eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
905 ویدیو
632 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
گزارشی خواندنی از ورود امام خمینی به عراق 🔻١٣ مهر سالروز تبعید امام به عراق روز سه‏شنبه ١٣ مهرماه ١٣۴۴ (٩ جمادى الثانى ١٣٨۵) هواپيماى حامل امام و حاج سيد مصطفى خمينى از تركيه به سوى عراق پرواز كرد. در ساعت ٢ بعدازظهر در باند فرودگاه بين‏المللى بغداد بر زمين نشست و مسافرين پياده شدند. امام و حاج سيد مصطفى به گمان آن‌كه مأموران عراقى براى تحويل گرفتن آنان و بردنشان به محل تحت نظر آماده‏اند، دقايقى در سالن فرودگاه منتظر ماندند و چون به ظاهر از مأموران خبرى نشد از فرودگاه بيرون آمدند و با تاكسى راهى شدند. شهيد سيد مصطفى خمينى روايت مى‏كرد كه «در ، امام سر كرايه تاكسى چونه مى‏زد و سوار نمى‏شد، به شوخى به او گفتم: تا مأموران سر نرسيده‏اند و ما را دستگير نكرده‏اند بيا در ريم و او را وادار كردم كه سوار شود!». ساعتى بعد هر دو در كاظمين اتاقى گرفته به استراحت پرداختند. امام پس از لحظه‏اى استراحت از جا برخاست و روانه شد. شهيد سيد مصطفى در مقام تماس تلفنى با حاج ‏_خلخالى در برآمد تا ورودشان را خبر دهد؛ اما چون او را نتوانست بيابد به منزل آقاى تلفن كرد و ورود امام و خود را به پيشكار منزل كه در آن ساعت تنها در آن‌جا بود خبر داد و از او خواست كه منزلى برايشان در نجف در نظر بگيرند. صاحب مسافرخانه جمالى، آقاى كه تا آن لحظه امام و فرزندش را نشناخته بود از گفتگوى تلفنى حاج سيد مصطفى خمينى به نجف دريافت كه اين ميهمانان تازه‏وارد چه كسانى هستند بنابراين فوراً در مقام تجليل و تكريم برآمد و با اصرار، ايشان را به منزل شخصى خويش برد و منزل را دربست در اختيار آنان قرار داد. ديرى نپاييد كه خبر ورود امام به برق‏آسا در اشرف طنين افكند و سر زبان‏ها افتاد؛ ليكن براى هيچ‏كس اين خبر باوركردنى نبود. روحانيان و محصلان علوم اسلامى براى اطلاع از صحت و سقم خبر به ‏اللّه‏_بروجردى كه جنبه مركزيت حوزه نجف را داشت، روآوردند و در انتظار رسيدن خبر قطعى از كاظمين در آنجا گرد آمدند. طولى نكشيد كه زنگ تلفن مدرسه به صدا درآمد و ورود امام را به كاظمين بشارت داد. روحانيان جوان با دريافت اين بشارت به كف زدن پرداختند و مدرسه يكپارچه در شور و شعف فرورفت. شمارى از مقامات علمى و روحانى نجف با دريافت خبر ورود امام در همان ساعت به صورت دسته‏جمعى راهى كاظمين شدند. پاسى از شب گذشته بود كه آنها به محل سكونت امام در كاظمين رسيدند. در آن ساعت امام به استراحت پرداخته بود و حاج سيد مصطفى با تنى چند از و حاج شيخ نصراللّه‏ خلخالى كه تازه از وارد شده بود به گفتگو نشسته بودند. روحانيانى كه از نجف وارد شده بودند با ديدن عمامه امام به سوى آن هجوم بردند و آن را برداشته، مى‏بوسيدند و به چشم مى‏ماليدند. فرداى آن روز نيز انبوهى از عالمان و روحانيان نجف و كربلا براى ديدار امام به كاظمين رفتند و ورود او و حاج سيد مصطفى را به سرزمين عراق تبريك گفتند. علماى طراز اول نجف براى عرض خيرمقدم به امام هريك فرزند خود يا نماينده‏اى را، راهى كاظمين كردند.(نهضت امام خمینی ج٢ ص١۶٠-١۵٨) 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
تبعیدگاه دوم نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/78 🔹روز سه‏شنبه 13 مهرماه 1344 (9 شهر جمادى الثانى 1385) هواپيماى حامل امام و حاج از تركيه به سوى عراق پرواز كرد. در ساعت 2 بعدازظهر در باند فرودگاه بين‏المللى بر زمين نشست و مسافرين پياده شدند. 🔸امام و حاج سيد مصطفى به گمان آنكه مأموران عراقى براى تحويل گرفتن آنان و بردنشان به محل تحت نظر آماده‏اند، دقايقى در سالن فرودگاه منتظر ماندند و چون به ظاهر از مأموران خبرى نشد از فرودگاه بيرون آمدند و با تاكسى راهى شدند. 🔹شهيد سيد مصطفى خمينى روايت مى‏كرد كه «در فرودگاه بغداد، امام سر كرايه تاكسى چونه مى‏زد و سوار نمى‏شد، به شوخى به او گفتم: تا مأموران سر نرسيده‏اند و ما را دستگير نكرده‏اند بيا در ريم و او را وادار كردم كه سوار شود!». 🔸ساعتى بعد هر دو در كاظمين اتاقى گرفته به استراحت پرداختند. امام پس از لحظه‏اى استراحت از جا برخاست و روانۀ حرم مطهر شد. شهيد سيد مصطفى در مقام تماس تلفنى با حاج در نجف برآمد تا ورودشان را خبر دهد؛ اما چون او را نتوانست بيابد به منزل آقاى خويى تلفن كرد و ورود امام و خود را به پيشكار منزل كه در آن ساعت تنها در آنجا بود خبر داد و از او خواست كه منزلى برايشان در نجف در نظر بگيرند. 🔹صاحب مسافرخانه جمالى، آقاى كه تا آن لحظه امام و فرزندش را نشناخته بود از گفتگوى تلفنى حاج سيد مصطفى خمينى به نجف دريافت كه اين ميهمانان تازه‏وارد چه كسانى هستند بنابراين فوراً در مقام تجليل و تكريم برآمد و با اصرار، ايشان را به منزل شخصى خويش برد و منزل را دربست در اختيار آنان قرار داد. 🔸ديرى نپاييد كه خبر ورود امام به عراق برق‏آسا در محافل روحانى نجف اشرف طنين افكند و سر زبان‏ها افتاد؛ ليكن براى هيچ‏كس اين خبر باوركردنى نبود. روحانيان و محصلان علوم اسلامى براى اطلاع از صحت و سقم خبر به مدرسه آيت‏اللّه‏ بروجردى كه جنبه مركزيت حوزه نجف را داشت، روآوردند و در انتظار رسيدن خبر قطعى از كاظمين در آنجا گرد آمدند. طولى نكشيد كه زنگ تلفن مدرسه به صدا درآمد و ورود امام را به كاظمين بشارت داد. روحانيان جوان با دريافت اين بشارت به كف زدن پرداختند و مدرسه يكپارچه در شور و شعف فرورفت.(نهضت امام خمینی، ج2، صص161-159) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
تبعیدگاه دوم 🔹روز سه‏ شنبه 13 مهرماه 1344 (9 شهر جمادى الثانى 1385) هواپيماى حامل امام و حاج از تركيه به سوى عراق پرواز كرد. در ساعت 2 بعدازظهر در باند فرودگاه بين‏ المللى بر زمين نشست و مسافرين پياده شدند. 🔸امام و حاج سيد مصطفى به گمان آنكه مأموران عراقى براى تحويل گرفتن آنان و بردنشان به محل تحت نظر آماده‏اند، دقايقى در سالن فرودگاه منتظر ماندند و چون به ظاهر از مأموران خبرى نشد از فرودگاه بيرون آمدند و با تاكسى راهى شدند. 🔹شهيد سيد مصطفى خمينى روايت میكرد كه «در فرودگاه بغداد، امام سر كرايه تاكسى چونه میزد و سوار نمیشد، به شوخى به او گفتم: تا مأموران سر نرسيده‏ اند و ما را دستگير نكرده‏ اند بيا در برو يم و او را وادار كردم كه سوار شود!». 🔸ساعتى بعد هر دو در كاظمين اتاقى گرفته به استراحت پرداختند. امام پس از لحظه‏اى استراحت از جا برخاست و روانۀ حرم مطهر شد. شهيد سيد مصطفى در مقام تماس تلفنى با حاج در نجف برآمد تا ورودشان را خبر دهد؛ اما چون او را نتوانست بيابد به منزل آقاى خويى تلفن كرد و ورود امام و خود را به پيشكار منزل كه در آن ساعت تنها در آنجا بود خبر داد و از او خواست كه منزلى برايشان در نجف در نظر بگيرند. 🔹صاحب مسافرخانه جمالى، آقاى كه تا آن لحظه امام و فرزندش را نشناخته بود از گفتگوى تلفنى حاج سيد مصطفى خمينى به نجف دريافت كه اين ميهمانان تازه‏ وارد چه كسانى هستند بنابراين فوراً در مقام تجليل و تكريم برآمد و با اصرار، ايشان را به منزل شخصى خويش برد و منزل را دربست در اختيار آنان قرار داد. 🔸ديرى نپاييد كه خبر ورود امام به عراق برق‏آسا در محافل روحانى نجف اشرف طنين افكند و سر زبان‏ها افتاد؛ ليكن براى هيچ‏كس اين خبر باوركردنى نبود. روحانيان و محصلان علوم اسلامى براى اطلاع از صحت و سقم خبر به مدرسه آيت‏اللّه‏ بروجردى كه جنبه مركزيت حوزه نجف را داشت، روآوردند و در انتظار رسيدن خبر قطعى از كاظمين در آنجا گرد آمدند. طولى نكشيد كه زنگ تلفن مدرسه به صدا درآمد و ورود امام را به كاظمين بشارت داد. روحانيان جوان با دريافت اين بشارت به كف زدن پرداختند و مدرسه يكپارچه در شور و شعف فرورفت. 📚(نهضت امام خمینی، ج2، صص161-159) 🆔 @Bonyadtarikh