04.Nisa_.148.mp3
2.98M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۱۴۸ |
لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا
خداوند، آشكار كردن گفتار بد را دوست نمىدارد، مگر از كسى كه به او ستم شده باشد و خداوند، شنواى داناست
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۹min
#قرآن
#نسا_۱۴۸
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
بیشتر نویسندگی نوشتن از تجربههای شخصی است. دکتر شریعتی درباره تجربه کشتن دانشجویان نوشته:
اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش میزدم، همان جایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند.
📒 کتاب کویر دکتر علیشریعتی
👇منظور از آذر، شهید مهدی شریعت رضوی برادر همسر دکتر شریعتی که در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ مقابل دانشگاه تهران شهید شد.
دکتر شریعتی در داستان خروس بیمحل کتاب کویر از او یاد کرده است.
تا درد نداشته باشی
نمیتونی از درد بنویسی
#روز_دانشجو_مبارک
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
دارم تَرک برمیدارم 😂
سوار یه ماشین شدم
اولش روضه حضرت زهرا گذاشته بود.
بعد آهنگ ترکیهای گذاشت.
بعد زد رادیو معارف تحلیل سوریه
رو گوش داد.
بعد زد یه خواننده کردی خوند.
الان جواد مقدم داره مداحی حیدر داری میری کوچه خیس بارونه میخونه 😭
رپ و خواننده زن رو انتخاب نکنه صلوات 😂
واقعا آدمها چقدر پیچیده شدن.
درس شخصیت پردازی بود.
#روزنوشت
داستان_درختی_که_درب_خانه_حضرت_زهرا_س_شد_رمضانی.mp3
4.1M
📒مداحی داستانی👌
داستان درختی که درب خانهی
حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد.
🎙مداحی آقای مجتبی رمضانی
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
04.Nisa_.149.mp3
1.55M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۱۴۹ | إِنْ تُبْدُوا خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا
اگر كار نيكى را آشكارا يا پنهان انجام دهيد، يا از لغزش و بدى ديگران درگذريد، بدانيد كه قطعاً خداوند بخشاينده تواناست.
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۵min
#قرآن
#نسا_۱۴۹
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
اینروزها حوادث سوریه باعث شده
یک عده بیفکر به سردار قاآنی توهین
کنند. میخوام چندتا خاطره خواندنی
از سردار قدس در زمان دفاع مقدس
قرار بدم....
شب کربلای چهار و شب کربلای پنج
بعثیها شدید روی خط آتش میریختند.
سردار قاآنی آن زمان، فرمانده لشکر ۵ نصر و لشکر ۲۱ امامرضا را به عهده داشت. فرمانده لشکر طبق اصول نظامی باید ۱۵ تا ۲۰ کیلومتر پشت خط باشد. سردار آن شبها وسط میدان بود نه توی سنگر بتنی.
بچههای بسیجی نیروی تکور یعنی نیروی تکتیرانداز که پایینترین سطح مسؤولیتی در گردان است با فرمانده لشکر در کنار هم بودند این خیلی در مدیریت صحنه و در روحیه رزمنده مؤثر بود و یکی ویژگیهای سردار بین بچههای رزمنده شجاعت اوست که سر زبانهاست.
یکی از جانبازهای دفاع مقدس تعریف میکرد: چهار یا پنج سال پیش سردار قاآنی را در حرم رضوی دیدم من را بغل کرد و برایم جالب بود که هنوز نام من را یادش بود و به همان اسم صدایم میزد و میگفت چهطوری حسینجان»
اول شما باید جایگاه فرمانده لشکر را بدانید تا متوجه شوید این صمیمیت چه معنایی دارد.
تا کارد به استخوان نمیرسید عصبانی نمیشد.
سردار قاآنی عموماً با رأفت، توجیه، صحبت و مشکلات را حل میکرد، یک وقتی ما مأموریتی در جاده خندق داشتیم «در جزایر مجنون جایی بود که به آن جاده خندق میگفتیم» که آن مأموریت مشکلاتی داشت و بنده که آدم کمصبری بودم یکلحظه خطاب به ایشان با تندی گفتم این چیزی که شما به من داری میگویی اینکار را انجام بده میدانی چیست؟ ایشان فرمانده لشکر بود و من نیروی ایشان اما سردار خیلی بزرگوارانه و کریمانه گفتند که من میآیم در آنجا تا ببینم که وضعیت به چه صورت است، تا بتوانیم مشکل را حل کنیم. در صورتی که میتوانست بگوید تو مسؤول اینکار هستی و نباید کوتاهی کنی، برو کنار تا یک نفر دیگر جای تو بایستد، اما سردار به بهترین شکل ممکن با نیروهایش رفتار میکرد.
👇منبع
کتاب خاطرات شهید بابانظر
پر از خاطرات شجاعت سرداران دفاعمقدس
مخصوصا سردار اسماعیل قاآنی
سرعت اتفاقها از طوفانالاقصی به بعد
آنقدر بالاست که ما آدمهای معمولی توان
درک درست آن را نداریم.
به نظرم درستترین کار توکل به خدا
و اعتماد به فرمانده و سربازان اوست.
از هرجنگی و حادثهای
میتوان گذشت اگر
ویروس تفرقه و
افتادن ما به جان هم
و ناامیدی درگیرمان نکند.
اگه آقامون نیومد نذاریم دلا بمیره ❤️