هدایت شده از من و کتاب
#این_کتاب_را_نخوانید
«ام علاء» را خواندهاید؟
پیشنهاد میکنم هرگز این کتاب را نخوانید.
خصوصاً اگر تفکرات فمنیستی دارید و فکر میکنید مشکلات بچهداری، شوهرداری و خانهداری دست و پایتان را سخت بسته است.
اگر مشکلاتتان در حد اختلاف با خواهرشوهر، جاری و شببیداریهای کودکتان و لجبازیهای نوجوانتان یا درآمد کم همسرتان است،
اصلاً به این کتاب فکر هم نکنید؛
چون آنوقت مجبور میشوید آنچه که تاکنون از خودتان ساختهاید را از پشت بام یک ساختمان چند طبقه پایین بیاندازید تا خمیرمایهی وجودیتان بشکند و دوباره از اول خودتان را بسازید.
هرگز فکر نمیکردم میشود با هجده تا بچه در یک خانه شصتمتری زندگی کرد و شاکر بود.
فکر میکردم آسمان خانه هرچقدر بیشتر باشد، آرامش اهالی خانه بیشتر است، فارغ از اینکه آسمان قلب بانوی خانه هرچقدر بزرگتر باشد به همان اندازه اهالی خانه صبورتر و مسئولیتپذیرتر و باایمانتر و آرامتر میشوند. حتی اگر بچهی آن خانه نباشند.
حرفم را جدی بگیرید و این کتاب را نخوانید. اگر خواندید و مثل قبل ماندید سالها عذاب وجدان آزارتان میدهد.
لااقل موقع خواندن کتاب یک قلم و کاغذ دست بگیرید و تمام سختیهای «ام علاء» را در آن بنویسید، بعد تمام سختیهای خودتان را کنارش بنویسید.
آنگاه اگر سختیهای شما بیشتر بود به خودتان حق بدهید که کمطاقت و ناشکیبا باشید و اگر نبود از او بخواهید خودش و شهدایش دستتان را بگیرند، همانطور که دست نویسندهی کتاب را گرفتند.
امروز میخواهم به زیارتش بروم
پای زنانگیام لنگ میزند.
نیاز به درمان دارم.
#ام_علاء
#قم_حرم_مطهر_حجره_پروین
#س_غلامرضاپور
میخواستم درباره این کتاب
همین حرفا رو بنویسم
دیدم دوستمون بهتر نوشته...
واقعا این کتاب نخونید
03.Ale.imran.142.mp3
2.06M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۱۴۲ | سوره آلعمران | أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۶min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
علامهامینی در کتاب الغدیر آورده:
سالها بعد از ماجرای غدیرخم
عدهای نزد مولا علی اومدند
و گفتند؛ یاعلی ما یادمونه پیامبر
در غدیر دست شما رو بالا برد
ما یادمونه پیامبر فرمود:
مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ
علامهامینی نوشته:
امامعلی از شنیدن اینکه یه عده
حدیث پیامبر در غدیر یادشونه
و انکارش نمیکنند، طوری خندان شد
که دندانهای کنار دهان مبارکش نمودار شد.
بمیرم برا مظلومیت شما امیرالمؤمنین😭
📒کتابالغدیر علامهامینی/ ج اول/ صفحه ۳۴۶
#غدیرخم
#پانزده_روز_تا_عید_غدیر_خم
🆔 @bibliophil
1.3M
📒مروری بر کتاب آینهداران آفتاب
🔹قسمت پنجاه و چهارم/ منزل بیست و سوم/ منزل عذیبالهاجانات
طرماح دیر رسیدی، خیلی دیر
🖌استاد محمدرضا سنگری
👇شناختی نو از یاران امامحسین
#از_مبعث_تا_عاشورا
#بعثت_حسین
#آینهداران_آفتاب
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
بغض قلم
📒 یادداشتی درباره کتاب 🌸خانم فردا کوچ است. ✍ به قلم خانم مریم محمدی
«خانم! فردا کوچ است»
اگر دستِ سرنوشت، زندگیام را جور دیگری مینوشت. اگر صد و اندی سال قبل، پا به این دنیا میگذاشتم، اگر در عهد سلطان صاحب قران، دختری جوان و دم بخت بودم، شاید من نیز مانند «سکینه سلطان خانم اصفهانی»، آرزویم رسیدن به حرمسرای دربار بود و منصب حرم اعلیحضرت شاهنشاه قدر قدرت ملک ایران.
شاید آنوقت با تمام وجود درک میکردم که چرا سکینه سلطان خانم، در تمام طول سفر به عتبات عالیات و مکهٔ مکرمه، یعنی بعد از ترور ناصرالدین شاه به دست رضای کرمانی و ازدواج مجددش با شخص صاحب منصب و بانفوذی به نام جناب معتصم الملک، باز هم منزل به منزل از جنت مکان خلد آشیان، شاهنشاه شهید یاد میکند و به قول خودش، به طوری گریه میکند که نزدیک است روح از تنش پرواز کند و مدام برای شاه فقید، نور و رحمت میفرستد و دعا میکند که به واسطهٔ این زیارت، از او راضی باشد و در مقابل، هر بار هزار مرتبه رضای کرمانی را لعنت میفرستد که روزگارشان را سیاه کرده و شادی را در زندگی آنها به باد داده است.
شاید آن وقت میفهمیدم که سکینه سلطان که زنی جوان و شوخ طبع و دارای قوهٔ تخیل بوده، چرا بعد از شاه شهید، به قول خودش، «از عنایت و مرحمت شاهنشاه عالم پناه، اعلیحضرت قدر قدرت شهریاری ظل اللهی مظفرالدین شاه، ملقب به لقب وقار الدوله گردیده و به این عنایت شاهانه سرافراز شده.»
و از چه توان مالی و جایگاهی برخوردار بوده که در سنهٔ هزار و سیصد و هفده هجری، به مکهٔ معظمه مشرف گردیده و دارای چه سواد و ذوق سرشاری بوده که باز هم به قول خودش، در این سفر، مختصر روزنامهای را قلمی نموده و مینویسد:
«اگر خدا قبول کند، انشاءالله زحمت نوشتن این مطلب را کشیدم و زحمت خواندن به خوانندهٔ این کتابچه دادم. برای اینکه هرکس بخواهد برود، تکلیف خودش را بداند و به سلامتی بروند.»
سفرنامهای که توصیفاتش گاه تکراری و خسته کننده است و همین امر، قرائتش را کمی دشوار میکند و گاه چنان دلنشین و شیرین است که آدم دلش یک چنین سفری هوس میکند که بنشیند توی کجاوه و از قبلهٔ تهران و حرم حضرت عبدالعظیم، راهی قم شود و شهر به شهر از منزلگاههای مختلف عبور کند تا به کاظمین و نجف و کربلا و سامره برسد و از آنجا رهسپار مکه گردد.
حال که این کتابچه را خواندم، بسیار میل دارم که مریم سلطان خانم محمدی تهرانی ملقب به مَرمَرالدوله باشم. کسی بیاید و بلیطی به دست مبارکم بدهد و بگوید: «خانم! فردا کوچ است.»
و من اسباب و اثاث جمع کنم و از حضرت پدر (حفظ الله) اذن مرخصی به عتبات عالیاتِ عرش درجات بگیرم. سپس عزم زیارت کرده و به محض گفتن گنبدنما، فی الفور، صفحهی اینستاگرامم را بگشایم و یک استوری قلمی بنمایم که:
«چه عرض کنم که چه دیدم.
دو ماه بگویم، بلکه دروغ گفتهام.
دو قندیل نور بگویم، نمیدانم چه گفتهام.
خدا قسمت همه بکند خودشان بیایند، مشرف شوند، ببینند چه میبینند.»
و به محض رسیدن به کعبهٔ مقصود و مشرف شدن به زیارت آستانهٔ مبارک مظلوم کربلا، باز یک استوری دیگر قلمی نمایم که:
«دیگر این مدت به آستان بوسی مشغولم، استوری نمینویسم. میخواهم همهی خیالم جمع زیارت باشد.»
و چندی بعد که به سلامتی، به خانهٔ خودمان رسیدیم، سلسله جبال استوریهایم را ختم نمایم و بگویم:
«خدا به حق خون به ناحق ریختهٔ امام حسین (علیه السلام)، این آرزو را به دل من نگذارد. یک دفعهٔ دیگر مرا به کربلا برساند و از گناه پاکم کند و در همان زمین پاک، خاکم کند.»
به تاریخ یوم الاحد فی دویم شهر ذی الحجه سنهء ۱۴۰۳.
✍🏻مریم سلطان خانم محمدی (مَرمَرالدوله)*
#مریم_محمدی
#عهدِعشق
#کتاب_هفته
#خانم_فردا_کوچ_است
#ریویونویسی
#مرورنویسی
#ریویو_ترویجی
@ahdeheshgh
🆔 @bibliophil