون السّبع،‌ و من أجل ذلک سُمّیَت فاطمةُ الزّهراءَ، و کانت الملائکة تسبّح اللهَ و تقدّسه، فقال الله ـ عزّ و جلّ. ـ : "و عزّتی و جلالی لأجعَلنّ ثوابَ تسبیحکم و تقدیسکم الی یوم القیامة لمحبّی هذه المرأة و ابیها و بَعلها و بَنیها."» (همان، ص ۴۱۸، ش ۶۳). (۶) قالت عائشة: «کنّا نخیط و نغزل و ننظم الإبرةَ فی ضوء وجه فاطمةَ.» (همان، ص ۴۳۶، ش ۹۸). (علیها السّلام)، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 ای خوش، آن روزی که می‌آیی ز راه 🔶 می‌شود برپا به فرمانت نماز! 📖 امید آینده، ص ۱۳۶. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، ، ، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در اتاق کتابخانه‌ و مهمانداری‌شان. @benisiha_ir
🔴 دربارۀ مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🖊 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 🔸ایشان می‌فرمودند: «در زادگاهم، روستای بنیس، چند کارگاه سفال‌سازی وجود داشت که یکی از آن‌ها برای پدرم بود. گاهی صاحبان آن‌ها کودکان خود را به صورت دسته‌جمعی به کوه رس منطقه می‌فرستادند تا برای ساختن ظروف سفالی، خاک رس بیاورند. گاهی که ما، پسران، در آن کوه، مشغول جمع‌آوری خاک می‌شدیم، این پرسش مطرح می‌شد که اگر یکی از ما، در این‌جا گنج پیدا کند، با آن، چه می‌کند؟ و هر کس آرزویش را بیان می‌کرد. هر بار که نوبت به من می‌رسید، می‌گفتم: «یک خانه می‌سازم که در دیوارهای داخلی‌اش کتابخانه باشد.» و این، آرزوی من از دوران کودکی بود. هنگامی که خانه‌ام روزی‌‌ِ من شد، در دیوارهایش کتابخانه ساختم و به آرزویم رسیدم.» 🔸سپس مطلبی را بیان می‌کردند که از آن، این مطالب برمی‌آمد: ممکن است که یک روز به آرزوهایتان برسید؛ پس فقط آرزوهای کوچک و دنیوی نکنید. ، ، ، ، ، @benisiha_ir
برگزیدۀ کتاب خلوت2.pdf
207.9K
🔴 ی کتاب «خلوت» به شکل 🔍 موضوع: اشعار آقای . 🖋 برگزیده‌نویسی: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی. ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 خرّم، آن کس که تو را دارد بس 🔶 تو گلیّ و، دگران همچون خَس (خس: خار و خاشاک.) 📖 امید آینده، ص ۱۳۷. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام) @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرف‌های طِلایی» (پندنامۀ ایشان به دخترشان): 🌷! بر طِلا و نقره، دل، خوش نکن. 💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/149/ ، ، @benisiha_ir
🔴 🔹امروز به محضر مادر بزرگوارم رفتم. ایشان فرمود: «۲ ماه پس از این که پدرت و من از تهران به قم آمدیم، پدرت خانه خرید و با این که آن خانه، بزرگ نبود، من خیلی خوشحال بودم؛ چون ۱. هم حدود ۱۰ جا در تهران و ۱ جا در قم با مشکلات اجاره‌نشینی دست‌وپنجه نرم کرده بودیم؛ ۲. خانه نسبتاً تازه‌ساز بود و دیوارهایش سفید و گچی بود؛ ۳. در دیوارهای آن خانه، شیشه‌ها و کاشی‌های رنگارنگ کوچکی وجود داشت که باعث زیبایی خانه شده و لَذّت‌بخش بود.» 🔸امروزه بسیاری از جوانان، نوجوانان و کودکان، از نعمت‌ها لذّت نمی‌برند و خوشحال نمی‌شوند؛ چون از هنگامی که چشم باز کرده‌اند، آن‌ها را داشته‌اند و یا آن‌ها را آسان به دست آورده‌اند و به همین دلیل، عروس‌های زیادی از وسایل جهازشان ـ به تعبیر نادرست: جهیزیّه‌شان ـ چندان لذّت نمی‌برند؛ پس نخواهیم که هر نعمتی را آسان به دست آوریم؛ چون در این صورت، یا لذت نمی‌بریم و یا کم‌تر لذت می‌بریم. ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 نفس تو، به همه، جان بخشد 🔶 تو، به دادِ دل عشّاق برس 📖 امید آینده، ص ۱۳۷. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، ، @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 ی مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۶۹: 🔸... پهلوان‌‏صَفدَر به دُهُل‌‏زن دِهِمان، باباقدرت، گفت: «برو بالاى پشت‌‏بام؛ دهل بزن، جار بزن، فرياد بزن همه بيايند مسجد؛ ببينيم پسران كدخدا با چه حقّى اين طفل معصوم را به اين روز و روزگار انداختند.» باباقدرت از ترس اين كه مبادا كدخدا بعداً اذيّتش كند، می‌‏خواست پشت‌‏بام نرود و مردم را خبر نكند؛ ولى پهلوان‌‏صفدر آنچنان بر سرش نعره كشيد، كه فوراً پشت‌‏بام رفت، چند تَقّه به دهلش زد و با صداى بلند، مردم را به مسجد فراخواند. 🔸من ديگر چشمانم سياهى می‌‏رفت. نه قدرت آن را داشتم كه حرف بزنم و نه می‌‏توانستم از جايم بلند شده و از مسجد بيرون بروم. در فكر مادرم بودم كه اگر از اين موضوع اطّلاع پيدا كند، خيلى ناراحت می‌‏شود و شايد هم مريضی‌ى‏اش شدّت پيدا كند. ديگر بيهوش شده و چيزى نفهميدم. 🔸بعد از ساعتى به‌هوش آمده و چشم باز كرده، ديدم كه همۀ مردم دِهِمان، از زن و مرد و كوچک و بزرگ، در مسجد جمع شده‌اند و پهلوان‌‏صفدر با صداى بلند طنين‌‏اندازش، به كدخدا می‌گويد: «برو دعا كن كه اين بچه، حالش خوب بشود؛ والّا، به مولاعلى پوست از سر بچه‌‏هايت می‌‏كَنم و به هر قيمتى كه شده، هر چهارتايشان را به تلافى شيرخدا می‌‏كُشم؛ آن وقت، هر سنگى كه در دنيا بزرگ است، به سرت بكوب. ببينم چه غلطى می‌‏توانى بكنى.» و بعد با صداى بلند گفت: «آهاى مردم بِنيس! گوش كنيد. من به همۀ شما می‌گويم: بعد از اين هر كسى به شيرخدا اذيّت كند و بگويد: "بالاى چشمت ابرو است."، با من طرف است. می‌‏دانيد كه من فرزند ندارم. شيرخدا به جاى فرزند من است. من او را تربيت كرده، پهلوانش می‌‏كنم و در جاى خودم قرار می‌دهم. او كه نامش شيرخدا است، من از او شيرى می‌سازم كه نعره‌‏اش به همه‌‏جاى دنيا برسد. او نه‌‏تنها شير روستاى ما است، بلكه شير آذربايجان خواهد شد و روزى می‌‏آيد كه همۀ ما به وجود او افتخار می‌كنيم.» ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۸۱ ـ ۸۳. @benisiha_ir