🔴 امیرالمؤمنین (ع) با این افراد بی رحمانه برخورد کرد
🔰مقام معظم رهبری مدظله العالی:
"[ما شیعیان علی] صرف اینكه بگوئیم علی و راه او را دنبال نكنیم، فایدهای ندارد. كسانی بودند در زمان خود آن بزرگوار كه اظهار ارادت به او هم میكردند، لكن از آنچه كه او میخواست، تخلف میكردند. امیرالمؤمنین با اینها بیرحمانه برخورد كرد. #فسق و #فجور كردند، حد الهی را بر اینها جاری كرد؛ #كفر گفتند، اینها را از دم #شمشیر گذراند.
بعضیها وقتی آن عظمتها را میدیدند - ماها كوچكیم دیگر - و وقتی ما یك انسانِ با این عظمت را میبینیم، میگوئیم این خداست! باورمان نمیآید كه خدای عزیز علیم میتواند یك چنین شخصیت باعظمتی را بسازد؛ لذا اشتباه میكنیم. در زمان امیرالمؤمنین هم همین اشتباه را كسانی كردند و گفتند او خداست.
امیرالمؤمنین دستور داد همهشان را كُشتند؛ رحمشان نكرد؛ در رودربایستی گیر نكرد كه اینها طرفدار مایند و دارند دربارهی ما مبالغه میكنند؛ نخیر، اینها راه توحید، راه مبارزهی با شرك را رها كردند، مرتد شدند و توبه هم نكردند؛ امیرالمؤمنین هم دستور داد و همه را به حد الهی محكوم كردند و به قتل رساندند. امیرالمؤمنین اینجوری است" https://khl.ink/f/3395
✍️پ.ن:
🔻قابل توجه برخی افراد که نسخه های کوتاه آمدن از شریعت و حدود الهی را می پیچند و یا در اجرای حدود الهی دچار رودربایستی هستند.
🔻رهبر انقلاب فرمودند: «امیرالمؤمنین با اینها بیرحمانه برخورد كرد. #فسق و #فجور كردند، حد الهی را بر اینها جاری كرد». این باید مایه درس برای روشنفکر ها و افرادی که اهل تساهل و تسامح هستند و ادعای فهم دین دارند، باشد.
هدایت شده از شنود ۳۱۳
🗒 قایقی باید ساخت ...
(شهر در محاصرۀ تجدد)
استاد مهدی جمشیدی
۱. اهل معنا میبینند و میگویند که میدان توپخانه، همچنان وضع انقباضی دارد؛ گرفته و فروبسته و تلخ و تاریک است. در آن نفس نمیتوان کشید. حزنآمیز و گداخته است. نور ندارد و گرفتار خفقان است. بیش از صد سال پیش، شیخفضلالله نوری را در میدان توپخانه به دار کشیدند و مردمان، به قتل وی رضایت دادند. معصیت، اجتماعی بود و بدینسبب، چندی بعد، جمهوری رضاخانی از راه رسید و دودمان مردمان را بر باد داد. شیخ شهید گفت که در پس صحنۀ مشروطه، فتنهها نهفته است و بساط دین برچیده خواهد گفت. مشروطه، مقدمۀ #کشف_حجاب شد و دیانت، به زنجیر تجدد انگلیسی افتاد. و امروز، حتی جغرافیای شهادت شیخ نیز فروبسته است.
۲. در لجنشهر تهران چهها که نمیگذرد؛ به #فاحشهخانه شبیهتر است تا شهر. #هرزگی غوغا میکند در امالقرا. #فسق و #فجور از در و دیوار شهر فرومیریزد. خیابان، اندرونی زنان و دختران #بیحیا شده.برهنگی از موی سر، به نیمتنه و پایینتنه رسیده. فساد، سکۀ رایج شده. مردان،#غیرت خویش را بالا آوردهاند و نوامیسشان را تاراج چشمهای خیابانی نهادهاند. از مردانگیشان، جهازات جسمیشان مانده و بس.رسم #دیاثت را آموختهاند. زن در این شهر، چونان شئ لذیذ شده که اگر امکان تمتع لمسی از او در میان نباشد، دستکم تمتع بصری، رواست.#تبرج، رواج یافته و #عفت،متروک گشته. حریم و حرمت، بر باد نسیان رفته و کثافات مکتوم، جسارت تجاهر یافتهاند.#سگ را فرزند میشمارند و به خانه راه میدهند و در آغوش میگیرند. حرام و حلال و طهارت و نجاست را کنار نهادهاند.#سگبازی و#سگگردانی، تفرج و تفریح فراغتشان است. سر در آخور شبکههای تجددی دارند و القائات آنان را نشخوار میکنند. استعمار، استحمارشان کرده. مسخ و مستحیل شدهاند؛ چنانکه موبهمو، آداب و رسوم تمدن ضالۀ غرب را بهجا میآورند. ابلیس، چه معرکهای به راه انداخته در آخرالزمان. مردمان، از راه رفته بازگشتهاند و عهد قدسی را به چوب عصیان شکستهاند.
۳. مؤمنان در#مشقتند و خوندل میخورند. خوف دارند از حضور در خیابانها. زبان بستهاند تا مبادا گرگان برهنه، هوچیگری کنند. در خویش فرو رفتهاند و دلسردند از وعدههای بیفرجام و معلق حاکمان. بسی#دروغ شنیدهاند و با اعتماد، بدرود گفتهاند. کار از غمض بصر گذشته است؛ باید از خیابان حذر کنند. در امان نیستند از سیلاب لجامگسیختگی اصحاب زن، زندگی، آزادی. زبالهها و چرکهای وجودی اینان، راهی جز عزلت، پیش رو ننهاده. وقتی نمیتوان گفت، باید گریخت. باید#هجرت کرد از#دارالفساد. فاسقههای شهری، فزونی یافتهاند و فتح سنگر به سنگر کردهاند. نه به#شرع تمکین میکنند و نه به#قانون. هم از خیرگی چشمهای#هوسباز و گرسنه، لذت میبرند و هم از دهنکجی به انقلاب خمینی.#رکیکگو و حقیر و بیمایهاند. جز تن ندارند که عرضه بدارند. تنزده و بدناندیشاند و با اندامشان، تجارت خیابانی میکنند. عفت میفروشند و هوس میخرند. لجن می پراکنند و فضیلت میسوزانند. بیهویت و بیریشه و بوقلمونصفت هستند و به اندکبادی، فرومیریزند. به وسوسهای، میشکنند و به وعدهای، خام میشوند. ظهورات زنانهگیشان، خیابان را خفه کرده و در دلها، آشوب افکندهاند. شهرآشوبی فاسقهها، نام دیگر نافرمانی مدنی است.
۴. حاکمان، ادعای#دیانت دارند، اما از عمل، بیبهرهاند. مصانعه و مداهنه را برگزیدهاند و مرعوب بازی روایت شدهاند. حاکمان، به#قدرت میاندیشند نه حقیقت. طمع تداوم جلوس بر کرسی#ریاست دارند و بدینجهت، همدل با اهتمام عوام به اسافل اعضایند. دولت، علیل و عقیم است و مبدأ تساهلوتسامح. طبیب#کارنابلدی را به قدرت رساندند تا شاید وفور رأی، مشروعیت بیافریند، اما نه به این مقصد رسیدند و نه کار خلق، بهسامان شد. درد روی درد، انباشته گشته و ستون معیشت، در آستانۀ فروریختن است. از دین گریختند تا دنیا را در آغوش بگیرند، اما از هر دو ماندند و به مرداب عجز غلتیدند. نان رفت و ایمان نیز. باران رفت و آسمان نیز. بر سر قدرت، فضیلت را معامله کردند. دین را به کنار نهادند و جانب دنیا را گرفتند. احکام شرع مقدس را بر اساس روایات جان لاکی، تفسیر میکنند. تجدد، سلطان درونشان است و تدین، لقلقۀ لسانشان. دولت طبیبان، راه علاج نمیداند و بینسخه و پریشان و سرگردان است. گرداگرد خویش میگردد و همچنان، چشم به عنایات و کرامات واشنگتن دارد. حاجی واشنگتنهای قجری، امروز بیشترند. عهد قجر رفت، اما روشنفکران قجری، همچنان#قدرتنشین و صاحبکرسیاند.#مذاکره با#شیطان را بر ذکر خدا ترجیح میدهند و#التماس را بر عمل. بیطرح و معطلند و چشمانتظار گشایشهای واشنگتنی، تا شاید در امتداد برجام، ننگنامۀ دیگری را گردن بنهند.
مخلص کلام، با چماق تکثر، بر سر تدین میکوبند و اضداد هویتی را برمیتابند.
@mahdi_jamshidi60