eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
14.6هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
نـاجے غـرب و فـاتـح گردنـه‌ها و ارتفاعات آریـا، بازےدراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابـوذر بود؛ او غـیـر ممـکن‌ ها را ممکـن سـاخـت ... کسی بود که وقتی خبر شهادتش را به امام دادند، امـام در مـورد وی فـرمـود: "او آمــرزیـده‌ اسـت ..." @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ببینید: واکنش جالب مردم وقتی بهشون میگن ۵ میلیون میدیم اکه بگید درود بر اسرائیل! @bicimchi1
من عينيك الناظرتين... تصویر دیده نشده از حاج قاسم سلیمانی با کلاه استتار... @bicimchi1
وقتی که غزل نیست شفای دل خسته دیگر چه نشینم به پشت در بسته؟ رفتند چه دلگیر و گذشتند چه جانسوز آن سینه‌زنان حرمش دسته به دسته می‌گویم و می‌دانم‌ از این کوچه‌ تاریک راهی‌ست به سرمنزل دل‌های شکسته در روز جزا جرئت برخواستنش نیست پایی که به آن زخم عبوری ننشسته قسمت نشود روی مزارم بگذارند سنگی که گل لاله به آن نقش نبسته @bicimchi1
: "برگه رای هم سلاحی است که دشمن را هدف قرار می‌دهد. یک انتخاب درست، بابصیرت و هوشیارانه، تیر خلاص به توطئه‌های دشمن است..." @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرایط کاندیداهای مجلس شورای اسلامی از دیدگاه سیدالشهدای لشکر مقدس ۳۱ عاشورا سردار شهید آقا @bicimchi1
امروز ۲۸بهمن ماه سالگرد شهادت یکی از کبوتران خونین بال شهر قهرمان پرور کلارآباد میباشد که در تاریخ ۲۸بهمن سال ۶۴در عملیات والفجر هشت فاو به عرش الهی سفر کرد. طلبه دلاور اسلام سی و چهارمین سالروز پرواز این عزیز را به خانواده محترم و معظمش و هم سنگرانش تبریک و تسلیت عرض مینماییم. فرازی از نامه طلبه شهید: خدایا نبرد و ستیز با کفار برایم لذت بخش است الهی بهترین لذتهای آخرتی و دنیوی را به من عطا کن واز همه مهمتر لذت بردن در عبادت و شهادت در راهت را نصیبم قرار بده چون سعادت دنیوی و اخروی در آن میبینم. @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 نماهنگ | مولا جان! آن قدر برایمان مادری کرده ای که روز مادر هم روز توست... @bicimchi1
شهادت: ۲۵ اسفند_شرق دجله خانمم! تو بَرنده ای، تو بُردی .... این قلب من گرفتار تو شده تا ابد... ولی وظیفه مسلمونی‌مون چی میشه.....ها؟! تو هم شریک جهادی و اجر صبر تو کمتر از جهادی که من می‌کنم، نیست.....! @bicimchi1
محبوبِ من! .. ‏از حالِ من اگر میپرسی ‏قیاماً و قُعوداً و سجوداً و رُکوعاً در تفکرِ تو به سر می‌برم ... پ.ن: تصویر مادر ایران - مادر 9 شهید نام این مادر، خانم صفیه گلزاری و ساکن جزیره هرمز می‌باشد... شهدای این خانواده در عملیاتهای؛ خیبر، فتح المبین، والفجر8، کربلای 4 و کربلای 5 بوده و آخرین شهید نیز دختر اوست که در جنایات آل سعود در سال 66 به شهادت رسید.... @bicimchi1
عکس دیده نشده... بچه‌های شهدا رو برده بود دیدار آقا؛ دختر خودش هم بین‌شون بود. موقع معرفی گفته بود: دخترم زینب؛ کنیز شماست. آقا گفته بودند: نه؛ ایشان دختر است... @bicimchi1
🌺 واژگان پرتکرار در وصیت‌نامه شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛ رتبه نخست: خامنه‌ای پ.ن: قشنگ معلومه که سرباز ولایت بیش از هر چیزی، نگران مراد و فرماندهش بود که این همه سفارشش رو کرده ..... خامنه ای عزیز را جان خود بدانید.... @bicimchi1
یڪی از دوستانش ڪہ شاهد لحظات قبل از شهادت ایشان بود، چنین نقل می ڪند: " در لحظہ شهادت ترڪشی بہ پهلویش اصابت ڪرد، وقتی بہ زمین افتاد از ما خواست ڪہ او را بلند ڪنیم وقتی روی پاهایش ایستاد رو بہ سمت ڪربلا دستش را بہ سینہ نهاد و آخرین ڪلام را بر زبان جاری ڪرد: " السلام علیڪ یا ابا عبدالله "  پیڪر شهید احمدعلی نیری در هنگام خاڪ سپاری، دستش بہ نشانہ ادب بہ حضرت اباعبداللہ هنوز بر روی سینہ اش قرار داشت ... 📎پ ن: نیرے در ۱۳۶۴/۱۱/۲۷ در طے عملیات والفجر ۸ بہ آرزوی دیرینہ اش رسید و بہ لقاء الله پیوست . سالروز_شهادت
🗳 حکم انداختن رأی سفید در صندوق های رأی گیری چیست؟ @bicimchi1
بسم رب الشهداء و الصدیقین شهید مدافع حرم صبح امروز با حمله موشکی به حلب سوریه، به خیل شهدای مدافع حرم آل الله پیوست. @bicimchi1
: " باشد که ما شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛ همچون عقابان تیز پروازی که شب و روز برایشان معنا ندارد...." @bicimchi1
دست‌نوشته حاج قاسم در شهر تدمر: این شأن بندگی خداوند بلند مرتبه است. «اشهد ان محمدا عبده و رسوله» یعنی بندگی با اهمیت تر از رسالت است. التماس دعا برادرتان قاسم سلیمانی 22 رمضان مبارک 1438 هجری شهر تدمر @bicimchi1
در مراسمی برای شهدا سردار سلیمانی رو کرد به خانواده‌ها و گفت: از همه تقاضا دارم دو دقیقه سقف را نگاه کنند. دو دقیقه همه سقف را نگاه کردند و کم کم گردن‌ها خسته شد. همان زمان سردار سلیمانی گفت: خسته شدید؟ برخی از رزمندگان ما بیش از 30 سال است که به دلیل مجروحیت فقط می‌توانند سقف را نگاه کنند. راوی: همسر شهید هادی کجباف @bicimchi1
⃣ حسین از این موفقیت خیلی خوشحال بود.گروه دیگری هم که در سمت راست بچه‌ها کار می کرد به عراقی ها برخورده ولو رفته بود.برای فرار از دست دشمن مجبور شده بودن روی میدان مین غلت بزنن اما نکته عجیب این بودکه هیچ یک از مین هامنفجر نشده بود،و بچه ها سالم به خط خودی رسانده بودن. قرار شد همون اول شب من وحسین، با همون گروه سمت راست که حدود 100متر با دشمن فاصله داشت،مجددا به شناسایی برویم. این کاری بود که معمولا مادر همه عملیات‌ها انجام می دادیم،تا اونجا که می شد به دشمن نزدیک می شدیم وموقعیت ها رو بررسی می کردیم. اون شب داخل محور تا پشت میدان مین عراقی ها پیش رفتیم و همه‌ی موانع وعمق خاک رو شناسایی کردیم. در راه برگشت به شیاری رسیدیم که از قبل برای استراحت نیروهای عمل کننده پیش بینی شده بود همین که وارد شیار شدیم تموم بچه‌ها افتادن رو زمین،فکر کردم به گشتی های عراقی برخوردیم. خواستم روی زمین بشینم متوجه شدم بچه‌ها دارن سجده می کنن وخیز نرفته اند.گویا سجده شکر بود.بعد هم همگی بلند شدن و دورکعت نماز خوندن خیلی تعجب کردم. حسین رو کنار کشیدم وگفتم: چیکار می کنین؟_گفت:همه دارن سجده شکر بجا میارن این روش هرشب ماست._گفتم:خب چرا اینجا،صبر می کردین به خط خودمون برسیم بعد. گفت:نه ما هرشبی که وارد معبر می شویم،موقع برگشت همونجا پشت میدان مین دشمن سجده شکر و دو رکعت نماز بجا میاریم بعد برمی گردیم عقب. این یک نمونه از حال وهوای بچه‌های اطلاعات بود.حال وهوایی که به برکت وجود حسین ایجاد شده بود. ✔️به روایت شهید حاج قاسم سلیمانی ... @bicimchi1
یادواره شهدای مسجد علوی @bicimchi1
دوست داشتنِ شما... رنج واقعیتِ نبودنتان را کم می‌کند... @Bisimchi10
‌ اگر چنین افرادی سرکار بیایند برای مصیبت خواهد بود : جوان‌ها به هوش باشند، بیدار باشند. معیار ها مشخص است. در این انتخابات، این آگاهی باید اثر کند... ملت ایران در انتخاب های خود توجه کنند کسانی با رأی ملت سرکار نیایند که در مقابل دشمنان بخواهند دست تسلیم بالا ببرند و آبروی ملت ایران را ببرند.... اگر کسانی بر سر کار بیایند که در مراکز گوناگون سیاسی یا اقتصادی به جای اینکه به فکر ادامه ی راه امام و ارزشها و اصول ترسیم شده ی به وسیله ی امام باشند ، به فکر به دست آوردن دل فلان قدرت غربی و فلان مستکبر بین المللی باشند برای ملت ایران مصیبت خواهد بود. @Bisimchi10
بیسیم‌چی
‍ #نخل_سوخته4⃣ انگار آیه ی و جعلنا عراقی ها رو کور وکر کرده بود.با اون انفجار وشعله ی آتش با اون هم
5⃣ زمانیکه بچه ها از شناسایی برگشتن،من داخل مقر خواب بودم.نیمه های شب بود،دیدم کسی منو تکون میده.چشمانم روباز کردم،حسین بود. گفتم:چیه؟چی شده؟با دست اشاره کرد که بلند شو.گفتم:چرا حرف نمی زنی.به گلویش اشاره کرد.دیدم ترکش به گلویش خورده و مجروح شده. دستپاچه شدم،با عجله بلند شدم وگفتم:کی این طوری شدی؟ با دست اشاره کرد که باید برویم.دیگران ماوقع رو شرح دادن.قرار شد من،حسین وتخریب چی رو به بیمارستان ببرم. بقیه خسته بودن.خود حسین هم به خاطر رفاقت زیادمون ترجیح میداد من اونو ببرم.بخاطر همین اومد سراغ من،حالش اصن خوب نبود. کم کم بدنش ناتوان می شد،خون زیادی ازش رفته بود.بلافاصله سوار ماشین شدیم وراه افتادیم.داخل ماشین کاملا رمق از دست داده بود وقتی به اسلام شهر و بیمارستان رسیدیم تقریبا بیهوش بود. اما نکته خیلی عجیب برای من این بود،که وقتی در اون لحظات بیهوشی نگاهم به صورتش افتاد،دیدم لبهاش تکون می خوره،وقتی خوب دقت کردم متوجه شدم ذکر میگه. قرار شد پس از اقدامات اولیه حسین رو به بیمارستان دیگه ای منتقل کنند،به همین خاطر حضور من در اونجا فایده ای نداشت. از او خداحافظی کردم وبه مقر برگشتم. ... @Bisimchi10
بیسیم‌چی
#نخل_سوخته 5⃣ زمانیکه بچه ها از شناسایی برگشتن،من داخل مقر خواب بودم.نیمه های شب بود،دیدم کسی منو ت
6⃣ محمد حسین یوسف اللهی بعداز سه ماه توانست بهبودی خودش را پیدا کرده ودوباره به جبهه ها بازگشت. حدود یه سال قبل از عملیات والفجر هشت در منطقه ای بین خرمشهرو آبادان،بچه‌های اطلاعات یه دکل دیده بانی نصب کرده بودن که بوسیله اون روی منطقه کار می کردن. این دکل ارتفاعی نزدیک شصت متر داشت واز یه سری قطعات فلزی تشکیل شده بود که به وسیله ی پیچ ومهرهایی بزرگ به هم متصل می شد وحالت نردبانی عمود بر سطح زمین داشت که دیده بان برای بالا رفتن از اون استفاده می کرد. ارتفاع دکل زیاد بود وهیچ نرده و حفاظی نداشت.کافی بودکه شخص وسط کار کمی پاش بلرزه و تعادل خودش رو ازدست بده،ویا خسته شده نتونه بالا بره،که دیگه در اون حالت خطر سقوط تهدیدش می کرد. در اون زمان تاکید شده بود یکی از مسئولین باید منطقه رو از نزدیک ببینه،شهید یوسف اللهی به من اصرار می کرد و می گفت:حکم معاونت داری باید روی دکل بروی ودیده بانی کنی. گفتم:دیگران هم هستند اونا می آیند ومی بینن._گفت:حالا که تا اینجا اومدی دیگه نمی تونی برگردی._گفتم:اصلا من تورو قبول دارم تو چشم منی هرچی تو دیدی قبوله. گفت:نه باید حتما خودت ببینی. _گفتم:بابا حسین جون من نمی تونم،کلی آرزو دارم.بالا رفتن از این دکل کار هرکسی نیست خیلی سخته،من که مثه شماها قوی نیستم سرم گیج میره می ترسم اتفاقی بیافته ومشکلی پیش بیاد. گفت:باشه عیبی نداره،اگه مشکل این چیزاس من یه فکری براش میکنم ،این قضیه حل میشه._گفتم:آخه چطوری؟ مثل همیشه که خیلی رمزی عمل می کرد ونمی گذاشت کسی از کاراش سر دربیاره،فکرشو ازم پنهون کرد._فقط گفت:صبر کن بلاخره متوجه میشی. نیمه های شب حسین سراغم آمد واز خواب بیدارم کرد._گفتم:چیه؟ چی شده؟ _گفت:هیچی پاشو بریم._گفتم:کجا؟ _گفت:دکل _گفتم:همین الان؟ حالا نمیشه نریم. _گفت:نه به هر سختی که باشه من باید تورو ببرم بالای دکل.گفتم:بابا من می ترسم._گفت:نترس من پشت سرت میام. دیدم اصرار فایده‌ای نداره ومجبورم،راه افتادیم.شب عجیبی بود هوای مهتابی،نور ماه منطقه رو روشن کرده بود.گهگاه صدای انفجاری سکوت شب رو می شکست. حسین زیر لب چیزهایی زمزمه می کرد وآرام قدم برمی داشت،رفتارش به من آرامش خاصی می داد.به پای دکل رسیدیم.نگاهی به بالا انداختم،دکل همینطور بالا رفته بود واتاقک اون تو دل آسمون گم شده بود. ستونی فلزی با ارتفاعی به اندازه‌ی ساختمون بیست طبقه بدون هیچ حفاظی مقابلم قد کشیده بود،و من باید ازش بالا می رفتم،کاری که هرشب بچه‌های اطلاعات می کردن. به روایت مهدی شفازند ... @Bisimchi10