نقد فلسفه ارسطوئی- آیت الله مرتضی رضوی.mp3
32.58M
🔊 فایلهای صوتی
🔺 نقد فلسفه ارسطوئی
▶️ آیت الله مرتضی رضوی
🔹 وجود و ماهیت
🔹 عین و ذهن
🔹 دو دست خدا، ایجاد و خلق
و...
#صوتی
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
🔘مبانی
📌امر و خلق
🔸خداوند جسم نیست تا دست داشته باشد، تعبیر «دست خدا»- یدالله- برای رسانیدن معانیای است که موضوع بحث ما یکی از آن معانی است. قرآن در موارد متعدد چنین تعبیر کرده است. از جمله:
يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْديهِم. فتح10
بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ. آل عمران26
🔹در برخی دیگر از جمله در آیه زیر «دو دست» آمده است:
قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتان. (مائده64): یهودیان گفتند دست خدا بسته است، دست هایشان بسته باد، به خاطر این سخن از رحمت خدا دور شدند بل که هر دو دست خدا باز است.
🔸قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ. (ص75): خدا فرمود ای ابلیس چه چیز مانع تو شد بر آن (آدم) که با دو دست خودم خلق کردم سجده کنی؟
🔹مراد از «دو دست»: یعنی خدا دو نوع فعل دارد:
1- خلق.
2- اَمر.
لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْر(اعراف54): برای اوست خلق و امر.
🔸خلق: یعنی پدید آوردن چیزی از چیزی که قبلاً وجود داشته. به آیه های زیر توجه فرمائید:
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماء (نور45): خداوند هر جنبنده را از آبی آفرید.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّار (الرحمن14): خلق کرد انسان را از گل (گلی که ظاهرش خشک و باطنش نرم بود) شبیه سفال، آفرید.
🔹امر: یعنی «ایجاد»، «انشاء»، «اِحداث»، «ابداع».
امر یعنی «ایجاد یک چیز»: به وجود آوردن چیزی نه از چیز دیگر.
🔸چیزی را که با کار امری به وجود میآورد یک «ابداع» است آن را از چیز دیگر به وجود نمیآورد. تنها با فرمان «باش» آن چیز باشنده و موجود می شود:
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون (یس82): امر خدا غیر از این نیست که هر وقت اراده کند به چیزی بگوید باش می باشد.
#مبانی
#دو_دست_خدا
📦 سفارش کتاب
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙 برشی از یک کتاب
✅ بحثی میان فخررازی و علامه طباطبائی دربارۀ خدای ارسطوئیان
🔺 بحارالانوار، ج4 ص98 🔺
🔹 آیه مورد بحث: آیه 64 سوره مائده: «وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» یهودان گفتند: دست خدا بسته است.
🔸 متن سخن فخررازی: رازی در تفسیر این آیه پنج وجه آورده است و در وجه چهارم می گوید: الرابع لعله كان فيهم من كان على مذهب الفلسفة و هو أن الله تعالى موجَب لذاته و أنّ حدوث الحوادث عنه لا يمكن إلاّ على نهج واحد و سنن واحد و أنه تعالى غير قادر على إحداث الحوادث غير الوجوه التي عليها يقع فعبّروا عن عدم الاقتدار على التغيير و التبديل بغلّ اليد.
🔹 متن سخن علامه طباطبائی(ره): هذا من النسب التى يتبرء منها أهل الفلسفة و انما هى ناشئة من سوء الفهم في المقاصد البرهانية.
🔸 ترجمۀ سخن فخررازی: چهارم: ممکن است در میان یهودان کسانی در مذهب فلسفه (مراد فلسفه ارسطوئی است) بوده اند و در نتیجه معتقد بودند که:
1️⃣ خداوند ذاتاً موجَب است.
2️⃣ حدوث حوادث از خدا، امکان ندارد مگر بر نهج واحد و سنّت های واحد.
3️⃣ خداوند قادرنیست حوادث را در وجهی غیر از وجوهی که بر آن ها واقع می شوند، احداث کند.
🔹 یهودان مورد نظر، از این عدم قدرت خدا بر تغییر و تبدیل، با «بسته بودن دست» تعبیر کرده اند.
🔸 ترجمه سخن علامه طباطبائی(ره): این (سخنان رازی) از نسبت هائی است که اهل فلسفه از آن برائت می جویند. و این نسبت ناشی از بدفهمی مقاصد برهانی است.
بررسی:
1️⃣ در مباحث گذشته به طور مستدل، گذشت که خدای ارسطوئیان، موجَب است یعنی بی اراده، بدون قدرت انتخاب و بی اختیار است.
2️⃣ برائت جوئی محض، بدون استدلال، کافی نیست. و این اصل اساسی ارسطوئیان است که از زمان ارسطو تا به امروز، کوس آن بر بام علم و دانش و اندیشه جهان، کوبیده شده و میشود. و اولین نوازنده این کوس خود ارسطو است که نو افلاطونیون وارث آن شده و اعلام کرده اند. فخررازی و امثالش از نوازندگان بعدی این طبل هستند، و ارنست رنان و نیز ویل دورانت در قرن بیست بر آن کوبیده اند که: بیچاره خدای ارسطو لمیده بر سریر خود و تنها به صدور اشیاء از وجود خود نظاره می کند.
3️⃣ مقاصد برهانیه، یعنی چه؟ هر برهان مقدمات دارد و یک نتیجه. بدیهی است مراد از مقاصد، یا نحوه و جهت تنظیم و جریان برهان است و یا خود نتیجه. و آن کدام برهان است که ویل دورانت لائیک، ارنست رنان مسیحی، فخررازی سنّی، و هشام بن حکم و این همه دانشمندان شیعی پیرو اهل بیت(ع)، و همۀ دانشمندان و اندیشمندان دنیا در طول 2300 سال آن را ندیده اند-؟ نه تنها مقاصد، بل مبانی برهانهای ارسطوئیان بر اصل علیّت خدا مبتنی است و هیچ علت تامه ای نمی تواند از پدید آوردن معلول معین، خود داری کند. یا راه دیگری را اختیار کند. هم خود خدای ارسطوئیان و هم کار او، دقیقاً و کاملاً لوله کشی شده است و نمی تواند از آن خارج شود. مگر این بدیهی، قابل انکار است؟
🔹 اما فخررازی: رازی در این سخنش اصل و اصول ارسطوئیان را رد می کند. و از جانب دیگر اصل «بداء» را که از اصول تشیع است رد می کند. اما معلوم نیست با این وضع، چه اراده و چه اختیاری برای خدایش میماند.
🔸 مطابق بینش اشعری او، کارهای خدا نه قانون دارد و نه قاعده حتی (نعوذ بالله) به اندازه یک انسان نیز وقارِ کاری، و نظام فعلی، و اصول رفتاری ندارد.
🔹 ارسطوئیان، قانون علت و معلول (که خدا آن را پدید آورده است) را بر خود خدا حاکم می کنند و باصطلاح به حدّی قانونمند میاندیشند که خدا را مشمول قوانین و محکوم به قواعدی میکنند که خود خدا آن ها را به وجود آورده است.
🔸 رازی و هممسلکهایش، به حدّی به بی قانونی و بیبرنامگی و بیوقاری معتقدند که حتی سزاوار یک انسان عاقل نیست تا چه رسد به خداوند متعال.
🔹 ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً. و خدائی که آن همه در قرآن مردم را به عقل و تعقل، به نظم و نظام، به وقار و متانت، دعوت میکند، خودش (نعوذ بالله) هیچ کاری با برنامه و قانون، ندارد.
🔸 آنان از آن طرف دیوار و اینان از این طرف، سقوط می کنند.
📖 مطالعه و دانلود
#نقدهای_علامه_طباطبائی_بر_علامه_مجلسی
#برشی_از_یک_کتاب
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی