eitaa logo
به سوی ظهور
291 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
56 فایل
ان شاءالله بتوانیم در کنار هم گامی در جهت هموار شدن ظهور مولامون حضرت مهدی فاطمه عجل الله فرجه برداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 شهید شهریاری به روایت همسر شهید، خانم بهجت قاسمی 🎉 مراسم ازدواج من و شهید شهریاری در سلف‌سرویس اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد. به یاد دارم که پس از آن با لباس عروس به خوابگاه رفتیم و زندگی بی‌تکلف خود را آغاز کردیم. 🛐 در شب اول ازدواج‌مان سجاده نماز شب شهید شهریاری پهن بود. شهید شهریاری بسیار مبادی اخلاق بود و ادب،‌ نگاه، صحبت، رفتار و تقدم سلام وی همیشه زبان‌زد بود. ⏰ ایشان بارها تا ساعت یک تا دو نیمه‌شب در خارج از منزل می‌ماند و هنگامی که از وی می‌پرسیدم کجا بودی؟ می‌گفت برای رفع مشکل تز درسی دانشجویان و دوستانش تلاش میکرده. در این خصوص به وی می‌گفتم وقت خودم را حلالت می‌کنم اما باید برای فرزندانمان وقت صرف کنیم. ❇️ شهید شهریاری حتی در برخی عروسی‌ها حضور پیدا نمی‌کرد و با کسی هم تعارف نداشت. می‌گفت وقتی قرار است حلالی حرام شود در آن محل حضور پیدا نمی‌کنم. ✅ بسیار متواضع، مهربان، آرام، کم‌حرف، کوشا و پرتلاش و ساده‌زیست بودند. هرگز دروغ و غیبت را به کلام خویش راه نمی‌دادند. 🔆 با افرادی که تقید زیادی به مسائل شرعی نداشتند، زیاد رفت‌وآمد نداشتند و معتقد بوند که حشر و نشر با این افراد، بر رفتار خود ما نیز اثر منفی می‌گذارد. برعکس، با دوستان متشرع نشست‌وبرخاست بیشتری داشتند. 🌺 رفتار ایشان با دانشجویان بسیار پدرانه و مهربانانه بود. آن‌قدر با دانشجویان صمیمی بودند که محیط دانشکده به یک خانواده تبدیل شده بود و دانشجویان، خصوصی‌ترین مسائل خویش را با ایشان درمیان گذاشته و مشورت می‌گرفتند. 👨‍🎓 در کلاس درس بسیار جدی و سخت‌گیر بودند. تکالیف درسی ایشان از سخت‌ترین تکالیف درسی دانشجویان بود و همین موضوع باعث شده بود که دانشجویان بعد از گذراندن درس ایشان بسیار قوی و مسلط به موضوع بودند و خودشان از توانایی‌هایی که به‌دست می‌آوردند، بسیار خشنود بودند. 📗 ایشان مطالعه تفسیر قرآن را هرگز رها نمی‌کرد و تفسیر آیت‌الله جوادی آملی را به صورت کتاب و نرم‌افزار همیشه همراه خود داشت. در خانه بخش‌هایی از تفسیر قرآن را برای من و فرزندان بیان می‌کرد و همچنین ارادت خاصی به حافظ داشت. 💞 شهید شهریاری به من و فرزندانم حتی پس از شهادت آرامش می‌دهد؛ خداوند توفیق داد که به عنوان همسر در کنارش بودم. ایشان از نظر روحی بسیار به من نزدیک بود و در همه موارد زندگی با یکدیگر مشورت می‌کردیم. امیدوارم همسرم در پیشگاه خداوند متعال ما را از یاد نبرد و شفیع ما باشد🙏 🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷 🆔 @besooyezohur
💜 💜 🔴 💠 بسیار مهربان و شوخ طبع بود. مشکلات کاری را به خانه نمی‌آورد. خیلی به مشورت اهمیت می‌داد. برای نظر زن ارزش زیادی قائل بود. بیشتر وقتها از رفتار بعضی مردها که با زنان خودشان رفتار خوبی نداشتند اظهار بیزاری می‌کرد، روحیه‌ی همکاری خوبی داشت. امّا خودم راضی نمی‌شدم با آن همه کار طاقت فرسایی که داشت، وقتی به خانه می‌آید دست به سیاه و سفید بزند. واقعاً به زحمتشان راضی نبودم. ولی با این همه به من اجازه نمی داد لباس‌هایش را بشویم. خودش می‌شست و می‌گفت: نمی‌خواهم شما را به زحمت بیندازم. من هم اصرار می‌کردم که وظیفه منه و باید لباس‌های شما را بشویم و به این کار افتخار می کنم. یادم هست بعد از عملیات خیبر ایشان دیر وقت آمد خانه؛ سر تا پایش شنی و خاکی بود. خیلی خسته بود. آنقدر خسته که با پوتین سر سفره نشست. تا من غذا را آماده کنم، ایشان سر سفره خوابش برد. آمدم و آرام پوتین‌هایش را در آوردم که بیدار شد و با لحن خاصی گفت: این وظیفه‌ی شما نیست. زن که برده نیست. من خودم این کار را می‌کنم. وقتی پوتین‌هایش را در آورد گفتم: پس لااقل جوراب هایت را در بیاورم گفت: من هر حرفی را یکبار می‌زنم. بعد با آن حال خستگی خندید. 🔴 همسر شهید مهدی زین‌الدین 💞✨🍃💞✨🍃💞✨🍃💞✨🍃 🆔 @besooyezohur