4.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله
اینچنین مبهوت ایستادهای چرا؟ گیره سرت را چه کسی به موهایت زده؟ مادرت که اینجا خوابیده!
از این بعد چه کسی قرار است دست در موهای نرم و روشنت بکشد؟ بین آغوش گرم پدرت ایستاده ای اما سرما وجودت را گرفته انگار، حتی لباس گرم تدی هم نتوانسته دلت را گرم کند دخترکم.
برادرت کجاست تا سربه سرت بگذارد و صدای جیغت را دربیاورد؟ چه کسی برایت آبمیوه خریده که تو هنوز جرعهای ازش ننوشیدی؟
از این بهت در بیا. از حالا تو همدم پدرت خواهی بود. تو باید غم بزرگ او را به دوش بکشی و آرامش کنی.
صدای گریه پدرت را میشنوی، به تابوت چوبی پیچیده در پرچم سه رنگ زل زده ای و دستت در هوا مانده، دستت را در موهای پدرت بکش و باهم در این غم استخوان سوز خون گریه کنید. حالا تو باید از ام ابیها بیاموزی مادر پدر بودن را؛ زندگی کردن را...
#کربلای_کرمان
#زکیه_دشتیپور
بسم الله
مادر سه پسر باشی و آرزومند پر کردن سپاه امام زمانت با سربازی آنها. عاشق امام حسین باشی و رهرو مکتب امام حسین. آنقدر بزرگ باشی که پسرانت سرباز نشده شهید شوند، خون بدهند در راه حق. خون کودک چند ماهات در دامنت ریخته باشد و رخت بستن جان از نوجوان چابک و شادابت را دیده باشی. با غمی جانسوز، با بغضی جانکاه و با نفسهای داغی که دل سنگ را آب میکند دعا کنی برای برگشت پسر چهارسالهات. در عجبم تو چطور هنوز جان در بدن داری! تو شیرزنی، مادر تویی...
✍️ زکیه دشتی پور
#کربلای_کرمان
#مادری
#کشکول_نوشت