۲۲ دیماه ، #سالروز_شهادت #دانشمند_هستهای #دکتر_مسعود_علی_محمدی گرامی باد. 🥀
#بیقرار_شهادت
#شهید_هسته_ای
🍀🌹🍀
@bigharar_shahadat
#خاطرات_شهدا
#شهید_مسعود_علی_محمدی
#همسر_شهید :
آشنایی با شهید علیمحمدی
من سال 61 با مسعود ازدواج کردم که بانی این ازدواج برادرم بود. برادرم و مسعود در ستاد انقلاب فرهنگی کار میکردند. او فهمیده بود که برادرم، خواهری دارد و بالاخره به خواستگاری آمد.
اولین جلسۀ خواستگاری که برگزار شد، مسعود به جبهه رفته بود و مادر و زندایی و خواهرش آمدند و عکسش را آورده بودند. پرسیدند که شما میپسندید یا نه؟ ما هم پسندیدیم.
مردد بودم که بالاخره چکار کنم، برادرم به من توصیه کرد که مسعود را انتخاب کنم؛ زیرا خیلی خوشاخلاق و علاقمند به ادامه تحصیل است.
مسعود از دانشآموزان برجستۀ زمان خودش بود، به همین دلیل دانشگاه شیراز قبول شده بود.
در دانشگاه شیراز، دروس کاملا به زبان انگلیسی تدریس میشد و هر دانشجویی باید 6 ماه دورۀ زبان انگلیسی میگذراند.
میگفت ترم اول برایش خیلی سخت بود؛ ولی چون خیلی باهوش و کوشا بود موفق شد و مشکلی برایش پیش نیامد.
ادامۀ تحصیلش مقارن شد با انقلاب فرهنگی و او در ستاد انقلاب فرهنگی مشغول به کار شد.
22 مهر 61 ازدواج کردیم و فروردین 62 دانشگاهها باز شدند.
ميگفت 50 سال ديگر را ببين...
خیلی آیندهنگر بود. همیشه به من میگفت: «منصوره الان را نبین، 50 سال دیگر ما نیستیم و این نفت بالاخره تمام میشود. جهان دارد به سمت خشکسالی میرود و چند سال دیگر ما دچار بحران آب میشویم و همۀ اینها یک جایگزین میخواهد که جز کارهای علمی راه دیگری وجود ندارد. آن موقع ابر قدرتها حتی میتوانند ما را به خاطر یک لیوان آب تحت فشار قرار بدهند.»
لیسانسش را گرفت. برای فوقلیسانس دانشگاه شریف آمد، آزمونش شرکت کرد و قبول شد. همزمان برای خارج از کشور بورسیه شد. من خودم خیلی اصرار داشتم که برویم خارج کشور، به مسعود میگفتم آنجا بهتر میتوانی پیشرفت کنی؛ ولی او قبول نمیکرد. میگفت: «من تحقیق کردم، استادانی که من میخواهم با آنها کار کنم کمتر از استادان آنجا نیستند. چه دلیلی دارد که به آنجا برویم؟»
نگاه دکتر به مردم کوچه و بازار
مسعود بسیار خاکی بود. یادم هست که بعد از تحصیلاتش، در مرکز تحقیقات فیزیک نظری مشغول شد.
آن مرکز یک باغبانی داشت به نام علی آقا. یک روز که آقای دکتر به منزل آمد، دیدم تعداد زیادی گردو در ماشینش پخش شده است.
از او پرسیدم، این گردوها از کجا آمده و چرا این طور پخش شده است؟
او گفت که موقع برگشتن از مرکز، علی آقا گفته بود که شیشۀ ماشین را پایین بکشید.
من هم همین کار را کردم و علی آقا این گردوها را میریزد داخل ماشین و میگوید که این گردوها مال شماست. شما برای ما خیلی با بقیه فرق میکنید. مسعود هم گفته بود که نه من هم مثل بقیه هستم.
علی آقا جواب داده بود که آخر شما تنها دکتر اینجا هستید که به من سلام میکنید.
خیلی به بزرگترها احترام میگذاشت و اگر میدید یکی از دکترها برخورد بدی میکند، او هم برخورد میکرد.
من همان مسعودم
برادرم کانادا بود. چون به هم دسترسی نداشتیم، یادم هست هرکسی که میخواست به خارج کشور سفر کند، صحبت و ضبط میکردیم و فیلم را به آن فرد میدادیم تا به دست برادرم برساند.
چند وقت پیش یکی از این فیلمها را میدیدم که مربوط به حدود سال 87یا88 بود. مادرم او را آقای دکتر خطاب کرد و مسعود گفت: «دکتر نه؛ دکتر مال محل کار هست، من همان مسعودم.»
در نقاط حساس زندگی مشترک
مومن، با اعتماد به نفس و منطقی بود. در زندگی مشترک بسیار باگذشت بود؛ اما آن چیزی که باعث شد من به سرعت دلبسته او شوم، جمیع این ویژگیها در کنار مهربانیش به من و خانواده بود.
همواره از من حمایت میکرد؛ اما گاهی در زندگی مشترک و زمانی که برخی چالشهای طبیعی میان من و خانواده همسرم بوجود میآمد، ضمن ارزیابی منطقی سوء تفاهم بوجود آمده تا جایی که ممکن بود میانجگری میکرد. در صورت موفق نشدن، از من تقاضا میکرد از رنجش بوجود آمده گذشت کنم، بخاطر خدا، به حرمت بزرگتران بر کوچکتران و با یادآوری علاقه و محبتی که میانمان است.
تلاش بی پایان
آیندهنگر بود و در کارهایش خیلی تلاش میکرد. اگر شهید علیمحمدی تصمیم به انجام کاری میگرفت کسی نمیتوانست جلوی او را بگیرد و تا زمانی که آن کار را به پایان نمیرساند، دست از کار بر نمیداشت.
معلم بسیار خوبی بود و از هیچ تلاشی برای کمک به دیگران جهت رفع مشکلات دریغ نمیکرد.
پرداخت زکات علم را از صفات خوب ایشان میتوان نام برد.
#بیقرار_شهادت
#شهید_علیمحمدی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@bigharar_shahadat
#زندگینامه
#شهید_مسعود_علی_محمدی
✍ شهید دکتر مسعود علیمحمدی ( ۱۳۳۸، تهران - ۱۳۸۸، تهران) استاد فیزیک دانشگاه تهران بود که دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی را از دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۷۱ کسب کرد.🔸
✅ وی از دانشجویان نخستین دوره دکترای فیزیک در داخل ایران بود و نخستین شخصی است که در ایران دکترای خود را در فیزیک دریافت نمودهاست. او دهها مقاله ISI منتشر نمود. تخصص اصلی او ذرات بنیادی، انرژیهای بالا و کیهانشناسی بود. با پژوهشگاه دانش های بنیادی (مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات) نیز طی سال های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ همکاری داشتند.
✅از جمله درس های ارایه شده توسط وی میتوان به مکانیک کوانتومی و الکترومغناطیس، مکانیک آماری، ذرات بنیادی و نظریه میدانهای کوانتمی اشاره کرد. شهید علیمحمدی، یکی از برگزیدگان جشنواره بینالمللی خوارزمی در سال ۸۶ بود و در پژوهشهای بنیادی رتبه دوم را کسب کرد.
✅ وی از سال ۱۳۷۴ در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و عضو هیئت علمی و ممیزه این دانشگاه بود. همچنین به عنوان استاد راهنما و مشاور در پروژه های پایان نامه های مرتبط با علوم فیزیکی، به فعالیت مشغول بود.🔸
✅ سرانجام در بامداد ۲۲ دی ماه ۱۳۸۸ و در سن ۵۰ سالگی، به هنگام بیرون آمدن از منزل بر اثر انفجار یک بمب کنترل از راه دور به دست عوامل رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.
#شهدای_ترور
#بیقرار_شهادت
@bigharar_shahadat
#دعای_محفوظه_ماندن_از_زلزله
امام صادق علیه السلام فرمودند:
هر کسی دچار زلزله شد این دعا را بخواند:
یَا مَنْ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَمْسِکْ عَنَّا السُّوءَ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
✨ای (خدایی) که آسمانها و زمین را نگاه میدارد تا نیفتد؛ و اگر بیفتد بعد از او هیچکس آنها را نگاه نمیدارد، اوست بردبار آمرزنده، بر محمد و خاندانش درود فرست و بدی را از ما بازدار؛ چرا که تو بر هر چیز توانایی.
حضرت در ادامه فرمودند: هر که هنگام خواب آن را بخواند، خانه بر سر او فرو نریزد انشاءالله.
📚تهذیب الاحکام، ج ۳، ص ۲۹۷
#بیقرار_شهادت
@bigharar_shahadat
🌹هیچ نمازی ندیدم که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند ...
🌹سردار شهید احمد کاظمی به روایت سردارشهید حاج قاسم سلیمانی
التماس دعا
#حاج_قاسم
🍀🌹🌹🌹🌹🍀
@bigharar_shahadat
✨﷽✨
✅حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
✍یکی از کارمندان شهرداری ارومیه می گفت:تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم.
از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.
رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟
گفتم :کار
گفت : فردا بیا سرکار
باورم نمی شد
فردا رفتم مشغول شدم .
بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد رئیس شهرداری بود.
چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشست شده بود من جای اون مشغول شدم.
شش ماه بعد رئیس شهرداری استعفاء کرد و رفت جبهه.
بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت :توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق رئیس شهرداری کسر و پرداخت می شد. یعنی از حقوق شهید باکری
این درخواست خود شهید بود.
کجایند مردان بی ادعا
اما الان مسئولان ما......
کمبود هزینه ها و بودجه را از طریق جیب مردم و قبض ها جبران می کنند اما حاضر به کسر مقدار ناچیزی از حقوق های نجومی خود نیستند.
برخی از مسؤولین حقوق های نجومی می گیرند و خود را سهام دار انقلاب می دانند و حقوقشان را با قدم زدن در خیابانهای شیک غرب خرج می کنند.
#بیقرار_شهادت
#شهدا_شرمنده_ایم
🍀🌹🍀
@bigharar_shahadat
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ماجرای نجات حاج قاسم از محاصره در عملیات کربلای پنج از زبان سردار اسدی
به مناسبت سالروز عملیات غرور آفرین کربلای ۵