eitaa logo
چــادرمـون عشقــــ❤️ــه
3.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
227 ویدیو
8 فایل
【﷽】 السَّلاَم‌عَلَيْڪ‌يَافَاطِمةُالزهرا{س}🌸 بہ‌امیدروزے‌کھ‌ عطرحجاب‌ سراسرسرزمینم‌رافرابگیرد^^♥️ تعرفہ‌تبلیغات↓ http://eitaa.com/joinchat/2870542369C0c938a221b
مشاهده در ایتا
دانلود
🗣خانوووووووووم......شماره بدم؟ 🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟ 💁♂ ‌چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟ ☝️🏻اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️ ♀بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔 ♀تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد... 🌸روزی به امامزاده ی نزدیک رفت… 👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️ دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود کند… دردش گفتنی نبود…!!! 🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد‌‌‌ وارد شد و کنار ضریح نشست🌸 😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️ 😭خدایا کمکم کن… ☝️🏻چند ساعت بعد،دختر که کنار خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد… 👩🏻💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان کنن!!!‼️ 😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند… 💃🏻به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شد… ♀اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..! 🏻♂انگار محترم شده بود… تعقیبش نمی کرد!‼️ 🌼احساس کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام شده باشه!!!! 🙎🏻فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود! 🌿یک لحظه به خود آمد… 🌸دید را سر جایش نگذاشته…!☺️ @blackchador
ارزش خوندن داره👇🏻 خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟❌ خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟❌ خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟ ❌ اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!😞 بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.😣 روزی به نزدیک دانشگاه رفت... شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی😭.! دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود کند... دردش گفتنی نبود....!!!! رفت و از روی آویز برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! کمکم کن... چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح بود😴 با صدای زنی بیدار شد... خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!! دخترک سراسیمه بلند شد😲 یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شد... امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد😳..! انگار محترم شده بود... نگاه تعـقــیبش نمی کرد😍! احساس امنیت کرد😇...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود! یک لحظه به خود آمد... دید امامــزاده را سر جایش نگذاشته...!. 😍 ☺️🌺 😌❤️ چادرانه @blackchador