eitaa logo
بیسیم‌چی
6.4هزار دنبال‌کننده
36.6هزار عکس
23.6هزار ویدیو
157 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
رزمنده‌ای که ۲۴ ساعت در سرمای استخوان سوز و سنگری از برف ماند..!! این عکس مربوط به عملیات «والفجر ۷» منطقه‌ حاج عمران در سال ۱۳۶۳ است. در این محل با وجود برف بیش از ۲متری، رزمندگان عملیات پیروزمندانه‌ای انجام دادند. وقتی در کوهای پُر از برف راه می‌رفتم، چشمم به سنگری از برف افتاد که رزمنده‌ای در آن آتش روشن کرده است. به او گفتم: «چطوری این همه سرما را تحمل می‌کنید؟» سرباز رزمنده گفت: «وظیفه‌مان را انجام می‌دهیم، کشته شویم یا زنده بمانیم باید به وظیفه‌مان عمل کنیم». این رزمنده در ادامه به شدت سرمای منطقه اشاره کرد و گفت: «۲۴ساعت در اینجا ماندن مثل یک سال زمستانِ تهران است» راوی و عکاس: اباصلت بیات https://eitaa.com/bisimchi10
▪️این عکس سیاه و سفید در منطقه‌‌ی شلمچه‌ در شرق بصره در مقابل پنج ضلعی های ارتش عراق که طوفان خشونت های مرگ را داشتند،به ثبت رسیده است. برادر کوچک‌ تر او در مقابل چشمانش قطعه قطعه شده بود..! به همین دلیل گریه می‌کرد و بسیجی سن بالا قصد داشت او را در آن فضای التهاب‌آور و هول انگیز آرام کند و پدرانه عمل کند.... . 📆 اسفند ماه ۱۳۶۵ 📷عکاس: سعید صادقی https://eitaa.com/bisimchi10
عکسی که می‌بینید در جبهه‌‌ی خوزستان گرفته شده است و احتمالا مربوط به سال‌های اول دفاع مقدس است. پیرمردی بسیجی، با یک قبضه سلاح ژ-3، خسته و خاک‌آلود، روی زمین نشسته است. پیرمرد، کوله‌ای به همراه دارد که چندین عدد خمپاره‌ی شصت میلیمتری در آن قرار دارد. نکته‌ی قابل توجه، یک عدد پرتقال است که پیرمرد آن را روی پره‌ی خمپاره های مرگبار گذاشته است. ظاهرا هنگام استراحت نیروها، بین آن‌ها پرتقال توزیع شده است و پیرمرد قبل از آنکه فرصت خوردن آن را پیدا کند، به دامِ عکاس افتاده. این پیرمرد بسیجی، اگر در طول جنگ شهید نشده باشد، امروز به احتمال زیاد، دیگر در قید حیات نیست. شادی روح او و همه همرزمان بسیجی‌اش "صلوات" https://eitaa.com/bisimchi10
📷 بیا از ما عکس بگیر!!! یکی از روزهایی که در مقر لشکر۴۱ ثارالله در نزدیکی اهواز مستقر بودیم، من و «محمدجواد زادخوش» و یکی از دوستان که دوربین عکاسی داشت، برای عکس گرفتن از سنگر بیرون زدیم که با "سردار سلیمانی" فرمانده لشکر، مواجه شدیم. به محض دیدن حاج‌قاسم تصمیم گرفتیم با ایشان هم یک عکس یادگاری بگیریم. حاج‌قاسم چون محمدجواد را به واسطه‌ٔ آشنائی با برادر بزرگترش می‌شناخت و از شوخ‌طبعی او خبر داشت، همان‌طور که از روبرو سمت ما می‌آمد، از همان دور به جواد گفت: «من با شما عکس نمی‌گیرم.» جواد هم بی‌معطلی و باخونسردی گفت: «ما که نمی‌خواهیم با شما عکس بگیریم. می‌خواهیم دوربین‌مان را به شما بدهیم تا از ما عکس بگیرید!» حاج قاسم که جاخورده بود، لبش به خنده باز شد و آمد کنارمان ایستاد و عکس یادگاری گرفتیم که این همان عکس است. 📸 از راست : مصطفی عرب‌نژاد ؛ سردار حاج‌قاسم سلیمانی و محمدجواد زادخوش راوی و عکاس: حسن منصوری ▪️ بسیجی شوخ‌طبعِ خانوکی محمد‌جواد زادخوش که به سال ۱۳۴۲ در «خانوک» در کرمان به دنیا آمده بود، به تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۶۳، در «عملیات بدر» خرقه‌ی شهادت پوشید. https://eitaa.com/bisimchi10
پایی که بسته شد! تا بماند و بایستد و بجنگد ... "علی‌حسن احمدی" رزمنده دلاور کرمانشاهی در عملیات عاشورا زمانی که متوجه می‌شود نیروهای خودی در کمین و محاصره‌ی دشمن قرار گـرفته‌ اند؛ پـای خود را با سیم تلفن به پایه‌‌ی دوشکا می‌بندد تا بایستد و بجنگد، تا یا کشته شود یا آتش دشمـن را خاموش کند. از او عکسی در این لحظه، زمانی که او تنها ۲۱ سال داشت و بـه تازگی ازدواج کرده بود، در تاریخ دفاع مقدس ثبت شده است. مهر ۱۳۶۳؛ ایلام منطقه عمومی میمک عکاس: محمد عبدالحسینی https://eitaa.com/bisimchi10