eitaa logo
بیداری از خواب غفلت
6.3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
244 ویدیو
25 فایل
برای بیداری از خواب غفلت چند عامل مؤثر است: ١. خواندن تشرفات محضرامام زمان ٢. فرمایشات بیدارکننده اساتیداخلاق ٣. شرح حال اولیاءخدا مدیر: @bidari1 کپی فرمایشات اساتید با ذکر نام شریفشان جایز است. کپی سایر مطالب آزاد است به نیت فرج.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بیداری از خواب غفلت
تبريك كه عيد و هلهله آمده است! با "انفسنا" معامله آمده است فرمود رضا كه برترين فضل عـلى در مصحف حق مبـاهلـه آمده است 🌸روز مباهله مبارک باد @bidary11
(قسمت اول) 💥شمس الدين محمّد بن قارون مي‌گويد: «معمر بن شمس» كه معروف به «مذوّر» بود، يكي از نزديكان و دوستان خليفه به شمار مي‌رفت. روستايي به نام «بُرش» به او تعلق داشت كه آن را وقف سادات نموده بود. نايب او كه شيعه اي خالص بود، «ابن خطيب» نام داشت، خادم او شخصي به نام «عثمان» كه سنّي مذهب بود، به اُمور مايحتاج مصرفي او رسيدگي مي‌كرد. بين ابن خطيب و عثمان هميشه مجادله اعتقادي وجود داشت. روزي به اتّفاق هم به حجّ مشرّف شدند، در كنار مقام ابراهيم عليه السلام بودند كه ابن خطيب رو به عثمان كرد و گفت: بيا باهم مباهله كنيم. ✨💫✨ من نام كساني را كه دوست دارم يعني حضرت علي، حسن و حسين عليهم السلام را كف دستم مي‌نويسم، تو نيز نام كساني را كه دوست داري يعني ابوبكر، عمر و عثمان را بنويس. آن گاه با هم دست مي‌دهيم. دست هر كه سوخت، اعتقاد او باطل و دست آن كه سالم ماند. اعتقادش بر حق است. عثمان اين مباهله را نمي پذيرفت. حاضرين كه از طبقه رعايا و عوام بودند، به او اعتراض نموده و سرزنشش كردند. ✨💫✨ مادر عثمان كه از محل مشرفي شاهد صحنه بود، معترضين را به باد دشنام و ناسزا گرفت و آن‌ها را تهديد كرد. در همان حال كور شد! وقتي متوجّه شد كه نمي تواند جايي را ببيند، دوستان خود را فرا خواند. آن‌ها چشمان او را بررسي كردند، متوجه شدند كه ظاهراً سالم است. اما جايي را نمي تواند ببيند. او را به حلّه بردند. خبر او در همه جا شايع شد. پزشكان بغداد و حله را براي معاينه او حاضر كردند اما آن‌ها نيز نتوانستند كاري نتوانستند انجام دهند... ادامه دارد... @bidary1
آقا جااانم🌹 💘گفتنی نیست ولی بی تو کماکان در من نفسی هست دلی هست ولی.... 💔جانی نیست ❣ سلام بر تو ای وارث غدیر @bidary11
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات (قسمت اول) 💥شمس الدين محمّد بن قارون مي‌گويد: «معمر بن شمس» كه معروف به «مذوّر» بود، يكي
(قسمت دوم) 💥عدّه اي از زنان مؤمن حله به او گفتند: چون تو به شیعیان جسارت کرده ای، حضرت صاحب الامر عليه السلام به تو غضب کرده اند، و تو از این ناراحتی و نابینایی نجات پیدا نمی کنی مگر آنکه شیعه شوی و اگر شیعه شدی ما ضامنیم که خدای تعالی تو را شفا دهد. او نيز به اين امر تن داده و راضي شد و مذهب تشيع را پذیرفت. زنان با ایمان و پاک حلّه او را شب جمعه به محلّي كه منسوب به امام زمان عليه السلام بود و در حلّه قرار داشت، بردند و خودشان در خارج آن مكان شريف بيتوته نمودند. ✨💫✨ هنوز چند ساعتي از شب نگذشته بود كه ناگاه دیدند آن زن فریاد می زند و گریه می کند و از مقام بيرون می آید و می گوید: حضرت صاحب الامر علیه السلام چشم مرا شفا مرحمت فرمود! و چشم‌هاي او كاملاً سالم و نابينايي اش برطرف شده بود. زنها از شفاي او مسرور شدند و حمد الهي را به جاي آوردند، سپس كيفيت ماجرا را پرسيدند. گفت: وقتي مرا تحت قبّه شريف حضرت عليه السلام گذاشته و خارج شدید، من به آن حضرت استغاثه نمودم تا اینکه چند دقیقه قبل صدایی شنیدم که کسی به من می گفت: خدا تو را شفا داد، از میان این مقام بیرون برو و این خبر را به زنها که منتظر تو هستند بگو. ✨💫✨ من متوجه خودم شدم و دیدم همه جا را می بینم. مقام پر از نور است و مردی جلوی من ایستاده است. عرض کردم شما که هستید؟ فرمود: من صاحب الامر حجةابن الحسن هستم! وقتی از جا حرکت کردم که دامنش را بگیرم از نظرم غایب شد. خبر شفاي او در حلّه معروف است و فرزندش عثمان نيز شيعه شد و اعتقاد او و مادرش خوب و محكم گرديد. اين ماجرا مشهور شد و هر كس آن را مي‌شنيد نسبت به وجود امام زمان عليه السلام معتقد مي‌شد. 📚بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۷۱ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة @bidary11
⚜امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام: ⚠️به #نفس های خود رخصت ندهید که سهل انگار می‌شوید و در راهِ حق مسامحه نکنید که زیان می‌بینید. 📚 میزان الحکمه، ج۴، ص۱۵۷ @bidary11
بیداری از خواب غفلت
☘شیخ جعفر آقای مجتهدی(٢) ایشان می فرمودند: از همان سنین نوجوانی علاقه عجیبی به تزکیه نفس داشتم و ش
☘شیخ جعفر آقای مجتهدی (٣) ایشان می فرمودند: بعد از شنیدن این ندای غیبی حالم دگرگونی عجیبی گرفت به حدی که لحظه ای آرام و قرار نداشتم و با اینکه تا آن روز بهره های کافی از علوم غریبه برده بودم و این امتیاز بزرگی بحساب می آمد ولی شیفتگی زایدالوصفی که نسبت به زیارت تربت پاک حسینی و شهدای کربلا در من پیدا شده بود مرا از ادامه فعالیت در زمینه علوم غریبه باز داشت به گونه ای که فردای همان روز با اجازه مادر بزرگوارم با پای پیاده و مجنون وار عازم زیارت کربلا شدم بی آنکه گذرنامه ای داشته باشم و یا اجازه ورود به کشور عراق در اختیارم باشد! چرا که این سفر، سفر عشق بود و من در سن هفده سالگی پای در مسیری نهاده بودم که همت پیران سحرخیز و راه رفته را می طلبید و در کوله بار وجودم جز اشک گرم و آه سرد و خوناب جگر توشه و زادراهی نداشتم. هنگامی که از مرز خسروی گذشتم مأموران مرزی دولت عراق مرا به‌عنوان جاسوس دستگیر کردند و چون سندی بر اثبات بی گناهی خود نداشتم به جرم بیگناهی راهی زندان شدم! 📗در محضر لاهوتیان ص ٢٢ @bidary11
سلام امام زمانم❤️ بيا ای يوسفِ زهرا گره بگشا ز کارِ ما که از وصلت رسد جانا به پايان انتظارِ ما بيا تا يوسفِ کنعان، شود همچون زليخايت فدای روی زيبايت که بُرد از دل قرارِ ما #نوای_دلتنگی @bidary11
♻️ولیّ خدا شدن آسان است! ❓چکار کنیم از اولیای خدا شویم؟ اولیا یعنی از دوستان خدا، کسی که با خدا دوست است، صمیمی است. کاری را که خدا دوست دارد انجام می‌دهد. و ساده است سخت نیست. ❌فکر نکنید که وقتی می‌گویند اولیای خدا، منظور انبیاء و پیغمبران و اینها هستند، نه. 👈انسان مراقب اعمال و رفتارش باشد و هرکاری را برای خدا انجام بدهد، خدا دوستش دارد. 👌ساده است. حتماً هم نباید در رأس کمالات باشد، نه. همین‌که انسان خودش را در حفظ کند، بعد از آن می‌رود که ولیّ خدا شود. 💠استاد حاج آقا زعفری‌زاده @bidary11
بیداری از خواب غفلت
☘شیخ جعفر آقای مجتهدی (٣) ایشان می فرمودند: بعد از شنیدن این ندای غیبی حالم دگرگونی عجیبی گرفت به ح
☘شیخ جعفر آقای مجتهدی (۴) در زندان بود که دانستم تاکنون از چه ناز و نعمتی برخوردار بوده‌ام و بر سر بندگان خدا از فقر و تنگدستی چه می‌آمده است؟ بتدریج با فضای زندان و همصحبتی با زندانیان مأنوس شدم و بخاطر تحمل این ریاضت اجباری، رفته رفته شفافیت وجودی من بیشتر می‌شد و زنگارهایی که ناخواسته بر آیینه دل من نشسته بود به مدد اشک شبانه و ناله های عاشقانه کمرنگ می‌گردید تا جایی که احساس سبکباری عجیبی به سراغم آمد گویی به اندازه یک پر کاه، سنگینی دارم. در این حالت روحی بود که عنایت مستمر حضرت باب‌الحوائج قمر بنی هاشم علیه السلام را نسبت با خود آشکارا احساس می‌کردم و در اثر همین تجلیّات روحانی، هر از گاه صورت آینده را از پیش می دیدم و هنگامی که به یکی از هم‌بندان خود می‌گفتم که فردا برای تو چه پیش خواهد آمد، دیگر در درستی گفتارم تردید نمی‌کرد چرا که در اوایل ورود به زندان هرچه به آنان می‌گفتم با تمسخر رو به رو می‌شدم ولی مرور زمان بر آنان ثابت کرد که این گفته ها از آنِ من نیست و به قول آنها خواب‌نما می‌شوم! بهرحال زندانی شدن من آن هم در یک کشور بیگانه بخاطر گناهی که نکرده بودم، موجبات رشد روحی مرا فراهم ساخت. 📗در محضر لاهوتیان @bidary11
سلام آقاجانم! 🌺 ز عاشقان شنیده‌ام جمعه ظهور می‌کنی ز مرزِ انتظارها دگر عبور می‌کنی شبِ سیاه می‌رود صبحِ سپید می‌رسد جهانِ بى چراغ را غرقِ به نور می‌کنی #نوای_دلتنگی اللهم عجل لولیک الفرج @bidary11
اگر بدانید ارواحنافداه چقدر مشتاق هستند که بین شما باشند! وقتی شما، چه باتوجّه و چه بی‌توجّه در خانه‌ات نشسته‌ای و به یاد امام زمان ارواحنافداه می‌افتی، امام زمان ارواحنافداه به یادت می‌افتد. یعنی آقا خواسته و به یادت بوده، تو هم قلبت متوجّه شده و یک‌دفعه به آن مغناطیس بزرگی کشیده شده که همه‌ی عالم را جذب کرده است. قلبت یک‌دفعه به یاد امام زمان ارواحنافداه می‌افتد. می‌گویی: آقاجان! می‌فرماید: جانم! (حالا تو نمی‌شنوی و گوش تو سنگین است و عیب دارد.) ‍ 💠استاد حاج آقا زعفری‌زاده @bidary11