🔆🔆 ۹_ توهین و تحقیر و ایذاء
ای عزیز!
هیچ میدانی که بعضی از رفتارها و گفتارهایی که از آدمی ظهور و بروز میکند، حقیقت و باطنش، اعلان جنگ با حضرت جانان _جلّ جلاله_ میباشد؟
بهراستی آیا چنین انسانی با داشتن چنین مانع عظیمی، میتواند انتظار رشد و پیشرفت در سیر الیالله و کسب مقامات معنوی را داشته باشد و مورد نظر حضرت احدیت _جلّ جلاله_ و اولیای عظیمالشأنش _صلواتاللهعلیهماجمعین_ قرار گیرد؟!
ای عزیز!
توهین و تحقیر نسبت به بندهای از بندگان حضرت دوست_جلّ جلاله_خصوصا همسرت که حقوق مضاعف و ویژهای نیز دارد و بیشک و شبهه، حرمت شرعی آن واضح و روشن است، نشان از تکبر و غرور و منیّت و خودخواهی و سقوط معنوی و جان آفتزده ات دارد.
ای عزیز!
سالک مراقبت که باید تمام تلاشش بر این باشد که انیّت و خودخواهی و خودبینی موهومش را از دست بدهد، کجا و رفتار و گفتار توهینآمیز کجا؟!
طلب قرب حضرت جانان _جلّ جلاله_ کجا و کلمات شماتت آمیز و تحقیرکننده کجا؟!
اینگونه رفتارها و گفتارهای معنویت سوز، ریشه در حب دنیا و حب نفس و تلقینات و وساوس شیطانی دارد.
ادامه دارد ...
📚سلوک باهمسر، ص ۱۱٧
#با_خانواده
#با_همسر
#با_کتاب
#سلوک_با_همسر
✨✨✨به رنگ بندگی✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/963706928Cddffbe9357
📜 امام جواد عليه السلام فرموده اند :
💖زينت عقل، ادب است
💖زينت علم تواضع است
💖زينت فقر پاكدامنى است
💖زينت سخن فصاحت است
💖زينت بلا و سختى صبر است
💖زينت بزرگوار خوشرويى است
💖زينت غنى (بى نيازى) شڪر است
💖زينت نيكوكارى منّت نگذاشتن است
💖زينت نمــاز خشـوع (توجه قلبى) است
💖زينت قناعت انفاق بيش از وظيفه است
📚 الفصول المهمه 274/275
#حدیث
✨✨✨به رنگ بندگی✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/963706928Cddffbe9357
به رنگ بندگی
اصلاح بینش همه ما نیازمند به این هستیم که بینش خود رادر رابطه با تربیت فرزند، اصلاح نماییم و اصلاح
پدر و مادر روحانی
پدر و مادر باید بدانند که بنده خلق شده اند و باید بندگی کنند و در تربیت فرزندشان جلوه های عبودیت را آشکار سازند و هر توصیه ای را که نتیجه اش خروج از زیّ عبودیت است، مردود شمارند، چرا که تربیت یعنی عهده دار شدن سازندگی و گام برداشتن برای حیات باقی و حیات باقی در گرو عبودیت و التزام عملی به آداب آن می باشد.
و برهمین ملاک است که وقتی از اسکندر ذوالقرنین سؤال شد که :
" پدرت را بیشتر دوست داری یا معلمت را ؟
در پاسخ چنین گفت که :
معلم را زیرا او سبب حیات باقی من است و پدرم سبب حیات فانی ام می باشد. " (۱)
پس ای عزیز! بکوش تا علوه بر اینکه پدر و مادر جسمانی هستی، پدر و مادر روحانی نیز باشی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل سوه که فرمود :
پدرانت سه تا می باشند، آنکه تو را به دنیا آورده و آنکه تو را تعلیم داده و آنکه دخترش را به تو تزویج نموده، و بهترینشان آن پدری است که تو را تعلیم نموده است؛
"إنَّ آبائَک ثَلاثَة، مَنْ ولّدک و مَن علّمک و مَن زوّجک و خَیرُ الآباء مَن علّمک." (۲)
ادامه دارد ...
________________
۱. جامع السعادات، ج ۳، ص ۱۴۰.
۲. همان
📚 سلوک با فرزند، جعفر صالحان، ص ۳۶ و ۳۷
#با_فرزندان
#سلوک_با_فرزند
✨✨✨به رنگ بندگی✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/963706928Cddffbe9357
🌷#شهید_محمدعلی_رجایی
✍در زمان ریاست جمهوری شهید رجایی، مراسم بزرگی در میدان امام حسین(علیه السلام) تهران برگزار شد.
سخنران مراسم، آن شهید بزرگوار بود. بنده هم به عنوان یک علاقهمند در آن مراسم حضور داشتم. دقیقاً به خاطر ندارم که ایشان سخنرانی را آغاز کرده بود یا وقتی که ایشان رسید به جایگاه وقت اذان بود، اعلام کردند وقت اذان است من اینجا نمازم را میخوانم و بعد از نماز سخنرانی میکنم ، همانجا در جایگاه ایستادند و نماز گزاردند بعد از نماز مشغول سخنرانی شدند.
راوی سرلشکروفیروزآبادی
#با_شهدا
#شهید_محمدعلی_رجایی
#رسم_زندگی
#خاطره
#نماز
✨✨✨به رنگ بندگی✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/963706928Cddffbe9357
به رنگ بندگی
بسم الله الرحمن الرحیم پیشگفتار آشنایی آقای علی شیرازی با حاج قاسم سلیمانی به اوائل سال ۱۳۶۱ می
همان روزها عملیات فتح المبین شروع شد.
علی که از اول مشتاق حضور در جبههی جنوب بود، این بار به تهران رفت و از سپاه منطقهی ده تهران، برای رزم به پادگان گلف اهواز اعزام شد.
در آنجا توسط دوستان و آشناهایی که در تیپ ثارالله داشت، به جمع رزمنده های گردان شهید با هنر این تیپ پیوست. مقر تیپ ثارالله ، اردوگاهی در حمیدیه اهواز بود.
در آمادگی های عملیات بیت المقدس ، یک روز فرمانده تیپ، قاسم سلیمانی، در اردوگاه حمیدیه برای نیروهایش سخنرانی کرد.
علی شیرازی، آوازهی قاسم سیمانی در جبهه را در کرمان شنیده بود؛ اما آن روز او را برای اولین بار می دید و حرفهایش را می شنید.
خودش می گوید : " از همان روز عشقش به دلم نشست."
عملیات آزادسازی خرمشهر اجرا شد.
علی شیرازی در آن عملیات، روحانی گردان شهید با هنر به فرماندهی علی اکبر خوشی بود.
علی چند عملیات دیگر را هم پشت سر گذاشت. تیپ ثارالله به لشکر ارتقا یافت و پای او کم کم از گردان به تیپ باز شد.
علی هر چه جلوتر می رفت، دلدادگی اش به حاج قاسم بیشتر و به او نزدیکتر می شد؛
اگر پیش از آن شنوندهی سخنرانی اش بود، حالا گاهی دو نفری همدیگر را می دیدند و با هم صحبت می کردند.
اشتیاق علی اما بیش از این ها بود. او دوست داشت به حاج قاسم وصل شود. اسباب این وصل، یکم فروردین ۱۳۶۵ فراهم شد.
حاج قاسم مسؤولیت تبلیغات لشکر را به او پیشنهاد کرد. (۱)
ادامه دارد ...
_____________
۱. آقای علی شیرازی در این باره می گوید : نزدیک اسفند بود، رادیو را روشن کردم، مارش می زد. دلم هوای جبهه کرد. وقتی مارش پخش می شد، انگار بال در می آوردم. دوست داشتم کار و درس و بحث را ول کنم و به جبهه بروم.
روزهای عید رفسنجان بودم. پنجم یا ششم فروردین ۱۳۶۵ همراه پدرم به رسم عید دیدنی بزرگان، به منزل حاج شیخ محمد هاشمیان رفته بودیم. حاج قاسم سلیمانی و حاج آقای سعادت هم آنجا بودند.
امام همان روزها سخنرانی کرده و فرموده بودند : هرکسی می تواند، باید به جبهه برود.
دنبال بهانه می گشتم؛ که خدا بهانه را درست کرد!
آقای سلیمانی و آقای سعادت پیشنهاد کردند برای مسؤولیت تبلیغات لشکر به جبهه بروم. از خدا خواسته بلافاصله قبول کردم. (نبرد ناتمام، خاطرات علی شیرازی، نوشتهی سعید علامیان، انتشارات خط مقدم، ۱۴۰۰)
📚حاج قاسمی که من می شناسم، علی شیرازی، ص ۸ و ۹.
#با_شهدا
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسمی_که_من_می_شناسم
✨✨✨به رنگ بندگی✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/963706928Cddffbe9357