بسم الله الرحمن الرحیم
پیشگفتار
آشنایی آقای علی شیرازی با حاج قاسم سلیمانی به اوائل سال ۱۳۶۱ می رسد؛ جوان اهل کشکوئیه رفسنجان که از نوجوانی طلبگی اختیار کرد و راهی مدرسه علمیهی کرمانی های قم شد.
پس از فرمان حضرت امام در آذر ۱۳۵۸ برای تشکیل بسیج، تکلیف خود دید که بسیج رفسنجان را شکل دهد.
کار را از مسجد جامع رفسنجان شروع کرد. کم کم دامنهی بسیج را در رفسنجان و روستاهای اطرافش گستراند.
جوان های بی شماری به بسیج رفسنجان پیوستند و دسته دسته آموزش نظامی دیدند.
وقتی جنگ شروع شد، به سرعت مرکزی را در یکی از باغ های رفسنجان تجهیز کرد.
آبان ۱۳۵۹ اولین گروه آموزش دیده از این مرکز به جبهه اعزام شد.
گروه های بعدی، یکی پس از دیگری، از مرکز آموزش بسیج رفسنجان به جبهه می رفتند و با خودشان حال و هوای جبهه را می آوردند.
شیرازی، تاب ماندن در پشت جبهه را نیاورد و در اواخر فروردین سال ۱۳۶۰ به بچه های رفسنجان در جبهه آبادان پیوست.
مهر همان سال به قم برگشت و مشغول درس شد.
چهار ماه نگذشته بود که باز حال و هوای جبهه سراغش آمد و بهمن ماه از طرف ستاد اعزام طلبهی مدرسهی فیضیهی قم، به پادگان ابوذر سرپل ذهاب عزیمت کرد.
اولین بار بودکه با لباس روحانی به جبهه می رفت.
فرمانده پادگان، محسن حاجب بابا بود. از پادگان ابوذر به یکی از محورهای عملیاتی سرپل ذهاب تقسیم شد که بچه های نجف آباد مستقر بودند.
در آنجابه اقامهی نماز جماعت و سخنرانی مشغول بود که شنید در محور عملیاتی محسن حاجی بابا، مشهور به "جبههی محسن" ، قرار است عملیات شود. هرطور بود، خودش را به آن جبهه رساند تا در این حمله شرکت کند.
عملیات در هشتم فروردین ۱۳۶۱ شروع شد.
حاجی بابا با حدود صد رزمنده به خط دشمن زد و با گرفتن چند اسیر و آوردن غنائمی از سلاح ومهمات دشمن، عملیات را با پیروزی پایان داد. (۱)
ادامه دارد ...
_____________________
۱. محسن حاجی بابا پس از آن، روز ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۱ در جبههی سرپل ذهاب شهید شد.
📚 حاج قاسمی که من می شناسم، علی شیرازی، ص ۷ و ۸.
#با_شهدا
#شهید_محسن_حاجی_بابا
#حاج_قاسمی_که_من_می_شناسم
✨✨✨به رنگ بندگی✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/963706928Cddffbe9357
🌱🕊 یاد و خاطره همه شهدا مخصوصا شهید محسن حاجی بابا که امروز سالروز شهادت اوست، گرامی باد. 🥀
هدیه به روح پاک ۱۴ نور مقدس، همچنین امام و شهدا صلوات.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️عملی که باعث میشه برکت بیشماربشه
#حجتالاسلام_عالی 🎤
#با_والدین
#سخنرانی
#استاد_عالی
✨✨✨به رنگ بندگی✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/963706928Cddffbe9357
امام مهـربانم
منتظر لحظه ظاهر شدنت هستيم
و به شوق آن لحظه ی شیرین،
خانه دل را هر روز
آب و جارو ميكنيم ...
وقتی که بیایید،
به انتظار هایی که کشیده ایم
افتخار خواهیم کرد
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#با_امام_زمان
#جمعه_های_انتظار
✨✨✨به رنگ بندگی✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/963706928Cddffbe9357
به رنگ بندگی
✨﷽✨ گفتار اول : نگاهی به سیمای حضرت ولی عصر علیه السلام جلوگیری از طلوع خ
🔅 طلوع آفتاب
ماجرای ولادت حضرت را به روایت حکیمه خاتون خواهر بزرگوار حضرت هادی علیه السلام، بانوی با فضل و فضیلتی که در شأن او سخنها رفته است؛ می خوانیم.
این بانوی بزرگوار چنین نقل می کند که :
" صبح روز چهاردهم ماه شعبان، به منزل برادر زاده گرانقدرش حضرت امام حسن عسکری علیه السلام رفته است. عصر همان روز چون می خواسته به منزل خود مراجعت کند، حضرت او را امر به اقامت در منزل خود می کنند، چه در این شب قرار است خداوند فرزندی به ایشان عنایت کند، که همان موعود اُمَم خواهد بود.
حکیمه از برادر زاده بزرگوار خود پرسید : این فرزند از کدامین بانو خواهد بود؟
و حضرت نرجس خاتون را مادر این طفل بزرگ می خوانند.
حکیمه خاتون به ملاقات این بانو می رود، اما ناباورانه او را در حالت طبیعی و نه حالت زنان باردار و نزدیک زایمان می یابد!
حکیمه در منزل امام به استراحت می پردازد، و نیمه شب برای ادای نماز شب از بستر بر می خیزد.
به روایت او، مادر گرانقدر حضرت حجت علیه السلام نیز در حالتی کاملا طبیعی و به دور از عوارض دوران بارداری از بستر بر می خیزد و به عبادت و تهجد مشغول می شود.
در اینجا تعجب حکیمه خاتون از فرمایش حضرت عسکری علیه السلام بیشتر می شود، چه اکنون نیمه شب است، اما هنوز هیچ اثری از حمل در این بانو دیده نمی شود، ناگاه صدای امام او را آگاهی می بخشد که :
عمه جان! در قدرت الهی شک نکن! فرج حق نزدیک شد.
ادامه دارد ...
📚 آب حیات، آیةالله ناصری، ص ۴۰ و ۴۱.
#با_امام_زمان
#آب_حیات
✨✨✨به رنگ بندگی✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/963706928Cddffbe9357