🔴 #ابیات_زیبا
🌹همیشه مِهر تو در سینهام مکان دارد
🌹چو قرص مَه که تعلّق به آسمان دارد
📝 از: #عباس_ابراهیمیان.
(مهر: محبّت. مَه: ماه.)
💻 مشاهدهی ابیات زیبای دیگر:
http://benisiha.ir/14/
#امام_علی، #تولی، #دوستداشتن_امام_علی (علیه السّلام)، #عشق، #محبت
@benisiha_ir
🔴 #مطالب_مناسبتی، #ابیات_معنوی
💠 ابیات زیبایی از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ دربارهی حضرت امیرالمؤمنین، امام علی ـ سلام الله تعالی علیه. ـ یا خطاب به ایشان که از کتاب «همای آسمانی» (اشعار ایشان دربارهی آن حضرت) گزینش شده است:
ـ جهان بهر تو زندان بود، آری
نمیگنجی در این دنیای فانی
(ص ۷)
ـ جهان در پیش تو، جز قطرهای نیست
تو، چون دریای هستی، بیکرانی
(ص ۸)
ـ نهتنها در نجف، گِرد ضریحش
به هر جا و مکانی «یا علی» گو
همهْروز و همهْشب با دل پاک
چو در کاری بمانی، «یا علی» گو
(ص ۱۳)
ـ تو، به خانهی خداوند به جهان قدم نِهادی
تو به دوستْ خانهزادی، که تو علّت بِنایی
(ص ۱۷)
ـ خوش، آن سری که در آن سر بوَد هوای علی!
خوش، آن دلی که در آن دل بوَد وَلای علی!...
خوش، آن زبان که برای علی شود گویا!
خوش، آن کسی که فِدایی شود برای علی!
(ص ۴۱)
ـ خوش بوَد نام علی وِرد زبانم باشد
خوش بوَد ذکر علی، ذکر دهانم باشد
(ص ۴۴)
ـ به شکّ و شبهه، تو مگو: «علی فقط امام ما است»
یقین بکن که رهبر تمامی کُرات، علی است
(ص ۴۶)
ـ من چه کنم ساغَر و مشروب و مِی؟
کوثر من نیست به غیر از علی
هر که دل خود به کسی میدهد
دلبر من نیست به غیر از علی
(ص ۵۴)
ـ تمام آرزوی من در این جهان و آن جهان
شَفاعت علی بوَد، زیارت علی بوَد
(ص ۵۶)
ـ علی را بر امامت میپذیرد
هر آن که هوشمند و تیزبین است
(ص ۵۹)
تمام عارفان گویند از دل:
«علی بهتر نَه، بلکه بهترین است»
(ص ۶۰)
ـ تو هستی بندهی خوب خداوند
تمام بندگان را پادشاهی
شَهی که نان جو میخورْد عمری
فقیران را مگر بخشد رُفاهی
شهی که کفش خود را پینه میزد
لباس خویش را میشست گاهی
شهی که گریهها میکرد در شب
و میخندید بر لطف الاهی
(ص ۶۹)
- از تو خواهم که مرا یار شَوی
نام تو مونس جانم گردد
ذکر تو وِرد لب من گردد
با تو سرگرم، روانم گردد
(ص ۱۲۱)
از تو خواهم که بگیری دستم
تا در این راه نیفتم از پا
دین و دنیای من آبادی کنی
نکنم هیچ فراموشْ تو را
از تو خواهم که در این دیْر خراب
از غم عشق تو آباد شَوم
چون رسد لحظهی مرگم از راه
«یا علی» گویم و آزاد شوم
(ص ۱۲۲)
خاک پای تو شدن، آسان نیست
هستیام باد فِدای تو علی!
روز محشر که مرا دست، تهی است
من و دامان وَلای تو علی!
(ص ۱۲۳)
ـ آرزو دارم که در هنگام مرگ
لحظهای آیی سر بالین من
گر نیایی، میشوم اندوهناک
بیتو میمیرد دل غمگین من
(ص ۱۴۴)
ـ چگونه من کنم تعریفْ او را؟
ز وصفش هر زبانی ناتوان است
(ص ۱۴۵)
#امام_علی (علیه السّلام)
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرفهای طِلایی» (پندنامهی ایشان به تنهادخترشان):
🌷#دخترم! ساقها و ساعِدهایت را از نامحرمان بپوشان.
(ساق: از زانو تا مچ پا. ساعد: از آرنج تا مچ دست.)
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/149/
#پوشش، #حجاب، #نامحرم
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت ۵۲:
🔸... وقتى اين حرف را زدم، خالهقمر كه گويا از حرفهاى من بدش آمده بود، گفت: «مگر ما چه گفتيم؟» گفتم: «فعلاً چيزى نگفتيد. فقط گفتيد: "خدا كند از آن مريضى نگرفته باشى."؛ ولى همين حرف شما اشتباه بود. شما هر روز اینجا جمع شده و از مريضى اين و آن و از مرضهاى سرطان و يَرَقان و سِل و وبا و از ما بهتران، سخن میگوييد. همين حرفهاى شما سبب میشود كه مريضى مادرم تشديد پيدا كند و بیشتر بشود. يا به خانهی ما نياييد و يا اين كه آمديد، حرفهاى خوب و تسکیندهنده، به مادرم بگوييد.» من كه اين حرفها را میزدم، آنها حرف نزده و گوش میدادند.
🔸ولى مادرم چند بار به من گفت: «شيرخدا! حرف نزن؛ احترام مهمان واجب است. آنها زحمت كشيده و به خانهی ما آمدهاند. بگذار حرفشان را بزنند. تو هنوز بچهاى؛ اين حرفها به تو نيامده.»
🔸من به روى مادرم تبسّمى كرده و گفتم: «مادر! درست است كه احترام مهمان واجب است؛ ولى مهمان هم بايد احترام خودش را نگه دارد و حرفى نزند كه سبب ناراحتى صاحبخانه بشود و يا اين كه غيبت ديگران را نكند. چند روز پيش، حاجآخوندآقا در مكتب، ضمن درس به ما گفت: "غيبت نكنيد؛ كه خيلى گناه دارد." و نيز گفت: "غیبتكردن، مثل خوردن گوشت مردهی برادر خود است. هر كسى غيبت ديگرى را بكند، گويا گوشت مردهی او را در دهان گرفته و مىخورد." و گفت: "غيبت، وضع خانوادهها و وضع هر اجتماعى را به هم میريزد. اكثر خونريزیها و کُشتوكشتارها، از غیبتكردن ريشه میگيرد."»
🔸مادرم ديد كه من بهراستى تصميم گرفتهام جلو حرفهاى نامربوط ديگران را بگيرم و نگذارم از آن حرفها بزنند. گفت: «شيرخدا! پا شو، برو كارخانه، كمى به پدرت کمک كن. من هم كه تنها نيستم. با خالهقمر و خالهزيتون صحبت میكنم.» ...
📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۶۵ و ۶۶.
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_معنوی
💠 یک بیت از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🔸خسته گشتم ز سختی دوران
🔸قصد رفتن به یک سفر دارم
💻 مشاهدهی ابیات معنوی دیگر از ایشان:
http://benisiha.ir/33/
#آخرت، #خستگی، #سفر، #مرگ، #مسافرت
@benisiha_ir
🔴 #پیام_معنوی
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعهنوشتاری با عنوان #خطاب_به_خودم:
🌿 احوال علما و عرفا را بخوان تا آرامش پیدا کنی.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این مجموعه:
http://benisiha.ir/290/
#آرامش، #عرفا، #علما، #کتابخوانی، #مطالعه
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامهی ایشان به پسرشان):
🌷 #پسرم! اخلاص! اخلاص! اخلاص! اخلاص را به تو سفارش میکنم.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/235/
#اخلاص
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا
🌹نبود گوهر یکدانهای در این دریا
🌹وگرنه، چون صدف آغوش میگشودم من
📝 از: #رهی_معیری.
(یکدانه: بینظیر.)
💻 مشاهدهی ابیات زیبای دیگر:
http://benisiha.ir/14/
#دنیا، #دنیاخواهی، #زهد
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_اندیشهبرانگیز
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ ، کتابی به نام «یکصد سؤال؛ یکصدهزار ریال جایزه» نوشتهاند که در سال 1372 چاپ شده است.
ایشان در این کتاب برای برانگیختن اندیشهها و تقویت روحیّۀ علمجویی و پِژوهش در مخاطبان، یکصد پرسش مطرح کرده و قول دادهاند که اگر کسی پاسخ صحیح آنها را بیان کند، یکصدهزار ریال (به پول آن زمان)، به او جایزه خواهند داد.
یکی از آن پرسشها، این است:
❓جبرئیل چند بار بر هر یک از حضرات ابراهیم، موسی، عیسی ـ علیهم السّلام. ـ و رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ نازل شد؟
#جبرئیل
@benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در سال ۱۳۷۴ در جلو فرش آخِری که همسر همراه و مهرْبان ایشان بافت تا به تأمین مالی زندگی مشترک کمک کند.
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🔸ایشان میفرمودند: «من در موفّقیّتهایم مدیون دو نفر هستم: ۱. پدرم و دعاهایش؛ ۲. همسرم و کمکهایش.»
🔸مادرم همواره به ایشان خدمت میکرد. یکی از خدمات فراوان او، بافتن ۱۳ فرش برای کمک به تأمین مالی زندگی مشترک بود!
💻 مشاهدهی خاطرات و نکات خواندنی دیگر دربارهی ایشان:
http://benisiha.ir/289/
#دعای_پدر، #شوهرداری، #فرزندداری، #قدردانی، #قدرشناسی، #همسرداری
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرفهای طِلایی» (پندنامهی ایشان به تنهادخترشان):
🌷#دخترم! در آستانۀ حق، آشیانه بساز.
(آستانه: محضر، درگاه، آستان.)
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/149/
#احسان، #انفاق، #بخشش، #بخشندگی، #جود، #سخاوت
@benisiha_ir
🔴 #خاطرات_مفید
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی:
🔹روزی در سر کوچهی مرحوم پدرم ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ از حضرت آیتالله سیّد محسن خرّازی ـ دامت برکاته. ـ پرسیدم: «آیا استفاده از شعر در سخنرانی، خوب است؟»
🔹ایشان، در حالی که بر اثر این پرسش، چشمهای زیبایشان درشت شده بود، به بنده نگاه کردند و فرمودند: «شعر، چاشنی سخنرانی است.»
💻 مشاهدهی خاطرات دیگر:
http://benisiha.ir/384/
#آیتالله_خرازی، #سخنرانی، #شعر، #علما
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_معنوی
💠 یک بیت از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ :
🔸از تو روحم روان بوَد در جسم
🔸از تو بینایی بَصَر دارم
(روان: جاری. بصر: چشم.)
💻 مشاهدهی ابیات معنوی دیگر از ایشان:
http://benisiha.ir/33/
#انسان، #خدا، #خداشناسی، #مهربانی_خدا
@benisiha_ir
🔴 #پیام_معنوی
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعهنوشتاری با عنوان #خطاب_به_خودم:
🌿 دنبال رضای خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ باش؛ نه رضای مردم؛ چون نمیتوانی رضای همهی آنان را به دست آوری.
(رضا: خشنودی.)
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این مجموعه:
http://benisiha.ir/290/
#رضا، #رضایتمندی
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامهی ایشان به پسرشان):
🌷 #پسرم! پیش از آن که سَرور دیگران باشی، سَرور خود باش.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/235/
#جهاد_با_نفس، #ریاست
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا
🌹نی ز ناله وامانَد، گر ز لبْ جدا مانَد
🌹وای، اگر دل خود را از خدا جدا بینی
📝 از: #رهی_معیری.
💻 مشاهدهی ابیات زیبای دیگر:
http://benisiha.ir/14/
#دل، #غفلت
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرفهای طِلایی» (پندنامهی ایشان به تنهادخترشان):
🌷#دخترم! گشادهدست باش.
(گشادهدست: بخشنده.)
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/2020/04/149/
#احسان، #انفاق، #بخشش، #بخشندگی، #جود، #سخاوت
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرفهای طِلایی» (پندنامهی ایشان به تنهادخترشان):
🌷#دخترم! گفتارت را خلاصه کن.
(خلاصه: چکیده، کوتاه.)
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/2020/04/149/
#سخنگفتن، #کمگویی، #نوشتن
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرفهای طِلایی» (پندنامهی ایشان به تنهادخترشان):
🌷#دخترم! بچهات را اَفگانه نکن.
(افگانهکردن: سقطکردن، انداختن.)
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/2020/04/149/
#بچهکشی، #جنین، #سقط، #فرزندآوری، #فرزندداری، #فرزندکشی
@benisiha_ir
🔴 #خاطرات_مفید
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی:
🔹در روزهایی که دچار کرونا و در بیمارستان بِستری بودم و درجۀ تنفّسم پایینتر از حدّ طبیعی بود، از یک طلبۀ مورداطمینان خواستم که به محضر حضرت آیتالله خلیل مبشّر کاشانی ـ دامت برکاته. ـ برود و از ایشان بپرسد که بنده برای رفع بیماریام چه کنم.
🔹او گفت که ایشان فرمودند: «هر روز پس از نمازهای صبح و مغرب، ۱۰۰ بار بگوید: ‹فَاللّهُ خَیرٌ حافِظًا و هُوَ اَرحَمُ الرّاحِمینَ› [یوسُف (۱۲)، ۶۴]».
💻 مشاهدهی خاطرات دیگر:
http://benisiha.ir/384/
#آیتالله_مبشر، #تنفس، #درمان_کرونا، #ذکر، #ذکر_قرآنی، #علما، #کرونا
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت ۵۳:
🔸... خالهقمر كه زن هوشيارى بود، [به مادرم] گفت: «نه خديجه!؛ بگذار [شیرخدا] در خانه باشد و بيرون نرود. بيرونرفتن شيرخدا صلاح نيست؛ چون پسر كوچكم، اصغر، میگفت: "چند روز است پسران كدخدا به چند نفر از نوكرانشان سپردهاند كه شيرخدا را هر كجا ببينند، كتكش بزنند."»
🔸مادرم از شنيدن اين حرف، خيلى ناراحت شد و گفت: «براى چه میخواهند شيرخدا را کتک بزنند؟» خالهقمر گفت: «چه میدانم؟ مثل اين كه شيرخدا با پسر كدخدا، عَبدُل، كشتى گرفته و او را به زمين زده و آنها هم کینهی اين بچّه را به دل گرفتهاند و میخواهند كتكش بزنند.»
🔸مادرم گفت: «چرا؟ مگر يكى كشتى بگيرد و برنده بشود، او را کتک میزنند؟!» خالهقمر گفت: «شيرخدا نبايد با پسر كدخدا كشتى میگرفت. كوچكى گفتند؛ بزرگى گفتند. كدخدايى گفتند؛ رعيّتى گفتند. مگر پدر شيرخدا، اسماعيل، یک سفالیساز نيست و در زير اين آسمان كبود، جز یک كارخانهی پر از دود، چيز ديگرى ندارد؛ ولى كدخدا اينهمه مال و املاک و نوكر و برو و بيايى دارد؟ هر روز چندين ژاندارم به خانهاش آمده و میروند. مگر يادتان رفته چند وقت پيش مىگفتند: "رئيس منطقه به خانهشان آمده بود."؟ خب؛ شما با آن خيلى فرق داريد. شيرخدا بايد با كسانى كشتى میگرفت كه همنوع خودش باشند. مگر نشنيدهاى از قديم میگويند: "كبوتر با كبوتر، باز با باز / كچلها با كچلها، داز با داز"؟»
🔸مادرم گفت: «خالهقمر! تو را به خدا به پسرهايت بسپار كه اگر یک وقت، پسرها و يا نوكرهاى كدخدا خواستند شيرخدا را بزنند، آنها نگذارند. هر چه باشيم، ما همسايه هستيم. از قديم گفتند: "تعصّب همسايه به همسايه میرسد."» خالهقمر گفت: «اين كه وظيفه است؛ ولى شما، خودتان، هم مواظب كارهاى شيرخدا باشيد. اين، یک بچّهی عجيب و كنجكاو است. هميشه سربهسر بزرگتر از خود میگذارد و حرفهاى ريز و درشت میزند.»
🔸مادرم گفت: «چَشم؛ ما مواظبش هستيم و نمیگذاريم بيشتر، از خانه بيرون برود.»
📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۶۶ ـ ۶۸.
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ (پاسخهای حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسشها)
❓پرسش: امام سجّاد ـ علیه السّلام. ـ فرمودهاند: «دعا بلای استوارگشته را نیز برمیگرداند.» (کافی، ج ۲، ص ۴۶۹). چگونه این اتّفاق رخ میدهد؟
🔍 پاسخ: بلاهایی هست که اگر برای دفع (= نازلنشدن) آنها دعا نشود، حتماً و صددرصد نازل میشوند و دعا مانع نزول آنها است. همچنین بلاهایی هست که نازل شده و اگر برای رفع (= برطرفشدن) آنها دعا نشود، حتماً و صددرصد ادامه پیدا میکنند و دعا مانع ادامهیافتن آنها است.
💻 مشاهدهی «پرسشها و پاسخهای حدیثی» دیگر:
http://benisiha.ir/56/
#بلا، #دعا
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامهی ایشان به پسرشان):
🌷 #پسرم! عقلت را فرمانروای بدنت قرار بده.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/235/
#عقل
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا
🌹وفا به قیمت جان هم نمیشود پیدا
🌹فغان!، که هیچ مَتاعی به این گرانی نیست
📝 از: #شهریار.
(فغان: آه، ناله، فریاد. متاع: کالا.)
💻 مشاهدهی ابیات زیبای دیگر:
http://benisiha.ir/14/
#وفا
@benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و پدر بزرگوارشان، حاج اسماعیلآقا، ـ رضوان الله تعالی علیهما. ـ در سال ۱۳۸۳ (دو ـ سه ماه پیش از رحلت استاد بنیسی) در زائرسرای مشهد مقدّس.
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرفهای طِلایی» (پندنامهی ایشان به تنهادخترشان):
🌷#دخترم! همسایهات را همخانهات نکن.
(یعنی: با همسایهات به گونهای رفتار نکن که هر گاه بخواهد، مزاحم وقت، کار، برنامه و زندگی تو شود.
همخانه: کسی که با دیگری در یک خانه زندگی کند.)
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/2020/04/149/
#اعتدال، #میانهروی، #همسایگی، #همسایه، #همسایهداری
@benisiha_ir
🔴 #خاطرات_مفید
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی:
🔹روزی با مرحوم پدرم، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به دفتر حضرت آیتالله العظمی سیّد محمّدعلی علوی گرگانی ـ دامت برکاته. ـ رفتم تا پشتسر ایشان نماز بخوانیم.
🔹پدرم به بنده فرمودند: «به چگونگی رکوع ایشان در نماز توجّه کن و ببین که ایشان کمرشان را در رکوع چقدر صاف نگه میدارند.» و با تذکّر این نکته، حالت کامل رکوع را به بنده آموختند.
💻 مشاهدهی خاطرات دیگر:
http://benisiha.ir/384/
#آیتالله_علوی، #آیتالله_علوی_گرگانی، #استاد_بنیسی، #رکوع، #نماز
@benisiha_ir