eitaa logo
"بیداری مــردم "
2.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسانی که شکم دارن، نشون میده رطوبت معده شون زیاده به همین خاطر هر چی رژیم می‌گیرن و ورزش می‌کنن می‌بینن شکم و پهلو سرجای خودشه. و تنها راه درمان اصلاح مزاج بدنه👌👌 اگه این علائم رو داری روی لینک زیر کلیک کنید و فرم رو پر کنید. https://formafzar.com/form/0hbrp https://formafzar.com/form/0hbrp
لبیک یا زینب🌹🌹 سید"ابراهیم" میگفت:یه روز که "حاجی" اومده بودن مقر "مهدی" خواب بود بیدارش کردم گفتم: حاجی"اومدن،سراسیمه خودشو رسوند و عکس گرفتیم. پریشانی موهای شهید "صابری" هم بخاطر تازه بیدار شدن ایشون از خواب هستش.🌺🍀 عاشق تفنگ بود اونم تفنگ AK47 یا همون چیزی که ما بهش می گیم «کلاشنیکف»... کلی اطلاعات ریز و درشت از این اسلحه داشت... فکر می کنم مجلات مربوط به اسلحه رو نیز می خرید.. تو سایت اسلحه هم می رفت... همیشه بهش می گفتم آخه تو با این هیکلت، تفنگ برای چی می خوای.... اما اون عزیز به هممون ثابت کرد دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام نه هیکل می خواد نه ادعا...🌸 بی ادعا رفت و به آرزوش رسید..🌹 شهیدمدافع حرم 🍃 ‌‌ تاریخ تولد: ۱۳۶۸/۱/۱۴ تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۱۳ سمت: فرمانده گردان حضرت علی‌اکبر (ع) از تیپ فاطمیون محل شهادت :سوریه ☘☘☘ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویلای لاکچری سردارجانبازشهید فرمانده دلاورگردان شهادت لشکر۲۷ شهیداحمدپاریاب.جنازه اش ۴روز توی ویلای لاکچری اش بود کسی خبرنداشت.شهدا شرمنده ایم 🌷«یادی که دردلهاهرگزنمی میردیاد شهیدان است»🌷 💌💌💌💌💌💌💌 "شهــ گمنام ــیـد"
🕊🌹🕊 *ماجرای مادری که فرزند شهیدش را غسل داد* آنچه که در تصاویر دیده مي شود ، خانم آفاق بصیری؛ *مادر دانشجوی شهید «سیدمحمد محمد‌نژاد»* از لشگر ۲۵ کربلا در استان مازندران است *شهید محمد نژاد* در ادامه عملیات بیت‌المقدس در وسط معرکه جنگ شهر خرمشهر بر اثر اصابت گلوله کاتیوشا به پشت سرش به *شهادت* رسید. وقتی به *مادر شهید* گفتند که پسر شما غسل نمی‌خواهد گفت: درست است که فرزند من نیاز به غسل و کفن ندارد، ولی من او را غسل می‌دهم و کفن می‌پوشم، تا به دشمنان بگویم ما از مرگ و *شهادت* هیچ ترس و واهمه‌ای نداریم و به مردم بگویم که افتخارم این است که پسرم فدای اسلام، انقلاب و نظام وحضرت امام شده است. این *مادر شهید* خودش وارد قبر شد و از احساس او پرسیدند گفت: خیلی نوازشش دادم و با او درددل کردم و بعد از آن نیز خودم وارد قبر شدم و تلقینش را خواندم. لبانم را جلوی گوشش گرفتم و به او گفتم: *پسرم! سلام مرا به مادرت حضرت زهرا (س) برسان* و به او بگو: من یک مادر پیری دارم و از او بخواه که در روز قیامت از من شفاعت کند🌷بندگان خدا این نظام به این آسانی بدست نیامد است مواظب رفتارمان باشیم 〰➰🕊🌹🕊➰〰 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ زیبای «سوگند به خون سلیمانی» محصول گروه سرود انصارالله یمن و گروه سرود اِزار لبنان ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥از قرنی تا رضایی‌نژاد؛ هر روز یک ایرانی قربانی ترور می‌شود 🔹17000 هزار شهید نتیجه فعالیت‌ تروریسم جهانی علیه ملت ایران 🔹️به بهانه اکران فیلم سینمایی با موضوع نمایش بخشی از زندگی دانشمند شهید داریوش رضایی نژاد، مروری کوتاه داشتیم بر اسامی تعدادی از ۱۷۰۰۰ هزار شهید ترور که از زمان انقلاب تاکنون به روش‌های ناجوانمردانه‌ای توسط دشمنان اسلام به شهادت رسیدند‌ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــآدمـــ_شہــدآ💕: 📜 🌹 هرچی خواستم بنویسم نتونستم.خودتون ببینید از چه چیز‌هایی گذشتند😔 ○|شهید💔مدافع حرم محمد بلباسے🕊|○ هدیه به روح ارواح طیبه شهدا صلوات ﷽ 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 "شهــ گمنام ــیـد"
گاهی در جبهه های دفاع از حق در برابر باطل به تابلو نوشته ها، سنگرنوشته ها و لباس نوشته هایی برخورد می کردیم که در بردارنده نوعی طنز و شوخی بود.😜 👇👇👇👇👇👇 1⃣ لبخند بزن دلاور. چرا اخم؟!!😊☺️ 2⃣لطفا سرزده وارد نشوید🙂 (همسنگران بی سنگر) 🥲 🤌(سنگر نوشته است و خطابش موشها 🐀و سایر حیوانات و حشرات موذی هستند که وقت و بی وقت در سنگر تردد می کردند.)😁 3⃣ مادرم گفته ترکش نباید وارد شکمت شود لطفا اطاعت کنید.😃 4⃣مسافر بغداد😎 (خمپاره نوشته شده قبل از شلیک)😆 5⃣معرفت آهنینت را حفظ کن و نیا داخل😅 (کلاه و سربند نوشته)😉 6⃣ ورود اکیدا ممنوع حتی شما برادر عزیز 😇 🤌(در اوایل میادین مین می نوشتند)😄 7⃣ ورود ترکش های خمپاره به بدن اینجانب اکیدا ممنوع🙌 8⃣ورود گلوله های کوچکتر از آرپی چی به اینجا ممنوع😂 (پشت کلاه کاسک نوشته بود)😁 9⃣ورود هر نوع ترکش خمی از 60،81،120 و کاتی به دست و پا و سر و گردن و شکم ممنوع می باشد.😅 🔟مرگ بر صدام موجی🤣 📚کتاب فرهنگ جبهه جلد دوم (تابلو نوشته ها) نوشته سید مهدی فهیمی 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🌼خاطره خانم عجمی همسر شهید محمود نریمانی از دیدار با حاج قاسم: ✍حاج قاسم تا مرا دید سلام و علیک گرمی کرد و آمد داخل. از بچه کوچکی که در آغوشم بود متوجه شد ازدواج مجدد هم کردم. گفت: چرا به من نگفتی ازدواج کردی و بچه دار شدید؟ باید وقتی زنگ زدیم می‌گفتی تا هدیه ازدواج و بچه ات را می‌آوردم. با پدر مادر شهید هم خیلی گرم سلام و علیک کردند. من و همسرم رفتیم داخل آشپزخانه وسایل پذیرایی را بیاوریم، اما سردار با جدیت از ما خواستند که چیزی نیاورید من فقط آمدم ببینمتان. ما هم یک سینی چای آوردیم و نشستیم. به من گفت: بنشین کنار پدر شهید. چون برادرم هم بود از من پرسید همسرت کدام است؟ وقتی معرفی کردم، سردار سلیمانی با لبخند گفت: او را شهید کنی چه می‌کنی؟ گفتم: حاجی خدا بزرگ است. گفتند بچه را بیاور می‌خواهم ببوسم. سفت و محکم می‌بوسید و چند بار بعد با خنده گفت: من عادت دارم بچه هر چه کوچکتر باشد محکم‌تر می‌بوسمش. "شهــ گمنام ــیـد"
✨﷽✨ می‌ گفـت : حضرت آقا یا نماینده ایشان امر کنند که برو رفتگر محله باش ؛ نظام به جارو کردن نیاز دارد مــن می‌ روم ... مهدی مطیع امر ولایـت بود و همیشه وسط میدان معرکه بود ... "شهــ گمنام ــیـد"
پنج پسر داشتم، اما عبدالله چیز دیگرے بود، یک روز آمد دو زانو نشست روبه رویم، زل زد تو چشم هایم، نگاهش دلم را لرزاند گفت: مامان من تو نمیخواے خمس پسرهات رو بدے؟ گفتم: مادر نرو سوریه عبدالله گفت: خودت یادم دادے مامان همان وقت ها ڪه چادرت رو مے ڪشدے سرت و دست ما پنج تا رو می‌گرفتے و می‌ڪشوندے تو هیئت و مسجد، در روضه ضجه می‌زدے و می‌گفتے: ڪاش ڪربلا بودیم یاری‌ات می‌ڪردیم، یادته؟ بلند بلند داد می‌زدے ڪه خانم زینب من و بچه هام فدات بشیم، بفرما الان وقت عمل شده گفتم: پسرم من هیچ؛ با این دخترهاے بابایے چه ڪنم؟! گفت: مادر با این حرفها دلم رو نلرزون، مگه هیچ ڪدام از اونایے ڪه زمان جنگ رفتن زن و بچه نداشتن، آنقدر گفت و گفت تا راضی‌ام ڪرد. 🌷شهید مدافع‌حرم‌حاج عبدالله باقری🌷 🔹تاریخ ولادت: ۱۳۶۱/۱/۲۹ 🔸محـل ولادت: تهران 🔹تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۷/۳۰ 🔸محل شهادت: حلب سوریه 🔹مزار: بهشت‌زهراسلام‌الله‌علیها 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
حسینعلی از همان نوجوانی پسری آرام و سربه‌زیر بود و نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت، بخشندگی یکی از صفات بارز او بود، به گفته‌ دوستانش، حسین از آن‌ها خواسته بود اگر لباس اضافه👕 یا کفش 👞و پول و نذورات دارند برای فقرا کنار بگذارند. بعد‌ها که به دانشگاه آزاد رفت اگر از ناهار و شام🍛 دانشجو‌یان غذایی اضافه می‌آمد و دست نخورده بود داخل ظرف یکبار مصرف می‌ریخت و ساعت یک و دو نصف شب به منازل فقرا می‌بُرد و پخش می‌کرد. 📎 به روایت پدر شهید ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
ناهار اشرافی داشتیم؛ ماست... سفره را انداخته و نیانداخته، دکتر رسید. دعوتش کردیم بماند. دست هاش را شست و نشست سر همان سفره.. یکی می پرسید: "این وزیر دفاع که گفتن قراره بیاد سرکشی، چی شد پس؟" 🕊 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 استوری | پندهای امیرالمومنین علیه‌السلام 🔺يَقُولُ فِي الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِينَ... 🏷 حکمت ۱۵۰ نهج‌البلاغه ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ 🔰 بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره روایت درست حوادث بزرگ عالم؛ 📎 بزرگترین عید، برترین تبیین ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
💠خانمی با بچه به مقر سپاه مریوان آمد گفت: کاک احمد گناه من چیه که شوهرم عضو کومله است و من محتاج نان شبم حاج احمد گفت: از زمانی که من این‌جا هستم تا زمانی که از این‌جا برم، نصف حقوقم رو به این خانم بدید. خبر که به گوش شوهرش رسید با جمعی از کومله‌ها خودش را تسلیم حاج احمد کرد. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
✍حاج قاسم سلیمانی: مدافعی که از کودکی جان مبارک خود را سپر جان خلقت قرار داد، علی ابن ابی طالب بود که جان پیامبر اکرم در دامن او به آسمان‌ها برده شد ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
📌سردار سلیمانی سرباز واقعی ولایت بود ✍سردار رضایی، جانشین فرمانده انتظامی کل کشور در اولین جشنواره سرباز ماهر، کارآمدی و اشتغال:آموزش مهارت‌های زندگی و همچنین مهارت فداکاری برای برقراری امنیت و آرامش از دیگر مهارت‌هایی است که سربازان در طول سربازی یاد می‌گیرند. افتخار ما این است که سردار قاسم سلیمانی سرباز واقعی ولایت بود و وصیت کرد بر روی سنگ مزارش هم این واژه را بنویسند. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
عید سعید غدیر خم در جبهه .. ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
⚜عید غدیر در جبهه ها و عقد برادری⚜ 🔹محبت و مودتي كه بين بچه های جبهه حاكم بود، كار را به جايي مي رساند كه لحظه اي طاقت دوري از يكديگر را نداشتند و همه سعي شان اين بود كه حتي دم آخر هم ديده به ديده هم بدوزند و كنار هم باشند.😊😍 به همين علت بود كه صيغه برادري خواندن رونق گرفته بود.😌 🎈🎉🎈🎉🎈🎉🎈🎉 🔸بعضي براي تحكيم بيشتر اين روابط، مزيد بر برادر صيغه ايِ هم بودن و برخورداري از شفاعت و دعاي خير 🤲و گذشتن از حقوق برادري، بين خودشان عهدنامه اي مي نوشتند كه در صحنه نبرد و تا شليك آخرين گلوله و چكيدن آخرين قطره خونشان بر خاك🩸، پشتيبان هم باشند و در مواقع فشار دشمن و هجوم مشكلات، دوشادوش همديگر پايداري كنند و سرسختي نشان بدهند، در خط پدافندي تا آخر بمانند.🤝🙃 🔹اگر يكي مجروح شد ديگري او را به عقب ببرد و چنانچه به شهادت رسيد به پشت خط برساند؛ كه گاهي اين مسائل را در دفتر يادگاري يكديگر مي نوشتند و امضا✍🙂 🔸عقد اخوت به معني اجتماعي و عمومي آن معمولاً در روز عيد غدير خم و به مناسبت تجديد بيعت حضرت رسول(ص) با مردم صورت مي گرفت.👏 🔹ممكن بود يك نفر در آن واحد با بيش از 20، 30 نفر عهد اخوت داشته باشد و بسا همه يا بعضي از آنها به شهادت رسيده باشند.😎 🔸در اين مراسم از فرماندهان لشكر و مسئولان نيز دعوت مي شد كه در مراسم حضور به هم رسانند.☺️ 🎉🎈🎉🎈🎉🎈🎉🎈 🔹براي خواندن يا نوشتن صيغه عقد اخوت، بچه ها به دو صورت عمل مي كردند؛ بعضي دو تايي به گوشه اي خلوت مي رفتند و آرام به نحوي كه غير از خودشان فقط خدا مطلع باشد صيغه اخوت مي خواندند، عده اي ديگر هم براي محكم كاري از روحاني گردان خواهش مي كردند بين آنها صيغه جاري كند.🤩 🔸 برادران صيغه اي محرم اسرار هم بودند. با هم شرط مي كردند كه خدا دست هر كدام را گرفت و پيش خود برد، بگويد كه برادري هم دارد؛ بگويد با هم هستيم و تنها نرود؛ يا در صورت شهادت، به اذن خدا از هم شفاعت كنند.😉 🔹 مهم تر از همه آنكه، در خواندن صيغه برادري با هم قرار مي گذاشتند و حتي اين قرار را مكتوب مي كردند كه از همه حقوقي كه يك برادر نسبت به برادر خود دارد، صرف نظر كنند و آن را ببخشند؛ جز حق شفاعت را.👌😌 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
شاغل سپاه بود، ماهی ۲ هزار و ۵۰۰ تومان حقوق می‌دادند، اما نمی‌گرفت و می‌گفت: پدرم بنا است و وضع مالی‌مان خوب است، پول را بدهید به آن‌هایی که نیاز دارند، وقتی جبهه می‌رفت، ساکش را پر از خوراکی می‌کرد و برای بچه‌های جبهه می‌برد، وقتی هم که از جبهه برمی‌گشت، روزه‌هایی که نمی‌توانست در جبهه بگیرد را می‌گرفت. 🌷شهید محمد جعفری‌نیا🌷 "شهــ گمنام ــیـد"
گاهی در جبهه های دفاع از حق در برابر باطل به تابلو نوشته ها، سنگرنوشته ها و لباس نوشته هایی برخورد می کردیم که در بردارنده نوعی طنز و شوخی بود. در این جا گوشه هایی از این تابلو نوشته ها را که بیانگر روحیه رزمندگان سرافراز اسلام در آن شرایط سخت است را با هم می خوانیم: ۱-لبخندهای شما را خریداریم. ۲- لطفا پس از رفع حاجت آب بریزید تا کاخ صدام تمیز باشد. ۳- ورود برادر ترکش به منطقه ممنوع ۴- لطفا وارد میدان مین نشوید. ۵- مرگ بر هزاردام این که صدام است. ۶- مزرعه نمونه سیب زمینی (تابلو ورودی میادین مین گذاری شده) ۷- مشک آهنی (تانکر آب نوشته) ۸- من خندانم قاه قاه قاه (این جمله با خط درشت پشت پیراهن شهید مهدی خندان جمعی گردان عمار لشکر 27 نوشته شده بود) ۹- من مرد جنگم (الکی من خالی بندم) ۱۰-مواظب باش ترکش کمپوت نخوری (تابلویی بود جلوی در تدارکات در منطقه) ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
آقا روح‌الله همیشه از مهمانی‌هایے ڪه مادرش به مناسبت عید غدیر میگرفت و اطعام میداد، با شور و حال خاصے تعریف میڪرد . هر سال عید غدیر مقید بود به خاله و دایی‌هایش ڪه سید بودند سر بزند و یا تلفن ڪند و عید را به آنها تبریک بگوید... بخشی از ڪتاب دلتنگ نباش : آقاروح‌‌الله گفت: خیلے قدر خونواده‌ت رو بدون؛ ما هم تا قبل از فوت مامانم، مثل شما بودیم . همه با هم دور یه سفره جمع میشدیم . با اینڪه مامانم، بزرگ فامیل نبود، همیشه همه رو جمع میڪرد دور هم . زینب با اشتیاق به حرف‌‌هایش گوش میداد . چون مامانم سید بود، همیشه عید غدیر غذا درست میڪرد، همه رو دعوت میڪرد . عےد غدیر همیشه مهمون داشتیم . همه خونۀ ما جمع میشدن . مامانم میگفت: عید غدیر ثواب داره به دیگران غذا بدے . 🌷شهےد 🌷 یاد شهدا با صلوات🌷 "شهــ گمنام ــیـد"
شهردار ڪه بود ، به ڪار گزيني گفته بود از حقوقش بگذارند روي پول ڪارگرهاي دفتر. بي سرو صدا ، طوري ڪه خودشان نفهمند. 🖋 منبع؛ خبرگذارے دفاع مقدس 🌹 🌹 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
عید غدیر که می‌شد برای بچه‌هایش بهترین هدیه را می‌گرفت، یعنی بهترین هدیه‌ای که میخواست در طول سال به فرزندانش بدهد را در این ایام تهیه می‌کرد و به عنوان هدیه عید غدیر به آنها می‌داد، می‌گفت این کار سبب میشود بچه‌ها این روز را بالاترین عید بدانند و در این روز خیلی خوشحال باشن، آخرین عید غدیر برای پسرش دوچرخه خرید. سفارش داده بود برایش انگشتر عقیقی بسازند که روی رکابش این جمله به طور قرینه حکاکی شده باشد: «علی مع الحق و الحق مع علی» برای به دست کردن این انگشتر همیشه با وضو بود، این انگشتر تا لحظه آخر همراهش بود. 🌷شهید جواد الله‌کرم🌷 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
*لبخند بزن بسیجی * رفت و برگشت تقلید در کلیات به جایی بر نمی خورد، وای به وقتی که پای جزئیات به میان آید، آن هم در زبان غیر مادری. ـ گیر عجب آدمی افتادیم ما! ـ خودت گیر عجب آدمی افتادی! "شهــ گمنام ــیـد"
🤲اللهم الرزقنا توفیق الپارتی🤲 🍩وقتی آشپز👨‍🍳 مراعات حال برادران سنگین وزن، هیكلی تداركاتی را می‌كرد💪 و غذایشان را یك كم چربتر می‌كشید، 🍗🍖😋 🍪یا میوه درشت‌تری برایشان می‌گذاشت،🍎🥲 🍩هر كس این صحنه را می‌دید، به تنهایی یا دسته جمعی و با صدای بلند🗣 و شمرده شمرده شروع می‌كردند به گفتن: 🍪 «اللهم الرزقنا🤲 توفیق الپارتی فی الدنیا و الاخره!» 🥺😐😅 🍩یعنی دارید پارتی بازی می‌كنید حواستان جمع باشد.!😏😅 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تو مکن تهدیدم از کشتن... ➕ دستنوشته حاج قاسم سلیمانی: من بدنبال قاتلم می‌گردم و چقدر مشتاق دیدارشم، او مرا به قله سعادت خواهد رساند ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین🌺 #هنوز_سالم_است #قسمت_ششم کمی پایین تر،دوباره مأمور ها
💐بسم رب الشهدا و الصدیقین💐 آموزش چند روز دیگر شروع می شد. باید راهی تهران می شدند؛ پادگان "21 حمزه سیدالشهداء علیه السلام". آن قدر ذوق و شوق داشت که همان شب وسایلش را آماده کرد و توی ساک گذاشت؛ یک دست بلوز و شلوار، یک جفت جوراب، حوله، مسواک، یک چاقو و چند کتاب. فکر پادگان و آموزش یک لحظه رهایش نمی کرد. تصویرها یکی یکی توی ذهنش نقش می بستند و پاک می شدند. بالاخره روز اعزام فرارسید. دل توی دلش نبود. با غرور خاصی از اهل خانه خداحافظی کرد، روی مادر را بوسید و گفت: "غصه نخوری ها مادر؟! زود برمی گردم. فقط می روم تهران، آموزش." مادر قرآن را بالا آورد: - به خدا سپردمت پسرم! محمدرضا از زیر قرآن رد شد. سر بلند کرد، آن را بوسید و به پیشانی چسباند. - یادت نرود دعایم کنی مادر. این را گفت و راه افتاد. پای اتوبوس ها شلوغ بود. با آن سن و سال و قدوقواره توی چشم بود، اما به روی خودش نمی آورد. هنوز دل شوره داشت. وقتی اتوبوس راه افتاد و صدای صلوات جمعیت بلند شد، آرام گرفت. تا تهران ساکت بود و چشمش به بیابان. انگار راه کش آمده بود و تمام نمی شد. از شوق خوابش نمی برد. بچه ها می گفتند و می خندیدند و از سروکول اتوبوس بالا می رفتند، ولی چشم محمدرضا به جاده بود. بالاخره رسیدند. وقتی تابلوی پادگان 21 حمزه سیدالشهداء علیه السلام را دید، گُل از گُلش شکفت. پادگان حمزه با آن درختان صنوبر و چنار و زمین وسیعش، دست راست هم ساختمانی قرار داشت که محل استقرار آن ها بود. زمین صبحگاه تا انتهای پادگان کشیده شده بود. همه با کنجکاوی اطراف را نگاه می کردند. کسی با لباس پلنگی جلو آمد، همه به ترتیب ایستادند و با اجازه ی او نشستند. فرمانده خود را معرفی و شروع به صحبت کرد. از مدت آموزش گفت که 45 روز است و از برنامه هایی که باید در آن مدت پشت سر می گذاشتند. از قوانین و مقررات پادگان گفت و از عنایت خدا که شامل حال آن ها شده بود و از این که آن ها انتخاب شده بودند تا نامشان در پرونده ی درخشان مجاهدان فی سبیل الله ثبت شود. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🕊•⸤ ⸣ نماز‌شب . . .🌿! 🔸مدتی‌ بود که ابراهیم در محل سپاه گیلان غرب در کنار رفقا نمی‌خوابید! دیده بودم که به آشپزخانه شپاه می‌رفت و در اتاق پیرمردهای آشپز می‌خوابید . 🔸بعدها فهمیدم که این بندگان خدا نیمه‌های شب یلند می‌شوند و مشغول عبادت و نمازشب و قرآن هستند و ابراهیم هم شب‌ها‌ را با آن ها مشغول عبادت می‌شود . برای اینکه در حضور رفقایش ریا نشود به آنجا می‌رود . 🔸وَ مِنَ الَّيلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةِ لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَك رَبُّكَ مَقامً مَحمُوداً و پاسی از شب را ( از خواب برخیز و ) قرآن ( و نماز ) بخوان! 🔸این یک وظیفه اضافی برای توست . امیداست پروردگارت تو را به مقامی درخور ستایش برانگیزد! {سوره‌اسرا،آیه۷۹} ‌ "شهــ گمنام ــیـد"