#در_کشتی_نجات
پست اینستاگرامی زینب سلیمانی به مناسبت روز پاسدار:
یار برفت و ماند دل
شب همه شب در آب و گل
تلخ و خمار میطپم
تا به صبوح وای من
عزیز تر از جانم، نمادِ حقیقی پاسداری- پاسداری از مظلوم در چنگ ظالم، پاسداری از انسانیت، پاسداری از دین- هرسال ما برای شما با گرفتن دستهی گل، جشن میگرفتیم، امسال خودتان از بهشت برای اربابتان گل میچینید و تولدش را جشن میگیرید.
بابا جان سلام ما را هم به آقایمان و اربابمان برسانید، بگویید فرزندانم را زیر پرچمتان به حرمت لحظهلحظههایی که قلبشان داغدار است، نگه دارید
روزتان مبارک پاسدار وطن
#زینب_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
@bicimchi1
دلنوشته زینب سلیمانی به یاد پدر
من به فدای خواهر حسین(ع)
«بابای عزیزتر از جانم چه قدر خوب شد نام مرا زینب گذاشتید. مادرم میگفت شما وقت انتخاب اسمم گفتید «بعدها متوجه میشید چرا اسم زینب را انتخاب کردم برای دخترم». شهادتتان از درون، خیمه سوزان من بود و تمام وجودم یکییکی از درون میسوخت و روی هم فرومیریخت اما وقتی عظمت حضور مردم را دیدم که چه باشکوه و با عزت و با تمام وجود برایتان به میدان آمدند، دلم کمی آرام گرفت.
همیشه به من میگفتید عزت دست خداست و بدانید اگر گمنامترین هم باشید ولی نیت شما یاری مردم باشد، میبینید خداوند چقدر با عزت و عظمت شما را در آغوش میگیرد. میدانم راز آن چهره نورانیتان و آن همه عزت و عظمتتان فقط در نمازهای نافله و گریههای شبانه و گرسنگی در بیابانها و گرمای صحراها و آن همه خطر را به جان خریدن نبود... بلکه شما جان و مال و دنیا و آخرتتان را با خداوند متعال، فاطمه زهرا(س) و عمه سادات(س) معامله کردید.
آن روز که رسم «کلنا عباسک یا زینب» را نوشتید، این نوشته وِرد زبان همه عالم شد. شما علمدار خیمه خواهر حسین(ع) شدید و من تا آخرین نفس فدایی بانویی میشوم که نام مبارکش را بر من نهادید تا حق این نام را ادا کنم».
#زینب_حاج_قاسم
@bicimchi1
استوری زینب سلیمانی:
.....بابا!
چرا همیشه به وقت تو دنیا می لرزد؟!
#زینب_حاج_قاسم
#یقینا_کله_خیر
@bicimchi1
زینب سلیمانی در جدیدترین پست اینستاگرامی خود نوشت:
"مشتی گرهخورده رو به آسمان و دست بر روی دست که محکم کند پیمان خیالمان را؛ چه احساس زیبایی میان ما حکمفرما شد که هنوز دست سه نفرهمان عشقی میان شما و مادرم و من.
چه احساس زیبایی که هنوز هوش و حواسم را میبرد تا سراپردهی خیال بودنتان گرمی دستانتان که امروز از من دریغ شد.
در همین لحظه دستم را به دستانتان دخیل کردم که تبرکیاش تسبیحتان بود. کاش دستم هیچوقت از دستتان جدا نمیشد که در آن نیمهشب به وقت سفر طولانیتان، محکم دستتان را میفشردم.
آن روز مثل این عکس که شما دست من و مادر را بهم فشردید؛ امروز من دست مادر را همین گونه میفشارم و هر روز که میگذرد گرمای دستانتان را بر روی دستانمان بیشتر حس میکنم. "
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#زینب_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
#یقینا_کله_خیر
@bicimchi1
زینب سلیمانی در جدیدترین پست اینستاگرامی خود نوشت:
"مشتی گرهخورده رو به آسمان و دست بر روی دست که محکم کند پیمان خیالمان را؛ چه احساس زیبایی میان ما حکمفرما شد که هنوز دست سه نفرهمان عشقی میان شما و مادرم و من.
چه احساس زیبایی که هنوز هوش و حواسم را میبرد تا سراپردهی خیال بودنتان گرمی دستانتان که امروز از من دریغ شد.
در همین لحظه دستم را به دستانتان دخیل کردم که تبرکیاش تسبیحتان بود. کاش دستم هیچوقت از دستتان جدا نمیشد که در آن نیمهشب به وقت سفر طولانیتان، محکم دستتان را میفشردم.
آن روز مثل این عکس که شما دست من و مادر را بهم فشردید؛ امروز من دست مادر را همین گونه میفشارم و هر روز که میگذرد گرمای دستانتان را بر روی دستانمان بیشتر حس میکنم. "
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#زینب_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
#یقینا_کله_خیر
@bicimchi1
بزدل ها همیشه از نبرد رودر رو گریزانند
یا از پشت خنجر میزنند و میگریزند
یا لات کوچه خلوتند و بی دفاع را خفت میکنند....
#هواپیمای_ماهان
#زینب_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
@bicimchi1
ساعت ۱۱:۴۰ ظهر
زمان اذان ظهر رسید
با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!
ساعت ۳ عصر
حدود #هفت_ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه...
مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم.
خوردویی بیرون منتظر حاجی بود
حاجقاسم عازم بیروت شد تا سیدحسننصرالله را ببیند...
ساعت حدود ۹ شب
حاجی از #بیروت به دمشق برگشته
شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و #خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم #عراق است و هماهنگی کنند
سکوت شد...
یکی گفت؛
حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین!
حاجقاسم با لبخند گفت؛
میترسین شهید بشم!
باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد
_ #شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست!
_ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت:
میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته!
بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست...
* ساعت ۱۲ شب
هواپیما پرواز کرد
ساعت ۲ صبح جمعه
خبر شهادت حاجی رسید
به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم
کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.
راوی: مسول ستاد لشکر فاطمیون
#زینب_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
@bicimchi1
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پست اینستاگرامی زینب سلیمانی:
از روزهایی میگویم که داعش تا چند کیلومتری حرم اباعبدالله آمده بود؛ روزهایی که نزدیک بود خبیثترین و کثیفترین انسانهای عالم به حرم امام حسین و عباس ابن علی برسند، جایی که قطعهای از بهشت بر روی زمین بود، جایی که میعادگاه عاشقان در یک روز از جای به جای این دنیا میشود
و همه یک رنگ میگیرند رنگ و عطر عشق حسین(ع)
چقدر آن روزها قلبتان مملو از خشم و درد بود که مبادا تاریخ تکرار شود و شما باشی و باز هم به پسر فاطمه نوه ی پیغمبر خدایی ناکرده توهین شود
خودتان به عراق رفتید تا جاده مسیر کربلا را بر زائرین عاشق ایمن کنید.
سالها زائرین در امنیت تمام به زیارت مولایمان با پاهای برهنه میرفتند ولی حتی خاری در مسیرشان نگذاشتید باشد که به پایشان برود💔 آن روزها شما گمنام بودی و کسی نمیدانست برای امنیت زائرین حسین(علیهالسلام) چه خطرهایی را به جان خریدید تا با خیال راحت زیارت کنند و به خانههایشان دست پر برگردند...
امسال اولین سالیست که اربعین سالار شهیدان آمده اما شما نیستید و ما هم محروم از زیباترین و عاشقانهترین پیادهروی عالم...
چه خوش محاسبهای حضرت پدر که چهلمین هفته اسمانی شدنتان مصادف شد با چهلم سیدوسالار شهیدان عالم
حکمتش را نمیدانم اما همه اینها کار خداست.
حضرت عشق ما امسال محروم از زیارت مولایمان شدیم اما به فال نیک میگیریم چرا که شما امسال مهمان سیدالشهدا و در کنار ایشان هستید. شما به جای قلبهای خستهمان برایمان دعا کنید و دست ما را در دست اباعبدالله بگذارید ...
#عملیات_آزادسازی_راه_کربلا
#زینب_حاج_قاسم
@bicimchi1