eitaa logo
رسانه مذهبی بقعه 🇮🇷🚩
4.8هزار دنبال‌کننده
67.5هزار عکس
32.8هزار ویدیو
3.4هزار فایل
📌بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔸 اطلاع رسانی اخبار جلسات 🔸 دانلود قطعات صوتی و تصویری 🔸نشر حدیث 🔸و... 🔹کانال در پیامرسان ها👇 📲 @boghe_ir 🔄ادمین @boghe_admin 🎬طراحی تیزر و پوستر"رایگان" @feraghadmin 🔽درباره ما👇 📘 zil.ink/boghe_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 چنانکه دست گدایی شبانه می لرزد دلم برای تو ای بی نشانه می لرزد هنوز کوچه به کوچه ،حکایت از مردیست که دستِ بسته ی او عاشقانه می لرزد چه رفته است به دیوار و در که تا امروز به نام تو در و دیوار خانه می لرزد چه دیده در که پیاپی به سینه می کوبد؟ چه کرده شعله که با هر زبانه می لرزد؟ هنوز از آنچه گذشته است بر در و دیوار به خانه چند دلِ کودکانه می لرزد دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست که در جواب، زمین و زمانه می لرزد ز من شکیب مجو ، کوه صبر اگر باشم همین که نام تو آرند شانه می لرزد . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 شرمم از یار، اتفاقی نیست اشکم این بار، اتفاقی نیست ما کجا و به یاد او بودن؟! یاد دلدار، اتفاقی نیست این همه لطف حضرت بر گنهکار، اتفاقی نیست پرده پوشی، مرام این قوم است سترِ ستار، اتفاقی نیست اشک یعقوب و دوری از یوسف دیده‌ی تار، اتفاقی نیست اتفاقا همین که کرده دعا بر منِ زار اتفاقی نیست واسطه شد، شدیم عبد خیرِ بسیار اتفاقی نیست اینکه مختص است فقط وصف کرار، اتفاقی نیست می دهد برات فیض دیدار، اتفاقی نیست اشک ما رحمتِ بنی الزهراست چشم پربار، اتفاقی نیست ضربه زد قاتلش حساب شده زخم مسمار، اتفاقی نیست سر به دیوار خورده، این سرخی روی دیوار اتفاقی نیست پشت در، گرکه فضه را خوانده آخرِ کار اتفاقی نیست . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 همیشه عشق در جریان بود همیشه خون در شریان بود ستون خانه‌ی ایمان بود ایمان نه تنها بلکه جان بود اگر حوراست حورای بود و اگر انسیه بود انسان بود تنور خانه اش گرم از ولایت بود در سفره‌ی همیشه نان بود هر جا تبسم کرد دلیلش شد شیرینی خرمای نخلستان بود دعا کرد و هم فتح خیبر کرد آرامش قبل از دم طوفان بود از سوره‌ی سه آیه جلوه کرد اما تمام جلوه‌ی قرآن بود برای ماندن نام جان داد آن زخمهای پشت در درمان ﷼حیدر بود که باشد از ﷼علی درد و بلا دور است همه عمرش بلاگردان بود وقتی دم در رفت یعنی اول اذن ورود خلق بر ایوان بود مواساتش میان دود و آتش شد پهلو شکست اما یل میدان بود اگر صد سال پشت در لگد میخورد از پا نمی افتاد چون در خانه بود باری اگر افتاد ارزش داشت که افتاد مردی که پایش کشته شد دردانه ، بود با چل غلاف از دور و بر هی میزدند او را دستش ولی پیوسته در دامان بود در بین دست و پای دشمن دست و پا میزد دلدار بین بدخواهان بود ‍‍زهرا حسینی داشت او هم زیر پا افتاد اما به فکر دختر گریان بود کنار خیمه حیران برادر بود انگار پشت در حیران بود خلخال از پای یهودی هم نباید کند چشم حرامی ها پی طفلان بود . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 یاس خوشبوی نبی، رحمت حق، است بر تمامی حجج، حجت حق، است هر که در سیطره اش نیست، سزایش نار است صاحبِ هشت درِ جنت حق، است بی سبب نیست خدا فخر کند، خالق اوست حضرت مرضیه‌‌ی ساحت حق، است لیلة القدر، برازنده‌ی یکتایی اوست شاهکارِ هنر خلقت حق، است مشرق و مغرب عالم همه وجه الله است وجه حق چیست‌ مگر؟ صورت حق، است خیره بر بیت کل ملائک بشوند بین محراب که هم صحبت حق، است گیرم اصلا احدی یار نیست ولی غصه ای نیست که در بیعت حق، است برکت زندگی ماست همین ذکر از ازل رازق این برکت حق است یار و دعاگوی دل رهبر ماست حافظ روز و شب امت حق است شرم بر مردم یثرب، احدی شکوه نکرد: «پشت در دخت نبی، آیت حق، است» ای حرامی که بر او قصد جسارت داری شرم کن، آینه‌ی هیبت حق، است . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 تخته سنگی بوده ام یک روز بین کوهها در دل یک معدن تاریک با اندوهها زندگی میکردم اما آه ، از این زندگی سنگها هم داشتند اکراه ، از این زندگی ساکت و بی فایده ، افتاده بودم یک‌ طرف نه عقیق سرخ بودم نه چنان دُرّ ناگهان با اتفاقی خانه ام تغییر کرد تیشه ای خورد و مرا هم راهی تقدیر کرد این سعادت قسمتم شد که به شکل آسیاب با جهاز رفتم به بیت گرچه کم بود آن جهاز اما پر از اخلاص بود بار سنگین جهاز دستاس بود شب سر سجاده اش پروانه میشد روز هم مشغول کار خانه میشد بین کار خانه دائم دل به دریا میزدم بوسه ها بر پینه های دست میزدم مثل آن حال نماز و تیر پای بوتراب خون ز دست میریخت پای آسیاب هر کجا که طاقت اشک حسینش را نداشت گاه سلمان و گهی جبریل را پایم گذاشت آسیابم چرخ وقتی زد به دست دیدم عالم نیز میچرخد به دست در تمام سالها سنگ صبورش بوده ام شاهد هق هق زدن پای تنورش بوده ام گندمش را آرد میکردم برای بچه هاش نان که میشد سائلش میخورد جای بچه هاش من در این خانه کرامتها ز بانو دیده ام پخت چندین قرص نان با درد پهلو دیده ام دیدم آن دستی که نان میداد دست سائلین ضربه های محکمی خورد از غلاف قاتلین دیده بودم بت پرستی پشت در با تیشه بود این طرف هم مادر توحید و بار شیشه بود دست مادر شد کبود از کار افتاد آسیاب تا ابد اما نمی‌افتد که آب از آسیاب آسیاب آری به نوبت ، میرسد روز تقاص پاسخ آن سیلی محکم که زد بر روی یاس . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 پروانه ی مدار خودش بود منحصراً تحت انحصار خودش بود مخدوم خویش و خادم خویش است کعبه ی خود بود و پرده دار خودش بود نان کسی بر لبش حلال نباشد هر روز نان بیار خودش بود روح خودش را گرفت در تن خود ریخت خِلقت در اختیار خودش بود گفت: أنا مِن ، مِنّی پس سالها کنار خودش بود اینکه ولایت چنین به نام شد کار هم نبود، کار خودش بود هیچ زمان رو نزَد به غیرت شمشیر تکیه ی به ذوالفقار خودش بود نَه که بخواهد مقام بگیری بوسه به دست تو افتخار خودش بود نیست عجب گر به خاک تو افتاد چونکه مزار تو نَه، مزار خودش بود . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 رفتی ندیدی آنهمه اصرار‌ها را با من بمان‌های مرا، تکرارها را خاک مزارت خاک عالم بر سرم کرد دارد شب تا به صبح این کارها را درد دلم تا صبح هم باشد نگفتم بسیار‌ها بسیار‌ها بسیار‌ها را یاسین و الرحمن برایت خوانده‌ام تا..‌ برداری از قلب آوارها را گیرم که در را هم عوض کردم، چه سازم دیوارها، دیوارها، دیوارها را منصب گرفته‌است آن جماعت که تو را زد جایی رسانده کُشتنت اشرارها را میخی تو را کُشت و ندارم باور اینکه بر روی تابوتت زدم مسمارها را قرار ما شریعه، علقمه، مَشک جایی که تاره می‌کنی دیدارها را برخیز عباسم که برخیزد رُبابم برخیز آسان کن مرا دشوارها را دستی به سر، دادی به لب، دستی به پهلو نیلی مکن با رفتنت رخسارها را یک در میان یک تیر و یک سرنیزه خوردی دارم تماشا می‌کنم نیزارها را چنگال‌ها و نیزه‌ها، داس و تبرها دشمن مهیا می‌کند ابزارها حالا چگونه بعد تو زینب درآرد از پای طفلانِ در آتش خارها را برخیز باشد که حرم غارت نگردد شاید نبیند دخترم بازارها را . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 منصوره‌ی عرشی ولی انصار نداری یار همه هستی و خودت یار نداری ناجی خلیلی و خودت خاطره‌ی خوش از آتش و دود و در و دیوار نداری سکان سماوات به هم ریخته ، چون تو نای به لب آوردن اذکار نداری در سینه رد میخ در سوخته داری در چشم ولی مثل خار نداری سنگینی داغ تو شکسته‌ست را هرچند سبک‌تر شدی و بار نداری افتادی و الجار تماشای تو کردند پشت در این دار به جز نار نداری دیدم‌ که به زیر لگد و سیلی و شلاق با هیچ‌کسی غیر کار نداری هرچند شده وارث تو زینبت اما پیشانی زخمی سر بازار نداری . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود آنچه شنیده می شد از من فقط خدا بود یک عمر آه و نفرین ، از این و آن شنیدم تنها به جرم این که نفرین من دعا بود دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود طفلان من به جای مردم گرسنه بودند افطار خانه ی ما در سفره ی شما بود امروز را نبینید این بی حیا لگد زد دیروز پشت این در جمعیت گدا بود من هیچ شکوه ای از بیگانگان ندارم آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود من درد را با جان خود خریدم در راه دوست باید آماده ی بلا بود دستم شکست اما من درد حس نکردم اسم دوا بود ، ذکر شفا بود رفتم برای مردم حجّت تمام کردم او را که می کشیدید او حجت خدا بود ای کاش می شکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست آن دست بسته وا بود با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد آن خانه ای که فرشش بال فرشته ها بود ای کاش ماجرا را ندیده باشد وقتی سرم به در خورد ، فضه ! کجا بود ؟!! تازه میان کوچه قلبم به درد آمد برهنه سر بود ، برهنه پا بود تا قبر بردنم را همسایه هم نفهمید از بس که مردن من چون شمع ، بیصدا بود از بس که قطره قطره بر پای تو چکیدم تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود ای آخرت وفا کن با ما شکسته دل ها با ما شکسته دل ها دنیا که بی وفا بود . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 دیر آمدمدیر آمدم... در داشت می سوخت هیئت، میان "وای " داشت می سوخت دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد محراب می نالید؛ منبر داشت می سوخت جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه تر: آیات داشت می سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت یاد افتادم آن شب آب می خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد زخمی بود اصغر داشت می سوخت سربند یازهرای محسن غرق خون بود سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت باید به یاران شهیدم می رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می داد و خنجر داشت می سوخت شب بود و بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن ها در داشت می سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم در آتش بود؛ داشت می سوخت . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده ام به هوایِ دعای تو همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه های تو خیلی به مجتبایِ تو برخورد ! فامیل کم گذاشت برایِ عزای تو جایِ تمام شهر خودم گریه می کنم از بسکه خالی ست در این خانه جای تو مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو از دستِ گریه هایِ تو راحت شد این محل شِکوه نمی کنند به من از صدای تو دیگر به تیغ فتنه ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 شب گریه بود کار بعد چاه است رازدار بعد لالایی شبانه در گوش نخل هاست آواى غصه دار بعد روزی هزار بار در آن کوچه جان سپرد آن کوچه شد مزار بعد لبریز خوشه‌خوشه‌ی صبر است بعد از این دسداس روزگار بعد هربار بی قرار شده زینب آمده شده قرار بعد . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲