...قسم به خون پاک شهیدان،
قسم به ولایت حضرت دلدار علیه السلام،
قسم به قامت شما رهبر فرزانه ام،
فرمان شما را باذن الله و با یاد #شهدا، به روی دیده گذاشته ام و،
جمعه ۱۱ اسفند، همه ما ایرانیان در هر کجای عالم که باشیم ، به نام یک #شهید، چنان حماسه ساز شویم که دنیا حیرت زده شود.
می آیم به امر رهبرم و به پاس خون شهدای والا مقام.
🌘🕊#با_ولایت_تا_شهادت🕊🌘
14.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤روح خدا به خداپیوست.....
🎙دکلمه باصدای محدثه مدبری پورازاراک
#شهدا
#امام_شهدا
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهدا
🌹غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد.
🌷سردار مدافع حرم «حاجمهدی نیساری» که در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد!فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهیدحججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت.
🌷ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید محسن حججی👉
بعد از شهادت حججی تا مدتها، پیکر مطهرش در دست داعشیها بود تا اینکه قرار شد حزبالله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزبالله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزبالله را آزاد کند.
به من گفتند:
«میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟»
میدانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم. با یکی از بچههای سوری بهنام حاج سعید از مقر حزبالله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم.
در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را میپایید.
پیکری متلاشی و تکهتکه را نشانمان داد و گفت:
«این همان جسدی است که دنبالش هستید!»
میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم.
رو کردم به حاج سعید و گفتم:
«من چهجوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!»
بیاختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحهاش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم:
«پستفطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دستهاش؟!»
حاجسعید حرفهایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه میکرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، میگفت:
«این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.»
دوباره فریاد زدم:
«کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!»
داعشی به زبان آمد و گفت:
«تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند میزد!»
هرچه میکردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم:
«ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.»
اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت:
«فقط همینجا.»
نمیدانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش میخواست فریبمان بدهد.
در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم:
«بیبی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.»
یکباره چشمم افتاد به تکهاستخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم بههم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاجسعید اشاره کردم که برویم.
نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزالله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بیخبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزبالله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم.
فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزبالله، پیکر محسن را تحویل گرفتهاند.
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بیبی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد و گفت:
«پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمدهاند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.»
من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن میدانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم.
تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت:
«از محسن خبر آوردی.»
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل دادهاند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند؟
گفتم:
«حاجآقا، پیکر محسن مقر حزبالله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.»
گفت:
«قَسَمَت میدم به بیبی که بگو.»
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.
دستش را انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت:
«من محسنم رو به این بیبی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضیام.»
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم:
«حاجآقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علیاکبر علیهالسلام اربا اربا کردن.»
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت:
«بیبی، این هدیه رو قبول کن.»
▫️هرگزشهدایی را که امنیت مان رامدیون شان هستیم،فراموش نکنیم.روحش شاد یادش گرامی.
20.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي، مُؤْتَزِراً كَفَنِي، شاهِراً سَيْفِي..
ما را چون #شهدا وقت ظهور اینگونه بخواه...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
اگر دلت را داده ای به #شهدا
پَسَش مگیر...
بگذار در این #تلاطمِ روزگار دل بماند...
#دلداده_را_دلی_ناب_باید...
3.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
شب جمعه است
روبه قبله بشین...
چشماتوببند
خودتو وسط بین الحرمین ببین
دستتو بذار رو قلبت و زمزمه کن:
صلی الله علیک یااباعبدلله💚
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_
علیه السلام
#امام_حسین
#شهدا
#اموات
#شب_جمعه
کـلام_شهیـد...
خواهـران گرامیام
به شما سفارش می ڪنم
با تاسی از حضرت زهـرا (س) ،
#چادر را بعنوان حجاب برتر انتخاب کنید
ڪہ همانا سیاهی چـادرهـای شما
در کنار معرفی خون #شهـدا میتواند
از حریم اسلام ناب محمدی دفـاع نماید
و انشاءالله زمینهساز ظهور و قیام
منجی عالم بشریت مهـدی (عج) شود.
#شهید_مهدی_قره_محمدی 🌷
2.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید بزرگواری که نام خانم همسایه را درون دفترش ثبت کرد✍
♦️هرکسی که برای #شهدا کاری انجام میده این کلیپ رو ببینه ...
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅━━━─
➡️@motevasselin_be_shohada
💝 متوسلین به شهدا 💝
🌷⃟🕊
برای خیر دنیا و آخرتتان به شما
وصیت میکنم که ایمانتان به رهبری
حضرت امام خامنه ای که سایه اش
مستدام باد قوی و محکم باشد.
#شهید_سید_حسن_نصرالله 🕊
#شهدا
#غزه
#شهید
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
برای شادی روح مطهر شهدا صلوات
🌷
💔
در وصیتنامه اش نوشته بود:
شهدا را فراموش نڪنيم
شهدا زندهاند...
هر چه خواستہ ام از شهدا و امام رضا(ع) گرفتہام
شما هم هر چه میخواهيد از شهدا بخواهيد....
✍🏻اینکه هنوز گوشهی دلت، به یاد شهدا میتپد یعنی امیدوار باش به آمین دعایت توسط آنها...
#شهید_میثم_نظری
شهادت: ۹۴/۱۰/۲۱؛ خانطومان
#شهدا
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصاویری جدید از مزار شهدای اقتدار وطن در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران / امروز 17 تیر 1404
#شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌺