eitaa logo
بضعهُ الحسین ع ...
471 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
14 فایل
بدترین احساس زمانی است که خودت هم می‌فهمی، از خدا دور شده‌ای اللهم اغفر لی‌ الذنوب‌ التی... 💔 مدت زیادی در جسم نخواهیم ماند، با شرف زندگی کنیم. کپی مطالب با ذکر صلوات،آزاد بَضعةُالحسین (علیه السلام)
مشاهده در ایتا
دانلود
بار دیگر گرفته راه نفس چشم دارد هوای باریدن رفته خورشید تا شود آغاز دوره ای از خزان تابیدن کوچه ای در مدینه مضطرب است باز  تشییع و دفن در کار است باز اوضاع کوچه کوچی شد یاد زهرا فتاد و ضربت دست باز گویا کسی رها شده است از ستم های حاکمی جابر بر نتابد دروغ، صادق را جهل را علم زاده ی باقر دیگر از زیر پای او نکشد ظالمی در نماز سجاده نبرندش دگر به جور به قصر ندهندش ز جام غم باده بقعه ای در بقیع می یابد تا ز ظلم ددان بیاساید تا پس از سالها نواده ی جهل بقعه اش را خراب بنماید بر مزار امام صادق نیست سنگ قبری چراغ و فانوسی بر مزارش به غیر گرد و غبار نبود زائران مأنوسی آن که در قرنهای پیش از این بود دلواپس مسلمانان که نگردند دور از ایمان چون به غیبت رود امام زمان اشک می ریخت همچو ابر بهار این چنین می نمود او نجوا خواب را بی گمان ز چشمانم غیبت تو ربوده ای آقا هست قلبم اگر چه پر از غم از بلا و مصیبت پیشین بیش از آنم غمین از آینده که به اندوه قلب توست عجین علت گریه را چو پرسیدند گفت در جفر چونکه کاویدم دیدم آنجا زمان غیبت را شک به دلهای مسلمین دیدم ارتداد گروهی از امت روی گرداندن از ولایت ما سوخت قلبم ز ناگواریها که دهد رخ به دوره ی آنها بیست و نهم تیر نود و شش
بضعهُ الحسین ع ...
- چه شده ؟! چرا انقدر بیتابی ؟ + خالد ، تو حارث را میشناسی ؟ - کدام حارث ؟! + حارث ابنِ سجیه ! - حار
هر روز بر حارث سلام آورد مولامان آن را که عمری بود بر شیر خدا عدوان با ناله های فاطمه خندیده بود آن مرد شام هجوم ناکسان بر خانه ی خوبان همواره بزم شرب خمر او مهیا بود بر شانه، مولا، زخم، از او داشت در میدان آب دهان انداخت بر رخساره ی حیدر هرگز نمی آورد بغضش را از او کتمان بعد از«سلام ای حارث» و لبخند او می گفت اسم مرا می دانی آخر از کجا ، غضبان در پاسخش مولای جن و انس می فرمود نام محبانش نباشد از علی پنهان وقتی خبر از مسجد و محراب آوردند از فرق مولا تیغ زهرالوده ی شیطان حارث دگرگون شد به دیدار امام آمد او را پذیرا گشت آن احسان بی پایان از بعد نجوا با علی شد حارثی دیگر می گشت دنبال کسی تا گیرد از او جان طفل یتیمی یافت آخر بهر مقصودش گویا مقدر بود از نقلش شود ویران فهمید علی مولای درویشان عالم بود وقتی شنید از قصه ی شبها و از انبان ای عسکری لبخند زد بهر محب خود سی سال قبل از اینکه حتی آردش ایمان ۵تیر۱۴۰۲
بضعهُ الحسین ع ...
شش گوشه است گوشه ی اذهان شیعیان با اشک چشم می شود اسرار ما عیان می خواستیم پیر غلامش شویم و بس ما پا نهاده ایم اگر هم در این جهان پروانه می شویم فقط ما به دور او دیوانه می شویم چو نامش بود میان جلدیم ما به موکب او چون کبوتران تنها خوریم از ید شش ماهه آب و دان باگریه خورده ایم اگر آب خورده ایم عباس گفته ایم چو رودی بود روان این افتخار ماست گدایان این دریم چون دل سپرده ایم به خوبان هر زمان این نوکری به شرط امان هم نمی کنیم هر چند این سلوک دهد میوه ی امان ای عسکری بمان تو بر این مشی نوکری تا مژده ات دهند شدی از حسینیان ۲۳تیر ۱۴۰۲
بضعهُ الحسین ع ...
آمد خبر که سخت غمینی عزیز دل سوزی ز درد گوشه نشینی عزیز دل مولا مگر کم است هواخواه و یاورت امت گرفت جز تو قرینی عزیز دل؟ قلبم گرفت کاش که صدها چو من روند یک رنج ناگوار نبینی عزیز دل مولا فداییت همه ایل و تبار ما تنها امید مکتب و دینی عزیز دل مولا تمام خلق جهانند حلقه ای زشتند بی شما که نگینی عزیز دل گر عسکری است مایه ی رنجت بگو بمیر تا جز گیاه هرز بچینی عزیز دل ۲۳ تیر ۱۴۰۲
بضعهُ الحسین ع ...
هست اگر با شهادت او مانوس چیست پس بغض و گریه و افسوس اضطرابی عمیق و بی پایان بام دار الاماره را محسوس نفسش تنگ و قلب نا آرام آه سوزان به سینه اش محبوس اشک تر کرد روی عالم را ناله آمد ز عمق اقیانوس دل مسلم به فکر مولایش «گفتمش کوفه باشدت پابوس» وای از ماجرای آن خبری که فرستنده شد از آن مایوس حال مسلم به جستجوی وفا پی دشمن فتاده با فانوس به حسینم رسان که حرف شرف رفته از اهل کوفه در قاموس ۲۷ تیر ۱۴۰۲
عشق فقط عشق فقط یک کلام عشق خداوند علیه السلام خون خدا عشق خدایی حسین در هنر عشق تو هستی تمام هر چه که بودت به رهش داده ای تا که شدی کشته به دست لئام رأس تو بر روی نیش آیه خواند غالب جنگ است در آخر کدام قوم ستمکار بفهمند زود غرق عتابند و عذاب مدام وای بشر کرده جنایت چنان سنگ نیارد به شکیبش دوام می شود از سنگ روان اشک خون عسکری از ماتم خیر الانام ۵ مرداد ۱۴۰۲
خوشا به حال دل من حرم اگر برود ز هر درش که برانند از دگر برود "طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی" ولی همیشه مگس از پی شکر برود "سواد دیده ی غمدیده ام به اشک مشوی" که نقش خال تو ما را کی از نظر برود "ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار" کجا که بی سر زلف تو ام به سر برود "مکن به چشم حقارت نگاه در من مست" نه آبروی شریعت به این قدر برود "من گدا هوس سرو قامتی دارم" که دست در کمرش جز به سیم و زر برود "تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری" وفای عهد من از خاطرت به در برود؟ "سیاه نامه تر از خود کسی نمی بینم" چگونه زندگیم بی حرم به سر برود "به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید" چو باشه کی ز پی صید مختصر برود نصیب کرب و بلا کن به عسکری مولا بیا رضا بده او نیز یک سفر برود  سال نود و سه
بضعهُ الحسین ع ...
به وقت شعر... 🎼🎧
ای مقدم بر تمام آرزوها ....باز هم؟َ! جمعه رفت و ماند ابتر جستجوها باز هم حجم بیداد بشر می گفت می آیی عزیز ماند دل با نیشهای طعنه گوها باز هم درد یک آدینه ی پوچ دگر سخت است سخت می شوند از این ستمگرتر عدوها باز هم خود دعا کن تا بیایی بر غریبان رحم کن وامنه این کار بر بی آبروها باز هم یوسفا کی در رکاب تو قدم خواهیم زد بی شفا ماندند این زخم گلوها باز هم عسکری افسرده شد از جمعه های بی ظهور می شود آزرده از این های و هوها باز هم ۱۲ آبان ۱۴۰۲ زمان 😭😭😭