🔹آیت الله حائری شیرازی
🔸اعتراف به اشتباه، موجب ترقّیات فوق العاده می شود🔸
⭕️ #اعتراف_به_اشتباه سخت است، اما اگر #فطرت در انسان #مدیر شده باشد، اعتراف به اشتباه آسان است، توبه کردن آسان است، عذرخواهی کردن آسان است، تواضع کردن آسان است.
✅ اگر انسان متوجه شد اشتباه کرده و برگشت و اشتباه خودش را تدارک کرد، #ترقی خیلی فوق العاده ای خدا به او میدهد که اگر اشتباه نکرده بود هم اینقدر ترقی نمیکرد.
چون اعتراف به اشتباه، از همه چیز انسان را بالاتر میبرد.
پ.ن: این اعتراف ها در اکثر موارد پیش خدا باید باشه ولی گاهی هم خوبه که اگه انسان اشتباهی میکنه جلوی دیگران صادقانه بگه و خودش رو اصلاح کنه.
✍عاشورا
یعنی مبارزه با کاخ نشینها :
🔺و امام حسين(ع) بنا دارد اين نظام ارزشي را تغيير دهد
🔹معاویه اولین کسی است که
#خلافت اسلامی را با #کاخ_نشینی عجین کرد . معاويه با ساختن #كاخ_سبز، #فرهنگ ارزشي جامعه را تغيير داد، يعني از آن به بعد ديگر«بزرگي» به داشتن ساختمان هاي باشكوه است، نه به ايمان ژرف و عميق.
🔺و امام حسين(ع) بنا دارد
اين نظام ارزشي را تغيير دهد تا انسان در نظام #ارزشي #دروغين معاويه اسير زمين و سنگ و گچ بُري نگردد و از آسمان و ملكوت و خدا باز بماند، و در پوچيِ زندگي دست و پا زند، و در آن حال نه مي تواند زندگي پيشنهادي معاويه را بپذيرد، و از عهد #محمدي(ص) كه خاطره اش هنوز در ذهن ها به جا مانده است، كاملاً فاصله بگيرد، و نه مي تواند در چنان شرايطي كه نظام ارزشي #معاويه در جامعه به وجود آورده، به عهد ديني برگردد.
🔸امام حسین ( ع) در موقعيتي
نسل موجود را درك كردند كه معاويه شرايطي ساخته بود تا آن نسل نه جرأت و همّت زيرپا گذاشتن نظام دروغين معاويه را داشته باشد و نه همّت برگشتن همه جانبه به عهد دين محمّدي را؛
🔺نه بر اساس اطلاعاتي كه
از گذشته داشتند مي توانستند دل از عهد ديني بركنند و نه مي توانستند به خودي خود به آن عهد بازگردند و لذا لازم بود به آن نسل در آن شرايط كمك شود تا همّت برگشت به عهد محمّدي برايشان ممكن گردد وگرنه در چنگال ارزش هاي اموي-روُمي متوقّف و پوچ مي شدند، حسين(ع) راه برگشت را به آن ها نشان داد و آنان را به آن عهد دعوت كرد.
🔹حتّي اگر مسئله به شهادت ختم شود
باز تنها راه نجات، همان راه حسيني يعني بازگشت به عهد ديني است، و جرأت شهيد شدن در اين راه خدمت بزرگي است به ملّتي كه مي خواهد انتخاب بزرگ داشته باشد، چراكه اسير #پوچ_انگاري معاويه اي شدن، نه چارة درد است و نه امكان تحمّل آن در ذات و #فطرت انسان موجود مي باشد. اين جاست كه اگر احياء خود را مي خواهي بايد خيلي از چيزها را فدا كني.
🔸اين حيله و القاي معاويه بود كه
هم مي توان #ديندار بود و هم بر عهد معاويه اي پابرجا؛ اين خود #غفلت از ريشه اي ترين ابعاد روحاني انسان است و حسين (ع) نشان داد كه عهد ديني با عهد معاويه اي سازگار نمي باشد و جمع بين اين دو ممكن نيست.
🔺انسان در عهد معاويه اي
از خانه امن بقاء در بندگي بيرون خواهد ماند، وگرنه حسين(ع) هم بدون معارضه با #معاويه به عهد ديني خود مشغول مي گشت.
🔷کانال
با #امام_خامنه_ای تا #ظهور
#تبیین مواضع و حمایت از #ولایت و #رهبری
✡⚽️ تفاوت Sport با ورزش
1⃣ در زبان فارسی کلمهی #Sport به #ورزش ترجمه میشود. در ابتدا نیز اشاره شد که اگر ما دو مفهوم را صرفنظر از بار معنایی واژه در فرهنگ مبدأ، در یک جایگاه به کار بریم اشتباه جبرانناپذیری را مرتکب شدیم.
2⃣ نگاه به انسان در علوم غربی که منشأ آن فلسفه غربی میباشد، با #نگاه_قرآنی آن متفاوت است.
3⃣ #فلسفه_غرب صرفاً به ابعاد مادی و ذهن انسان تمرکز دارد، در حالیکه نگاه قرآنی به انسان، معطوف به #فطرت اوست.
4⃣ این دو دیدگاه متضاد، اگر مبنای #تمدنسازی قرار گیرند، دو تمدنی حاصل میآیند که در ریشه با یکدیگر کاملاً متفاوت هستند.
5⃣ فلسفه غربی از #آرخه (مادة المواد) آغاز و به #تخنه (تکنیک) و یا #تکنولوژی منتج میگردد. در اینباره دکارت میگوید: «فلسفه درختی است که ریشهی آن متافیزیک، تنهی آن فیزیک و شاخههای آن دانشها هستند. درخت فلسفه، ریشه در زمین وجود دارد. برگهای آن هنر و میوهی آن تکنیک (تخنه) نامیده میشود».
1⃣ مطابق با درخت فلسفه، علمِ #ورزش (شاخه درخت) بر مبنای فیزیک (درخت) استوار است که #قهرمان و #سوپراستار در آن موضوعیت دارد و شعار آن: Citius , Altius , Fortius (سریعتر، بالاتر و قویتر) میباشد و اصالت بر منفعت و سود بیشتر است.
2⃣ با توجه به حاکم بودن فلسفهی بُرد (برد بهمعنای همه چیز) كه در آن ورزشکار و تیم برنده ستایش میشود؛ غایت در این مدل قهرمانشدن و نه چیز دیگر است و همانند سیاست ماکیاولی همهچیز قربانیِ فلسفه برد و #اصالت_منفعت خواهد شد.
3⃣ اما مدل مدنظر قرآن کریم مبتنی بر #انسانشناسی از دیدگاه #فطرت است. فطرت همانند سیستم عامل بدن انسان عمل میکند و 4 کلید واژه مهم قرآنی (صدر، شغاف، قلب و فؤاد) بر پایه فطرت استوار است.
4⃣ اهداف ورزش در این مدل شامل موارد ذیل میباشد:
🔸 تندرستی، نشاط، فراغت، شادی، تعلیم و تربیت، اخلاق، ادب، تقوا، فطرت و…
5⃣ ورزش در این مدل تنها به جسم انسان خلاصه نمیشود بلکه دیگر ابعاد وجودی انسان را در بر میگیرد و با درنظر داشتن این مسئله ورزشِ روح و فطرت نیز موضوعیت مییابد. ورزش وسیلهایست که بدن (مَرکب روح) را در رسیدن روح انسان به تعالی و مقام رستگاری یاری میرساند. به عبارت دیگر هدف از ورزش خدمت به خداست و ما اعضاء و جوارح خود را با ورزش قوی میسازیم. بنابراین نسبت بین انسان و ورزش، همانند نسبت بین اصل و فرع
1⃣ تفاوت #ورزش با #sport در هدف آن است.
2⃣ در sport رقابت بیرونی است و به قصد کسب موفقیت و پیروزی انجام میشود. ورزشکار یا تیم ورزشی با ورزشکار یا تیم دیگر رقابت میکند. اما رقابت از منظر اسلام درونی است و انسان با #هوای_نفس خود میجنگد.
3⃣ گوهر گمشده در ورزش غربی #تقوا است، اما ورزش در اسلام محل تقوا ورزی است. به طور مثال زمانیکه #پوریای_ولی نالههای مادر آن قهرمان خارجی را شنید که از خدای خویش برای فرزندش طلب پیروزی میکرد، پوریای ولی با تقوای خود به رقابت با هوای نفس خود پرداخت و زمانی پیروز حقیقی شد که با وجود آنکه میتوانست حریف خود را بر خاک نهد به ظاهر شکست خورد.
4⃣ امثال #دیوید_بکام و... خروجی sport هستند اما پوریای ولی حاصل #ورزش_دینی است. نباید انتظار داشت که بکام و... همزمان بتوانند پوریای ولی نیز باشند! به عبارت دیگر پوریای ولی همزمان نمیتواند هم وسیلهی استجابت دعای مادر قهرمان خارجی باشد و هم پیروز نبرد ✍ ?