شخصیت علمی آیت الله شهید سید مصطفی خمینی ره
🔻#مجتهد_شهید؛ الگوی حوزه انقلابی/6
ایشان تمام « #المنجد » را از حفظ بود و به خصوصیات لغات واقف بود و در قدرت حافظه، دانستن فتاوی علما، ید طولایی داشت. در #قدرت_حافظه او همین بس که از تمام فروع كتاب « #عروة_الوثقی» مرحوم #آیتالله_حاج_سید_محمدکاظم (ره)، که یکی از کتب بسیار نفیس فقهی است، اطلاع کافی داشت. و اما در مورد استعداد ایشان، همین قدر بگویم که ما با ایشان و یکی از رفقای دیگر به نام استاد محمد فاضل لنکرانی، سالها هم بحث بودیم و من در آن بحث دریافتم که ایشان در سن ۲۵ سالگی #مجتهد شده است. یادم نمیرود که در آن سالها، امام (س) تابستان را به تهران، امامزاده قاسم تشریف می آوردند. من روزی به حضرت امام (س) گفتم، که حاج آقا مصطفی (ره) #مجتهد است، آیا حضرت عالی بر این معنا صحه میگذارید؟ امام (س) به سئوال من جواب صریحی ندادند، چون نمی خواستند نسبت به فرزند خودشان اظهار نظری بفرمایند، ولی من به واسطه شادمانی که در چهره ایشان مشاهده کردم، دریافتم که ایشان نیز معتقدند که مرحوم #حاج_سید_مصطفی (ره) در آن سن مجتهد است و این را همه فضلا می دانستند.(یادها و یادمان ها،مصاحبه با مرحوم شهاب الدین اشراقی، ص 66)
#چهل_و_سومین_سالگرد
#مجتهد_شهید
#آیتالله_سیدمصطفی_خمینی
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
ماجرای دستگیری امام خمینی به روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/بخش نخست
نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/26
🔹ساعت، 3.30 بعد از نيمه شب 15 خرداد را اعلام مىكرد. كاميونهاى نظامى در بيرون شهر #قم متوقف شدند. صدها كماندو، چترباز و سرباز گارد كه تا دندان به اسلحههاى گرم و سرد مجهز بودند وارد قم شدند و در حالى كه تلاش مىكردند از هرگونه حركتى كه سكوت را بشكند خوددارى كنند، به سوى خانه امام خمينى به راه افتادند.
🔸از ابتداى كوچه تا درب منزل او را كه بيش از پانصد متر نبود تحت كنترل قرار دادند و درب هر خانهاى سربازى گماردند. در اطراف منزل و باغ انارى كه پشت منزل امام خمينى قرار داشت سنگر گرفتند و براى مقابله با هرگونه حادثه پيشبينى نشدهاى آماده شدند. دهها #كماندو و #چترباز_مسلح، يكباره از بام و ديوار به خانه امام يورش بردند و در ظرف يک چشم به هم زدن، سراسر حياط، اتاقها، زيرزمين، پشتبام و
همه جا را گردش و اشغال كردند، ليكن امام را نيافتند.
🔹دلهره و وحشتى كه سراپايشان را فرا گرفته بود فزونى يافت، ترس و اضطراب بىاندازه در صداى لرزان و #قيافه_پريشان آنان به خوبى
مشاهده مىشد. گمان برده بودند كه حتماً امام در داخل خانه داراى پناهگاه مستحكمى است كه از طرف افراد مسلح محافظت مىشود! و هر لحظه منتظر بودند كه رگبار مسلسل محافظين خمينى آنان را به خاك و خون بكشد! آنگاه كه از يافتن او نااميد شدند به چند نفر كاركنانى كه روزها از حضار و ميهمانان امام خمينى پذيرايى مىكردند و شبها همانجا مىخوابيدند حمله كردند و از آنان مىخواستند كه پناهگاه خمينى را نشان دهند و با اين وجود مىكوشيدند كه نگذارند صداى شيون، زارى و ضجه آنان بلند شود كه موجب آگاهى همسايگان و به هم خوردن نظم و آرامش و امنيت شهر گردد! آن اشخاص بيگناه با تمام قوا در زير شكنجه #دژخيمان_شاه مقاومت مىكردند و از نشان دادن جايگاه امام خوددارى مىورزيدند.
🔸امام از اول محرم كه در حياط منزل او چادر زده بودند، شبها را در منزل فرزندش #حاج_سيد_مصطفى كه مقابل منزل او بود، استراحت مىكرد. در آن ساعت شب، تازه براى نماز شب از خواب برخاسته بود كه سر و صداى ناهنجار و غيرعادى، او را متوجه يورش دژخيمان شاه كرد. فوراً از جا برخاست و حاج سيد مصطفى را كه در حياط در كنارش خوابيده بود بيدار كرد:
🔹مصطفى! بلندشو، مثل اينكه آمدند؟
🔸حاج سيد مصطفى چشم باز كرد و در جاى خود نشست. ساعت 4 پس از نيمه شب را نشان مىداد. پدر را ديد كه بهسرعت لباس مىپوشد، زمزمه گنگ و مبهمى از خارج به گوش مىرسيد.
🔹نتوانست باور كند كه اين مزدوران شاه هستند كه هجوم كردهاند. از جاى برخاست و خود را به پشتبام رسانيد. ديد سراسر كوچه و اطراف منزل پر از سرباز مسلح و كماندو است كه برق اسلحههاى گرم و سرد در دست آنان منظره وحشتناكى پديد آورده بود.
🔸امام به پشت درآمده و گوش فرا داد. يقين كرد كه ارتش شاه براى دستگيرى او يورش آورده است. لحظهاى مكث كرد تا ببيند چه مىشود؟اما...
🔊 رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
آزادى سيد مصطفى خمينى
نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/62
🔹شاه بر آن شد با ترفندهاى فريبنده، خشم و عصيان تودههاى مسلمان ايران را كه تا سرحد انفجار فزونى يافته بود تخفيف بخشد و از قبح و خيانت احياى رژيم كاپيتولاسيون و تبعيد امام تا حدى بكاهد، از اين رو، درست در همان روزى كه #حسنعلى_منصور در مجلس سنا به دروغپردازىهايى مبنى بر موافقت امريكا با سلب مصونيت از اتباع امريكايى در ايران در صورت تشخيص دولت ايران، پرداخته بود، فرزند امام، حاج سيد مصطفى را از زندان قزلقلعه آزاد كرد تا حسن نيت! خود را براى مردم ثابت كند و اميد بازگشت امام و الغاى رژيم كاپيتولاسيون را در
دلها پديد آورد و تودهها را به اينگونه اميدها سرگرم و دلخوش سازد و از حركت و شورش بازدارد.
🔸با اين وجود، به منظور از بين بردن هرگونه اثر و يادگارى از امام (بويژه يادگارى كه بتواند بخشى از رسالت پدر را بر دوش گيرد و رابط نيروهاى انقلابى و امام باشد و مركزيتى براى طلاب جوان مبارز پديد آورد) بر آن شد كه حاج سيد مصطفى را نيز به دست خود او و به اسم ديدن پدر،
از ايران بيرون كند.
🔹 #سرهنگ_مولوى پيش از آزاد كردن او از زندان با او ملاقات كرد و پيشنهاد داد در صورتى كه بخواهد مىتواند به تركيه برود و از امام ديدن كند. حاج سيد مصطفى روى نگرانىهايى كه از سرنوشت پدر داشت، اين پيشنهاد را پذيرفت و سرهنگ مولوى نيز بىدرنگ دستور داد كه براى او پاسپورت صادر كردند و بليت هواپيما براى روز 13 دىماه 43 (29 شعبان 1384) «رزرو» نمودند تا پس از ديدار با خانواده خود در روز مقرر به تركيه پرواز كند!
🔸 #حاج_سيد_مصطفى پس از گذرانيدن 57 روز در زندان، روز چهارشنبه 8 دى ماه 43 از زندان آزاد و ساعت 4 بعدازظهر آن روز وارد قم شد. پس از ورود به قم، ابتدا به زيارت #حضرت_معصومه (ع) رفت و علىرغم اينكه ورود او به قم بدون اطلاع قبلى بود هزاران نفر از اهالى شهر و روحانيان در آستانۀ مقدسه در اطراف او اجتماع كردند و با #شعارهاى_انقلابى، بار ديگر وفادارى خود را نسبت به امام و راه او نشان دادند و تا منزل او را همراهى كردند. اين استقبال در آن شرايط خفقانبار، براى رژيم خيلى گران و نگران كننده بود، از اين رو سرهنگ مولوى هنگام آزادى او چندين بار تأكيد كرده بود كه طورى وارد قم شود كه سر و صدا ايجاد نكند.
🔹حاج سيد مصطفى پس از ورود به قم و ملاقات با اساتيد و فضلاى حوزه علميه و مشاوره و تبادل نظر با آنان در مورد مسافرت خويش به تركيه به اين نتيجه رسيد كه اين مسافرت طبق خواست رژيم است كه مىخواهد او را با پاى خود و بىسر و صدا تبعيد كند و بدينوسيله زمينه را براى از بين بردن آثار و علائم راه و مرام امام بتدريج آماده سازد. از اين رو، از اين مسافرت بهكلى منصرف شد.
🔸سرهنگ مولوى كه از حاج سيد مصطفى به اصطلاح قول گرفته بود كه يک روز پيش از موعدى كه براى حركت او به #تركيه معين شده است در #تهران حاضر شود، آنگاه كه از رفتن او به تهران در موعد مقرر خبرى نشد، تلفنى با او تماس گرفت و با لحنى بىادبانه و گستاخانه با او گفتگو كرد و او را به سبب نرفتن به تهران در موعد مقرر مورد اهانت قرار داد. البته پاسخ تندترى از حاج سيد مصطفى خمينى دريافت كرد و سخنانى ميانشان رد و بدل شد كه بازگو كردن آن در اين دفتر نشايد.
🔹بيش از ساعت و اندى از مكالمۀ تلفنى نامبرده با حاج سيد مصطفى نگذشته بود كه يكى از مأموران عالیرتبه ساواک به نام #سرهنگ_ميرافضلى وارد قم شد و با حاج سيد مصطفى ملاقات كرد و كوششى فراوان به عمل آورد تا شايد بتواند او را به مسافرت به تركيه راضى كند، ولى هر چه بيشتر كوشش كرد، كمتر نتيجه گرفت و سرانجام مأيوس و سرخورده بازگشت.
🔸شاه نمىخواست احساسات و عواطف ملت ايران را با تبعيد رسمى حاج سيد مصطفى بيش از پيش جريحهدار كند. از اين رو، كوشيد كه با واسطهتراشى و پند و اندرز و به عنوان دلسوزى او را بر آن دارد كه با پاى خود روانه تبعيدگاه شود! و در نظم و امنيت كشور اخلال نكند! ليكن چه توان كرد كه حاج سيد مصطفى تصميم گرفته بود كه به پند و اندرز دلالان ظلمه گوش فرا ندهد!(نهضت امام خمینی، ج1، صص1100-1099)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db