🔴حمله شهید شمسآبادی به علی امینی و شعبان بیمخ
✳️زندگينامه و پيشينه شهيد شمسآبادى/1
21فروردین سالگرد شهادت رضا شمسآبادی
🔹رضا شمسآبادى، فرزند علىاكبر (ش، ش 123) در سال 1319 خورشيدى در حاشيه كوير #كاشان، در قصبه «نوش آباد» ديده به جهان گشود. دوران كودكى را با سختى و تنگدستى گذرانيد.
🔸پدرش شغل معيّن و مشخصى نداشت. او از كودكى همراه مادرش در مزارع، به كار خوشه برچينى مى پرداختند و از اين راه درآمد ناچيزى به دست مىآوردند. شدت فقر و نادارى به او فرصت درس خواندن نداد. البته در قصبه ياد شده اصولاً مدرسه، كلاس و معلم نيز وجود نداشت.
🔹نامبرده همراه پدر و مادرش از شدت فقر و تهىدستى ناگزير شدند در سال 1333 به كاشان كوچ كنند. مادرش در كاشان به چرخريسى سرگرم شد. پدرش (علىاكبر شمس آبادى) در #بازار_كاشان باربرى مىكرد و سرانجام در هنگام بلند كردن بارى سنگين در يك كاروانسرا به درون انبارى سقوط كرد و درگذشت.
🔸رضا شمسآبادى چند سالى در كارگاه نساجى آقا #محمود_طالبزاده و سپس در كارگاه استاد #حسين_ جوكار به نساجى و دستبافى پرداخت. روزها كار مىكرد و شبها به كلاس «اكابر» مىرفت و تا كلاس ششم به تحصيل ادامه داد.
🔹از صفات برجسته او كه زبانزد همه بود: پاكدامنى، جوانمردى، بزرگمنشى، بلند همتى، امانتدارى، علوّ طبع، دستگيرى از مستمندان و پايبندى به مسائل دينى بود. از دورانى كه خود را شناخت به #نماز، #روزه و #عبادت اهميت مىداد. در اجتماعات مذهبى، مراسم عزادارى و روضه خوانى حضورى فعال داشت.
🔸او از شور و نشاط فوق العادهاى برخوردار بود، شهامت، شجاعت و سلحشورى او همگان را به شگفتى وا مى داشت. قلبى مهربان و پرنور، سرى پرشور و روحى انقلابى داشت. عناصر زورگو، قلدرمآب و ستمپيشه را تحمل نمىكرد. با افراد پولدوست و سرمايه دار، شادخوار و زرمدار هرگز راه نمىرفت. ستيز با ستمكاران و زورمداران را از دوران نوجوانى آغاز كرد.
🔹در سال 1340 دكتر #على_امينى نخست وزير وقت ايران را، كه به كاشان سفر كرده بود، با بطرى اسيد مورد حمله قرار داد و بدون به جاى گذاشتن رد پايى از صحنه گريخت. در مراسم ديگرى به #شعبان_بىمخ كه به كاشان رفته بود، با سنگ و تخممرغ گنديده يورش برد، كه بى درنگ دستگير شد؛ ليكن در بازجويىها، به گونهاى برخورد كرد كه مايه فريب بازجويان شد. نام اصلى خود را پوشيده داشت و خود را رضا چاىدوست معرفى كرد و در پاسخ پرسشها به گونهاى پرت و پلا گفت كه او را روستايىاى ساده لوح و شايد روانى پنداشتند و رها كردند.(نهضت امام خمینی ج1 ص1151)
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.