🔴 #در_محضر_عالم
❓پرسش حاجآقا بِنیسی: آیا #حضرت_معصومه، #حضرت_زینب و #حضرت_ابوالفضل ـ علیهم السّلام. ـ و مانند آنان، معصوم بودهاند؟
🔍 پاسخ حضرت آیتالله سیّد محسن خرّازی ـ دامت برکاته. ـ : دلیل بر #عصمت آنان و لزومش نداریم؛ ولى ممکن است.
@benisiha_ir
#خاطرات_روزانه، بخش ۱ امروز
🔸صبح امروز روحانی جوانی مرا سوار ماشینش کرد و گفت: «من اعتقاد دارم که خدمت به طلبهها، خدمت به امام زمان ـ علیه السّلام. ـ است.» و بنده برای او نِکاتی دربارۀ ارزشهای طلبگی و طلبهها بیان کردم.
🔹او پیش از سوارشدنم گفت که میخواهم به خیابان گلستان بروم و میتوانم شما را تا آنجا ببرم؛ برای همین، سر آن خیابان پیاده شدم و به او گفتم که انشاءالله سوار مَرکبهای بهشتی شوید.
🔸داشتم قدمزنان از جلو مدرسۀ علمیّۀ معصومیّه عبور میکردم که به دلم افتاد به آنجا سر بزنم و خاطراتی از ۸ سال تحصیلم در آنجا را برای خودم زنده کنم.
🔹به نگهبان آنجا گفتم که من سالها پیش، طلبۀ اینجا بودهام و میخواهم که در آن بگردم. اجازۀ ورود داد.
🔸پس از قسمت ورودی، مزار زیبایی برای ۳ شهید گمنام که دو تای آنها ۲۳ساله بودند و یکی ۱۷ساله بود، وجود دارد و پس از دوران طلبگی بنده در آنجا، ساخته شده است. ابتدا به مزار آنان رفتم و برایشان حمد و سوره خواندم و از آنان خواستم که برای برطرفشدن مشکلات خودم و عزیزانم، در محضر خداوند مهربان ـ جلّ جلاله. ـ واسطه شوند.
#توسل، #خاطره، #شهدا، #شهدای_گمنام، #مدرسه_علمیه_معصومیه
@benisiha_ir
#خاطرات_روزانه، بخش ۲ امروز
🔹سپس تماشاکنان و در حالی که خاطراتم به یادم میآمدند، به طبقۀ اداری آنجا رفتم.
🔸یکی از کارمندان آنجا، روحانی پیری بود که به بنده احترام ویژه گذاشت و گفت: «من در زمان تحصیل شما هم در اینجا بودهام. شما گاهی به اینجا بیایید و در مسجد، حیات و بخشهای دیگر اینجا حضور پیدا کنید.»
🔹سپس به بخش آموزشی آنجا که در طبقۀ زیرین بخش اداری بود، رفتم و کلاسهای درسم را تماشا و از هر یک به گذشته و اساتید نازنینم سفر کردم و با خود گفتم که اگر طلبههایی همراهم بودند، به آنان از این خاطرات مفیدم بیان میکردم.
🔸در یکی از کلاسها، طلبهای را دیدم که با عبا نشسته بود. او را در آغوش گرفتم و خاطراتی از اساتید آن کلاسم را برایش بیان کردم و گفتم که خاطرات مفیدت را بنویس تا برایت بمانند.
🔹آنگاه به طبقۀ سوم آن ساختمان و دَم درِ حجرهای که مدّتها در آنجا سکونت داشتم، رفتم و چند بار در زدم تا بتوانم داخلش را ببینم؛ امّا گویا کسی نبود و در، باز نشد.
#خاطره، #مدرسه_علمیه_معصومیه
@benisiha_ir
#خاطرات_روزانه، بخش ۳ امروز
🔸سپس به سالن مطالعه و کتابخانۀ آنجا رفتم و با مسؤول کتابخانه که یک روحانی به نام حاجآقا سیّد مهدی موسوی بود، دوست شدم و بیش از یک ساعت، دربارۀ خاطراتم و... صحبت کردم. ایشان که خوشحال به نظر میآمد، گفت: «شما روزیِ امروز من بودید و من مطالب زیادی از شما یاد گرفتم.»
🔹از ایشان پرسیدم که آیا میتوانم گاهی به اینجا بیایم و از کتابهایش استفاده کنم؟ گفت: «آری؛ استفادۀ طلّاب قدیم اینجا از این کتابها اشکال ندارد.»
#کتابخانه، #مدرسه_علمیه_معصومیه، #مطالعه
@benisiha_ir
#خاطرات_روزانه، بخش ۴ امروز
🔸ایشان نقل کرد که من عینکی بودم و چشمانم، هم از جهت نزدیکبینی و هم از جهت دوربینی، ضعیف شده بودند.
روزی یکی از کارمندان دفتر فُلان مرجِع تقلید گفت: «من عینکی شده بودم. استادم، آیتالله احمدی میانجی، مرا دید و به من فرمود که پس از نمازهایت آیةالکرسی بخوان و من این کار را انجام دادم و چشمانم خوب شدند و دیگر نیازمند عینک نیستم.»
من هم از آن روز، پس از نمازهایم دستهایم را روی چشمانم میگذارم و آیةالکرسی میخوانم و دیگر حتّی ریزترین خطها را بدون عینک میخوانم و میتوانم در تاریکی شب با هر سرعتی رانندگی کنم؛ چون دیگر نور ماشینها چشمانم را در هنگام رانندگی با سرعت بالا هم آزار نمیدهند.
به ایشان گفتم که مرحوم حضرت آیتالله بهجت ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ فرمودهاند که پس از قرائت آیةالکرسی به این شکل و نیّت، این جمله را هم بگویید: «اَللّٰهُمَّ احفَظ حَدَقَتَیَّ بِحَقِّ حَدَقَتَی اَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السّلام.» (یعنی: خدایا! دو کاسۀ چشمانم را به حقّ دو کاسۀ چشمان امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام. ـ حفظ کن.) و ایشان یادداشت کرد.
#آیةالکرسی، #چشم، #ذکر، #مدرسه_علمیه_معصومیه، #مطالعه
@benisiha_ir
#خاطرات_روزانه، بخش ۵ امروز
🔹آنگاه به مسجد این مدرسه رفتم و نیز به طبقۀ بالای آن، که زمانی با یکی از دوستان عزیزم، در گوشهای از آن، کتابی اخلاقی را میخواندیم و بنده، مطالب آن را به او شرح میدادم.
🔸سپس بعضی از گلهای سرخ جلو مسجد را بوییدم و ناز کردم و پیش نگهبان رفتم و از او تشکّر کردم و از مدرسه خارج شدم.
#بوییدن، #تشکر، #مدرسه_علمیه_معصومیه
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 ای آن که دارمت دوست! بر حال من نظر کن
🔶 با یک نظر، دلم را از مِهر خود، خبر کن
(ـ مِهر: مَحبّت.)
📖 امید آینده، ص ۲۴۵.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_اندیشهبرانگیز
یک پرسش مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «یکصد سؤال» از خوانندگان برای برانگیختن اندیشۀ آنان:
❓از نگاه قرآن کریم، چرا قابيل هابيل را كشت؟
#قابیل، #هابیل
@benisiha_ir
#نظر
یکی از روحانیهای عضو کانال نوشته است:
#خاطرات_روزانه تان خیلی قابل استفاده هستند.
@benisiha_ir
#درخواست
بعضی درخواست میکنند که صوتهای سخنرانیهایم را در کانال بارگزاری کنم.
این کار به کمحجمکردن آنها و نویزگیری از آنها نیاز دارد.
اگر شما میتوانید این کارها را انجام دهید یا کسی را سراغ دارید که میتواند این کارها را انجام دهد، لطفاً به صفحۀ شخصیام پیام دهید: @dooste_ketaab.
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 ای نور آسمانی؛ ای پرتو اِلاهی!
🔶 سر بَرکُن از افقها، هر جای را سَحَر کن
(الاهی: خدایی. سر برکن: سر بیرون آور، آشکار شو.)
📖 امید آینده، ص ۲۴۵.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)
@benisiha_ir