196.3K
به نام خدا
با عرض سلام
ثنا خلیلی هستم از اصفهان
#اسرار_فدک شماره 14
حکومت زور و بی قانونی در مورد فدک
از آنجا که سند و مدرک را در تمام جهان برای روز اختلاف می نویسند، جا داشت ارائه ی این سند مسئله را فیصله دهد و معلوم کند که اصلا مسئله ی ارث در کار نیست تا نوبت به حدیث جعلی «النبي لا يورث» برسد.
این بخشوده ی پدری به دخترش در زمان حیات اوست و چندین سال تصرفات مالکانه بر آن انجام گرفتند است. ولی چون بنابر زور بود کوچکترین اعتنایی به سند تنظیم شده به امر پیامبر صلی الله عليه و آله نکردند.
ابوبکر و عمر که بعنوان قدرت حاکم عمل می کردند نه تنها اعتنایی به سند نکردند و سخن باطل خود مبنی بر ارث بودن فدک به ضمیمه ی «النبي لا يورث» را بار دیگر مطرح کردند، بلکه اهانتی عظیم به ساحت قدس پیامبر صلی الله عليه و آله روا داشتند.
عمر نوشته ی پیامبر صلی الله عليه و آله را از حضرت زهرا علیها السلام گرفت و پیش چشم عموم مردم آب دهان بر آن انداخت و آنرا پاره پاره کرد، علنا مخالفت خود را با امر پیامبر صلی الله عليه و آله اعلام نمود.
اکنون که معلوم شد بنابر پذیرفتن سخن حق نیست و آنچه انجام شده و می شود پشتوانه ای جز قهر و غلبه و زورگوئی ندارد، نوبت آن بود که حضرت زهرا علیها السلام مراحل احتجاج خود را طی کند تا قدرت حاکم کار خود را حق جلوه ندهد، چرا که اگر چنین می شد باید می گفتیم:
«فاطمه علیها السلام فدک را بنا حق در تصرف داشت»
و این را دشمن غاصب خوب می فهمید، لذا مبارزه ی اصلی بر سر عصمت و پاکی ساحت مقدس فاطمه علیها السلام و اثبات لکه ی غصب بر پیشانی به چنگ آورندگان فدک آغاز شد و نتایج پر ثمر خود را داد.
🌻🍃داستانک🍃🌻
محدث عظیم و سالک وارسته، مرحوم مجلسی(پدر علامه مجلسی) می فرماید: «در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم، اما نماز قضا بر عهده ام بود و به همین دلیل احتیاط می کردم و نمی خواندم. خدمت شیخ بهائی عرض نمودم که فرمود: نماز قضا بخوان. اما من با خودم می گفتم نماز شب، خصوصیات خاص خود را دارد و با نمازهای واجب فرق می کند.
یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم که امام زمان را در بازار خربزه فروش های اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم. با شوق و شعف، نزد او رفتم و سئوالاتی کردم که از جمله آن، خواندن نماز شب بود. فرمود: بخوان!
عرض کردم: یابن رسول الله، همیشه دستم به شما نمی رسد. کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم.
فرمود: برو از آقا محمد تاج، کتاب بگیر.
گویا در خواب، او را می شناختم؛ رفتم کتاب را از او گرفتم. مشغول خواندن بودم و می گریستم که از خواب بیدار شدم. از ذهنم گذشت که شاید «محمد تاج» همان شیخ بهایی است و منظور امام از «تاج» این است که شیخ بهایی، ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد.
نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله صحیفه سجادیه است. ماجرا را برایش نقل کردم. فرمود: ان شاءالله به چیزی که می خواهی می رسی.
بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم، افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم. در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیم ما بود. مرا که دید، گفت: ملا محمد تقی! بیا برویم خانه، یک سری کتاب به تو بدهم.
مرا به خانه اش برد. در اتاقی را باز کرد و گفت: هر کتابی را که می خواهی بردار. کتابی را برداشتم؛ ناگهان دیدم همان کتابی است که در خواب دیده بودم؛ صحیفه سجادیه.
به گریه افتادم. برخاستم و بیرون آمدم. گفت: باز هم بردار. گفتم: همین بس است.
پس شروع نمودم به تصحیح و مقابله و آموزش صحیفه سجادیه به مردم؛ و چنان شد که از برکت این کتاب، بسیاری از اهل اصفهان مستجاب الدعوه شدند.»
مرحوم علامه مجلسی (نویسنده کتاب بحارالانوار) می فرماید: «پدرم چهل سال از عمر خود را صرف ترویج صحیفه کرد و انتشار این کتاب، توسط او باعث شد که اکنون هیچ خانه ای بدون صحیفه نباشد. این حکایت بزرگ مرا بر آن داشت که بر صحیفه شرح فارسی بنویسم تا عوام و خواص از آن بهره مند شوند.»
📚 امام شناسی، ج ۱۵، ص ۴۹
🌻🍃🌻🍃🌻
فیلم هاشمی رفسنجانی در دیدار از باغ فدک در عربستان که توسط خلفای آن زمان غصب شده بود. کانال ولایت آخرالزمان ۱۳
https://chat.whatsapp.com/JkQiUbYZwz92lwDbJdtUj9
کانال ولایت آخرالزمان ۱۴
https://chat.whatsapp.com/IkR3NYdXgcHAWcCtxGscXd
کانال ولایت آخرالزمان ۱۵ https://chat.whatsapp.com/J5Sx026UklzFGiur66vgVc