eitaa logo
بغض قلم
645 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
294 ویدیو
33 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
میشه عاشق این پیامبر نشد ؟
میشه عاشق این پیامبر نشد ؟
میشه عاشق این پیامبر نشد ؟
میشه عاشق این پیامبر نشد ؟
میشه عاشق این پیامبر نشد ؟
میشه عاشق این پیامبر نشد ؟
میشه عاشق این پیامبر نشد ؟
میشه عاشق این پیامبر نشد ؟
میشه عاشق این پیامبر نشد ؟
مردی نزد پیامبر مهربانی‌ها😍 در ستایش از همسرش گفت: همسری دارم که وقتی به خانه می‌روم به استقبالم می‌آید. ❤️ وقتی بیرون می‌روم بدرقه‌ام می‌کند. 🚶‍♀🚶‍♂ وقتی می‌بیند غمگینم به من می‌گوید: چرا ناراحتی؟ 😔 اگر نگران روزی‌ات هستی، دیگری عهده دار روزی‌توست. 🌻 اگر نگران آخرتت هستی، خدا بر نگرانی‌ات اضافه کند. 😭 پیامبر فرمود؛ او را به بهشت بشارت ده و به او بگو تو فرستاده‌ای از فرستاده‌های خدایی، در هر روز پاداش هفتاد شهید برای تو است. 😳🌹🌹🌹 📒 منبع؛ کتاب مکارم الاخلاق، ص ۲۰۰ 🆔 @bibliophil
❤️ چه طور عاشقت نباشم؟! کافران مکه، پیامبر را با سنگ ریزه می‌زدند. 😔 گاه او را مسخره می‌کردند و گاه شکمبه شتر بر سرش می‌ریختند. 🐫 روزی فرشته‌ کوه‌ها به فرمان الهی نزد پیامبر آمد. 🗻🗻🗻 او خدمت پیامبر رسید و گفت: مامورم اگر فرمان بدهی، کوه‌ها را بر سر کافران بیاندازم و آنان را هلاک سازم. 😡 پیامبر در جواب فرشته فرمود؛ من برای رحمت برانگیخته شده‌ام. ❤️ آنگاه دعا کردند؛ خدایا قوم مرا هدایت کن! زیرا آنان نادانند. 😍 📒 منبع؛ کتاب بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۴۰۴ 🆔 @bibliophil
غلام سیاهی را ۴ غلام زنگی لای عبایی برای دفن به گورستان می‌بردند. 🖤 پیامبر به همراه مولا علی از غلامان خواستند جنازه را زمین بگذارند و صورت او را باز کنند. پیامبر زمانی که صورت جنازه را دیدند به مولا علی فرمودند: این ریاح غلام قبیله بنی نجار است. 😔 مولا علی گفتند: هرگاه مرا می‌دید، با زنجیری که به پا داشت، بالا و پایین می‌پرید و می‌گفت: علی جان! دوستت دارم ❤️😭 به دستور پیامبر، غلام را غسل دادند و در لباس پیامبر کفن کردند. خود پیامبر بر او نماز خواندند و تا گورستان به همراه مسلمانان تشییع کردند. 😍 هنگام تشییع صدای عجیبی آمد. 😳 پیامبر فرمودند: هفتاد هزار گروه فرشته که هر گروه از هفتاد هزار فرشته تشکیل شده به تشییع این غلام آمدند. به خدا سوگند به این مقام نرسید مگر به خاطر محبت تو، ای علی! ❤️ سپس پیامبر خود وارد قبر شدند و غلام را به خاک سپردند. 📒 منبع؛ کتاب بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۲۸۹ 🆔 @bibliophil
پیامبر مشغول سخنرانی بود در میان سخنرانی، ابوحازم را دید که زیر نور خورشید است. برای آن که ابوحازم راحت باشد، پیامبر سخنرانی را قطع کرد و روبه او کرد و از وی خواست تا به سایه برود. 📒 منبع: حکایت‌نامه موضوعی پیامبر اعظم / نشر جمال / ص ۸۷۰ 🆔 @bibliophil
❤️ چه طور عاشقت نباشم؟! کافران مکه، پیامبر را با سنگ ریزه می‌زدند. 😔 گاه او را مسخره می‌کردند و گاه شکمبه شتر بر سرش می‌ریختند. 🐫 روزی فرشته‌ کوه‌ها به فرمان الهی نزد پیامبر آمد. 🗻🗻🗻 او خدمت پیامبر رسید و گفت: مامورم اگر فرمان بدهی، کوه‌ها را بر سر کافران بیاندازم و آنان را هلاک سازم. 😡 پیامبر در جواب فرشته فرمود؛ من برای رحمت برانگیخته شده‌ام. ❤️ آنگاه دعا کردند؛ خدایا قوم مرا هدایت کن! زیرا آنان نادانند. 😍 📒 منبع؛ کتاب بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۴۰۴ 🆔 @bibliophil
ابلیس در جزیرۀ دریا بر تخت بلرزید و تختش نگوسار شد و وی از تخت درافتاد و بانگی بکرد. پس فریاد می‌کرد چنان که همه دیوان روی زمین بشنیدند و روی به وی نهادند. چهل روز تخت وی نگوسار بود. لرزه بر همه دیوان افتاد. دیوان ستنبه گفتند: «چه کنیم؟ چه افتاده است؟» ابلیس گفت: بزاد آن کس که از بهر وی مرا سجود آدم فرمودند! بزاد آن کس که به ســبب وی مــرا ملعنت کردند! بــزاد آن کس که به ســبب وی بدیــن روز افتاده ام! بزاد آن کس که کونیــن و عالمین برای او آفریده اند. 🌸 ۳ روز تا ولادت پیامبر‌اکرم 📒 کتاب قاف 🆔 @bibliophil
آنگه مرا گفت: یا حبیب من، هفت کرامت به جای تو و جای امت تو بکردم که هرگز به جای هیچ پیغامبری نکردم: 🌸یکی آنکه هر پیغامبری که آفریدم او را مانندی آفریدم؛ تو را که آفریدم، بی‌نظیر آفریدم. 🌸 دیگر آنکه همه رسولان را از وقت آدم تا به روزگار تو مشتاق دیدار تو داشتم تا امشب (شب معراج) که تو را بدیدند. 🌸دیگر آنکه امت تو را قوّتِ بسیار ندادم تا دعویِ خدایی نکنند چون دیگر امّتان. 🌸چهارم آنکه امت تو را مال بسیار ندادم تا شمار ایشان دراز نباشد در قیامت. 🌸پنجم آنکه ایشان را عمرهای دراز ندادم تا گناهان ایشان بسیار نبوَد. 🌸ششم آنکه درِ توبه بر ایشان گشاده دارم تا آن وقت که جان ایشان به غَرغَره رسد. 🌸 هفتم آنکه ایشان را آخر همه امّتان کردم تا بودنِ ایشان در گور دراز نباشد تا به قیامت. 📒 کتاب قاف 🌸 ۲ روز تا ولادت پیامبر‌مهربانی‌ها 🆔 @bibliophil
مردی نزد پیامبر مهربانی‌ها😍 در ستایش از همسرش گفت: همسری دارم که وقتی به خانه می‌روم به استقبالم می‌آید. ❤️ وقتی بیرون می‌روم بدرقه‌ام می‌کند. 🚶‍♀🚶‍♂ وقتی می‌بیند غمگینم به من می‌گوید: چرا ناراحتی؟ 😔 اگر نگران روزی‌ات هستی، دیگری عهده دار روزی‌توست. 🌻 اگر نگران آخرتت هستی، خدا بر نگرانی‌ات اضافه کند. 😭 پیامبر فرمود؛ او را به بهشت بشارت ده و به او بگو تو فرستاده‌ای از فرستاده‌های خدایی، در هر روز پاداش هفتاد شهید برای تو است. 😳🌹🌹🌹 📒 منبع؛ کتاب مکارم الاخلاق، ص ۲۰۰ 🆔 @bibliophil
❤️ چه طور عاشقت نباشم؟! کافران مکه، پیامبر را با سنگ ریزه می‌زدند. 😔 گاه او را مسخره می‌کردند و گاه شکمبه شتر بر سرش می‌ریختند. 🐫 روزی فرشته‌ کوه‌ها به فرمان الهی نزد پیامبر آمد. 🗻🗻🗻 او خدمت پیامبر رسید و گفت: مامورم اگر فرمان بدهی، کوه‌ها را بر سر کافران بیاندازم و آنان را هلاک سازم. 😡 پیامبر در جواب فرشته فرمود؛ من برای رحمت برانگیخته شده‌ام. ❤️ آنگاه دعا کردند؛ خدایا قوم مرا هدایت کن! زیرا آنان نادانند. 😍 📒 منبع؛ کتاب بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۴۰۴ 🆔 @bibliophil
پیامبر مشغول سخنرانی بود در میان سخنرانی، ابوحازم را دید که زیر نور خورشید است. برای آن که ابوحازم راحت باشد، پیامبر سخنرانی را قطع کرد و روبه او کرد و از وی خواست تا به سایه برود. 📒 منبع: حکایت‌نامه موضوعی پیامبر اعظم / نشر جمال / ص ۸۷۰ 🆔 @bibliophil
🌸 نیکوکار تر از همه در سال پنجم هجری که مردم مکه هنوز مسلمان نشده بودند به فقر شدیدی دچار شدند. پیامبر پانصد دینار برای ابوسفیان فرستاد تا بین فقرای قریش تقسیم کند. وقتی پول به ابوسفیان رسید، گفت: چه کسی از محمد نیکوکار تر، ما با او می‌جنگیم و می‌خواهیم خونش را بریزیم و او برای ما هدیه می‌فرستد و به ما نیکی می‌کند. 📒 منبع؛ حکایت‌نامه موضوعی پیامبراعظم، ص ۲۵۴ 🆔 @bibliophil