بضعهُ الحسین ع ...
شش گوشه است گوشه ی اذهان شیعیان
با اشک چشم می شود اسرار ما عیان
می خواستیم پیر غلامش شویم و بس
ما پا نهاده ایم اگر هم در این جهان
پروانه می شویم فقط ما به دور او
دیوانه می شویم چو نامش بود میان
جلدیم ما به موکب او چون کبوتران
تنها خوریم از ید شش ماهه آب و دان
باگریه خورده ایم اگر آب خورده ایم
عباس گفته ایم چو رودی بود روان
این افتخار ماست گدایان این دریم
چون دل سپرده ایم به خوبان هر زمان
این نوکری به شرط امان هم نمی کنیم
هر چند این سلوک دهد میوه ی امان
ای عسکری بمان تو بر این مشی نوکری
تا مژده ات دهند شدی از حسینیان
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۳تیر ۱۴۰۲
#شیعه #نوکر #غلام #امام_حسین
#سید_الشهدا #ارباب #گدا #پبر_غلام
#عسکری
خوشا به حال دل من حرم اگر برود
ز هر درش که برانند از دگر برود
"طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی"
ولی همیشه مگس از پی شکر برود
"سواد دیده ی غمدیده ام به اشک مشوی"
که نقش خال تو ما را کی از نظر برود
"ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار"
کجا که بی سر زلف تو ام به سر برود
"مکن به چشم حقارت نگاه در من مست"
نه آبروی شریعت به این قدر برود
"من گدا هوس سرو قامتی دارم"
که دست در کمرش جز به سیم و زر برود
"تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری"
وفای عهد من از خاطرت به در برود؟
"سیاه نامه تر از خود کسی نمی بینم"
چگونه زندگیم بی حرم به سر برود
"به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید"
چو باشه کی ز پی صید مختصر برود
نصیب کرب و بلا کن به عسکری مولا
بیا رضا بده او نیز یک سفر برود
#سید_عسکر_رئیس_السادات
سال نود و سه
#امام_حسین #کربلا #سید_الشهدا
#حرم #زیارت #عسکری