eitaa logo
استاد دکتر غلامرضا مدبر عزیزی
204 دنبال‌کننده
27 عکس
20 ویدیو
9 فایل
در محضر #عارف_بالله #استاد_اخلاق #مفسّر_قرآن_کریم مرحوم استاد دکتر «غلامرضا مدبر عزیزی» رحمة الله علیه @m_r_ashrafzadeh ___________ لینک #تلگرام https://t.me/BinesheModabber صفحه اینستاگرام: modabberazizi_ir ___________
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم || || || || 🔸ایشان خیلی علاقه‌ی بسیار زیاد و عمیقی به سفر کربلا و زیارت عتبات عالیات، بخصوص حضرت اباعبدالله الحسین داشتند و حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام، و خیلی هم در این سفر مقید بودند که باید تحمل سختی‌ها را بکنیم، اعتقاد داشتند که سفر کربلا یعنی سفر سختی‌ها، صبر، سفر تحمل؛ و هر وقت ما می‌رفتیم اول چیزی که می‌فرمودند این بود که هر‌چه سختی در این سفر بیشتر باشد بدانید که امام حسین برای شما میزبانی بیشتری را در نظر گرفته و علاقه‌ی بیشتری به شما دارد که بیایید به خدمت‌شان؛ و هر چه راحت‌تر باشید بدانید که خیلی مورد توجه نخواهید بود؛ لذا همیشه سعی می‌کردند و همیشه این سفرهایی که _ این پنج، شش سفری که _ خدمت ایشان بودیم سفر را با اتوبوس می‌رفتند، خب اتوبوس هم می‌دانید تقریبا دو روز در راه هستیم و آنجا سختی‌های فراوانی دارد؛ ولی با همه‌ی این وجود ایشان تحمل می‌کردند و نشاط عجیبی را در این سفرها ایجاد می‌شد در محضر ایشان؛ خصوصا در این سفرها مقید بودند که با افراد سالخورده، افرادی که توانی نداشتند خدمت بکنند و توجه ویژه‌ای به اینها داشتند و همیشه سفارش می‌کردند که هنر شما این است که در اینجا مواظب این زائرین پیر و سالخورده باشید. ___________ خاطره یکی از دوستان حضرت استاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم || || پسر اخوی ما تقریبا هشت یا ده ساله بود که یک شکم درد خیلی شدیدی گرفته بود و چون آن موقع در سفر به شمال رفته بودند، آنجا او را پیش دکتر بردند؛ دکتر شکم را باز کرده بود چون فکر کرده بود مشکل آپاندیس دارد ولی آنجا به نتیجه نرسیدند. 🔸 نرسیده به مشهد به شدت درد شدیدی این بچه گرفت و تقریبا دیگر به حالت کما رفته بود، و‌ او را به بیمارستان «دکتر شیخ» آوردند و آن جراح آنجا شکم‌ را باز کرد و گفت: این که دیگر کاری از دست من ساخته نیست چون روده‌ها در حقیقت حیاتش از دست رفته، یعنی آن‌ رنگ حیات را ندارد دیگر و تقریبا از بین رفته و در حقیقت بچه دارد از دست می‌رود. 🔸وقتی که دیگر ناامیدی کامل بر همه‌ حاکم‌ شده بود ما زنگ زدیم به ایشان [حضرت استاد مدبر عزیزی] و جریان را گفتیم. 🔸ایشان گفتند: «نگران نباشید‌ من دعا می‌کنم»، و بلافاصله، بلافاصله این مساله جواب داد که اصلا همه آنجا تعجب کردیم، خود دکتر جراح هم تعجب کرده بود که مگر می‌شود یک چنین چیزی! _________ خاطره یکی از دوستان قدیمی حضرت استاد مدبر عزیزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایام آرزوها (دکترغلامرضامدبرعزیزی.mp3
4.28M
___ ﷽ 🔉🔉 || #ایام_آرزوها || « استاد دکتر غلامرضا #مدبرعزیزی » #استاد_اخلاق 🔸🔸🔸🔸🔸 بینش مدبر @BinesheModabber لینک کانال در ایتا و تلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم || || || || 🔸من خاطرم هست یک سفر عمره‌ای در خدمت ایشان بودیم؛ 🔸(قبل آغاز این سفر) یک اتفاقی برای من افتاده بود که یک سرگیجه‌ی خیلی عجیبی داشتم، بطوری که با خودم می‌گفتم دیگر نمی‌توانم این سفر را بروم؛ ولی خب چون ثبت نام کرده بودیم حیفم می‌آمد با حضور ایشان (حضرت استاد) من نتوانم این سفر را بروم. 🔸 با همان وضعیت نابسامان و ناجوری که داشتم که دکتر هم توصیه کرده بود که من تحرک نداشته باشم، ولی من با همان وجود حرکت کردم و رفتیم. 🔸 وقتی به سالن فرودگاه رسیدیم، ایشان (حضرت استاد) هم که از مریضی من خبر داشتند و همانطور که نشسته بودیم و منتظر برای سوار شدن در هواپیما، این دست‌شان را گذاشتند پشت سر من، این قسمتی که دکترها می‌گفتند این قسمت مخچه باعث شده که این سرگیجه ایجاد شود، همانطور که نشسته بودیم آهسته سوره حمد را خواندند. 🔸 این را به جرأت بگویم که ما رفتیم مکه و برگشتیم و سفری لذت ‌بخش‌تر و بهتر از این سفر برای ما اتفاق نیفتاد. 🔸می‌خواهم عرض کنم که یک دست شفا بخشی ایشان داشتند. ______ خاطره یکی از دوستان حضرت استاد
شگفتا بی سر و سامانی عشق (دکترغلامرضامدبرعزیزی.mp3
2.04M
___ ﷽ 🔉🔉 || || « استاد دکتر غلامرضا » 🔸🔸🔸🔸🔸 بینش مدبر @BinesheModabber لینک کانال در ایتا و تلگرام
ایمان پر شدن از خدا (دکترغلامرضامدبرعزیزی.mp3
1.44M
___ ﷽ 🔉🔉 || = پر شدن از خدا || « استاد دکتر غلامرضا » 🔸🔸🔸🔸🔸 بینش مدبر @BinesheModabber لینک کانال در ایتا و تلگرام
بسم الله الرحمن الرحیم || || « استاد دکتر غلامرضا مدبر عزیزی رحمة الله علیه » ۱_ محضرش بسیار با صفا و الهی بود. و هم‌نشینی با او یاد خدا را در دل زنده می‌کرد. سیمایش نورانی و ملکوتی بود و صدایی آرام و دلنشین داشت و همواره با متانت و رعایت ادب و احترام سخن می‌گفت. ظاهری بسیار متین و جذاب داشت و در زمستان و تابستان همیشه لباس رسمی معطر و آراسته به تن داشت و با وقار خاصی راه می‌رفت. در روبرو شدن با افراد همیشه تبسمی شیرین بر لب داشت و با همگان با کمال تواضع، ادب و احترام برخورد می‌کرد. در نوشتن نیز خطی زیبا داشت. __________ بینش استاد مدبر @BinesheModabber لینک کانال در ایتا و تلگرام