🔴«چپگرایی»؛ تهمت ناروای ارتجاع نجف علیه امام
◀️لشکر ارتجاع علیه امام خمینی قدس سره الشریف/2
✳️بازخوانی کارشکنی متحجرین حوزه علمیه نجف علیه دیدگاه و اقدامات سیاسی امام خمینی قدس سره الشریف
🔹 #مرتجعین_نجف به جاى آنكه در مقابل عظمت علمى امام سر تعظيم فرود آورند و كينهتوزى و عصيان را كنار بگذارند، آنگاه كه دريافتند مقام علمى او تا آنجا محرز و روشن است كه نمىتوان كوچكترین خدشهاى در آن وارد كرد، از شركت در حوزه درس امام خوددارى كرده، كوشيدند ديگران را نيز از استفاده از #حوزه_درس او باز دارند و هر كه براى شركت در حوزه درس او اصرار مىورزيد، با تهمت و افترا و نسبتهاى نارواى عناصر وابسته به استعمار حوزه نجف رو به رو مىشد، تا آنجا كه بسيارى بر خلاف ميل و اشتياق وافرى كه براى استفاده از حوزۀ درس امام داشتند ناچار شدند كه از شركت در آن خوددارى ورزند. بعضى از آنان با افسوس فراوان به بعضى از فضلاى حوزه كه منافع كمترى در حوزه نجف داشتند توصيه مىكردند: «ما كه متأسفانه جرأت شركت در حوزۀ درس آقاى خمينى را نداريم شما حتماً از اين فرصت استفاده كرده، به درس ايشان برويد كه ارزنده و قابل استفاده است».
🔸 ارتجاع نجف تنها به منع استفاده از حوزۀ درس امام بسنده نكرد بلكه كوشيد او را در نجف از هر نظر و از هر طرف #منزوى و #محدود كند، از اين رو تمام نيروى خود را به كار گرفت تا هرگونه رابطۀ افراد #حوزۀ_نجف و مردم عراق را با منزل امام و با برادران مبارزى كه از ايران متوارى بودند و راه امام را دنبال مىكردند، قطع كند. با #شايعهسازى، #دروغپردازى و با #نسبتهاى_ناروا به امام از قبيل: #چپگرايى، #كمونيستى، #انگليسى و... كوشيدند امام را در ميان حوزه و جامعۀ عراق بدنام و لكهدار كنند و از رسيدن صداى زندگىساز، بيداركننده و حماسهآفرين او به گوش تودههاى محروم و مستضعف عراق و ديگر كشورهاى عربى جلوگيرى به عمل آورند.
🔹 ارتجاع نجف كه جز #تنگنظرى و #انحراف حركتهاى اصيل و مثبت در آن حوزه، كارى نداشت مىانديشيد اگر امام را از نمازگزاردن بر مردهاى بازدارد يا مثلاً از برگزارى #مجلس_ترحيم از طرف امام در ردۀ به اصطلاح مراجع نجف جلوگيرى به عمل آورد و او را در رديف طراز دومها قرار دهد و يا آنكه مردم را از شركت در نماز جماعت و درس او باز دارد، مىتواند #انقلاب_ايران را به شكست بكشاند و #شاه و #امريكا را از سقوط و تباهى در ايران نجات بخشد.
🔸 امام در برابر اين #حركات_كودكانه و در حقيقت مذبوحانه به مصداق « و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراماً » بىتفاوت، آرام و بىاعتنا مىگذشت و با #توكل به خداوند بزرگ و با تكيه بر ملت وفادار خويش، با #تاكتيكهاى_سياسى_و_انقلابى در راه بيدارى تودهها گام برمىداشت. چشم به دور دستى روشن و نويدبخش داشت. بر آن بود كه با سلسله برنامهها، روشنگرىها و به كار بستن تاكتيكهاى فرهنگى و سياسى، در حوزۀ علميه نجف، دگرگونى پديد آورد و با آگاه كردن مقامات روحانى،
🔹دست مرموز استعمار و عوامل آن را از آن حوزه كوتاه كند، ليكن براى رسيدن به اين #آرمان_مقدس، راه دراز و پرنشيب و فرازى در پيش بود و تحمل رنجها، دشوارىها و ناملايماتى را لازم داشت، كه امام دلاورانه و قهرمانانه آن را پذيرفت و نزديك 15 سال سختترين و توانفرساترين دوران زندگى خويش را در جوّ آلوده و اختناقآور نجف، با بردبارى و پايدارى پشت سر گذاشت و بر آرمان مقدس خويش پاى فشرد.هرچند زيست اجبارى امام به مدت 15 سال در نجف، ضربهاى بزرگ بود كه بر پيكر نهضت اسلامى ايران وارد آمد و به وجود آمدن انقلاب و جهانى شدن آن را به تأخير انداخت و راه امام را براى رسيدن به سرمنزل مقصود در كوتاهمدت سد كرد.(نهضت امام خمینی ج2 ص257-255)
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
♦️ناگفتههایی از حیات سیاسی مصدق: از نوشیدن شربت شهادت در راه وطن! تا #سرکوبی هموطنان در راه منافع انگلستان
🔹چهره #هفت_رنگ دکتر مصدق در تاریخ سیاست این مملکت به گونهای است که روزی وی خود را چنان وطن پرست معرفی می کند که حاضر است در راه کشور شربت شهادت بنوشد و روزی پرده از #اسرار_پشت_پرده خود با انگلیسی ها بر می دارد.
🔸وی بعد از اتمام تحصیلات در حال بازگشت به ایران از بندر مارسی با یک کشتی به سوی بمبئی در هندوستان حرکت کرد. در این کشتی #سرپرسی_کاکس وزیر مختار انگلستان و امضاء کننده قرار داد ۱۹۱۹ نیز حضور داشت! کاکس خود را به مصدق نزدیک کرده و اطلاعات مربوط به سفر به ایران را در اختیار وی می گذارد!!
🔹«از مارسی با یک کشتی که پانزده روز بعد به بمبئی می رسید، حرکت کردم و از بحر احمر که می گذشتم، یک شب پس از صرف شام (سرپرسی کاکس) همان وزیر مختار انگلیس که قرارداد #وثوق_الدوله(پسرخاله مصدق) را امضاء کرده بود و به سمت کمیسر عالی انگلیس به بغداد می رفت، خود را به من نزدیک نمود و بعد از معارفه سؤال کرد چند روز در (بمبئی) می مانم و بعد به کدام یک از بنادر خلیج فارس وارد می شوم؟ گفتم توقف من در بمبئی زیاد نخواهد بود و مایلم در بصره پیاده شوم و از آن جا با راه آهن بغداد مسافرت نمایم، که وعده داد در عدن تحقیقات کند و مرا از چگونگی وضعيات آن هر دو مطلع نماید. شب دیگر باز پس از صرف شام نزدیک من آمد و گفت تحقيقاتم به این نتیجه رسید که راه آهن بغداد را اعراب خراب کرده اند و اکنون از این خط نمی توان عبور نمود.(خاطرات و تألمات ، صفحه ۱۲۰)
🔸و اینگونه محمد مصدق جوان از فرنگ برگشته به پیشنهاد دایی خود #عبدالحسین_فرمانفرما به والی گری فارس منصوب می گردد.
🔹مصدق ، علت پیشنهاد والیگری فارس به خودش را دو چیز می داند: مردم و #سیاست_خارجی! که در خاطراتش یکی را مفصل توضیح داده و از دیگری می گذرد.
🔸«نه مردم می خواستند کسی به فارس برود که از رویه ولایت سابق پیروی کند، نه سیاست خارجی می خواست در آن وقت که تبلیغات #کمونیستی رو به شدت می گذاشت، مردم ناراضی شوند..لذا از تمام طبقات و احزاب و دستجات به تلگرافخانه رفتند و انتصاب مرا به آن ایالت از نخست وزیر پیرنیا مشیر الدوله در خواست کردند.(خاطرات و تألمات، صفحه ۱۲۱)
🔹از تلاش های فرمانفرما و انگیزه وی از بقا خواهرزاده اش به عنوان والی فارس که بگذریم، سیاست خارجی مورد اشاره مصدق در آن هنگام، تنها انگلیس بود.
🔸چنانچه مصدق در جای دیگر به ارتباط نزدیک خود با برخی مأموران انگلیسی تصریح می کند. (خاطرات و تألمات،ص۱۲۳)
🔹ارتباط مصدق با انگلیسی ها به رفاقتش با کلنل فریزر(ژنرال انگلیسی برجسته پلیس جنوب) هم می رسد و وی از رفتار انگلیسی ها به نیکی یاد می کند و حتی از ماژور هود که قصد سرکوب تنگستان را داشت به نیکی یادکرده و او را شریف و وطندوست میداند و تلاش میکند به جای آنکه سرکوب تنگستان برای پلیس جنوب زحمتی ایجاد کند، خود این مأموریت وطنپرستانه (!!!) را انجام دهد:
«من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست از انگلستان دیده ام من مذاکراتى در شیراز و در تهران با اینها دارم یک روزى #ماژور_هود قنسول انگلیس آمد به من گفت ما حکم داده ایم تنگستانى ها را بلند بکنند من حالم به هم خورد گفت شما چرا حالتان به هم خورد گفتم چون این صحبتى که کردید نه در نفع شما بود نه در نفع ما گفت توضیح بدهید گفتم شما از پلیس جنوب شکایت دارید و میگویید که پلیس جنوب در شیراز منفور است پس وقتى که شما #پلیس_جنوب را مأمور بیشه تنگستان بکنید بر منفوریت آنها افزوده میشود تنگستانى ها اگر شرارت میکنند من تصدیق میکنم اگر بعضى از آنها راهزنى میکنند من تصدیق دارم اگر آنها را پلیس جنوب تنبیه کند آنها جزء شهدا و وطن پرستها میشوند و من راضى نیستم ولى اگر من که والى هستم آنها را تنبیه کنم به وظیفه خودم عمل کردهام و کار صحیحى کردهام گفت توضیحات شما مرا قانع کرد شما کار خودتان را بکنید من از شما تشکر میکنم بعد از چند روز من #تنگستان را امن کردم و ماژور هود آمد از من تشکر کرد این سابقهای است که من با ماژور هود قنسول انگلیسى دارم با #کلنل_فریزر هم که امروز ماژر ژنرال فریزر شده سابقه دارم(مشروح مذاکرات مجلس ملى، دوره۱۴ جلسه ۳ صورت مشروح مجلس روز سهشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۳۲۳)
مصدق اینجا ضمن اینکه منافع دولت انگلستان را بر منافع ملت خودمان ترجیح می دهد با ذوق زدگی از رفاقت خود با اشغالگران انگلیسی به نیکی یاد می کند و حتی در فرازهای بعد از پذیرایی خود از آنان یاد می کند (خاطرات و تالمات، ص۱۲۵) نکه مهم آنکه انگلستان در آن روزها، همچون امروزِ خود هرنوع اقدام استقلالطلبانه علیه خود را به «دزدی، راهزنی، اقدام غیرانسانی و...» تعبیر میکردند.
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم
♦️ناگفتههایی از حیات سیاسی مصدق: از نوشیدن شربت شهادت در راه وطن! تا #سرکوبی هموطنان در راه منافع انگلستان
🔻به مناسبت سالروز کودتای ۲٨مرداد
🔹چهره #هفت_رنگ دکتر مصدق در تاریخ سیاست این مملکت به گونهای است که روزی وی خود را چنان وطن پرست معرفی می کند که حاضر است در راه کشور شربت شهادت بنوشد و روزی پرده از #اسرار_پشت_پرده خود با انگلیسی ها بر می دارد.
🔸وی بعد از اتمام تحصیلات در حال بازگشت به ایران از بندر مارسی با یک کشتی به سوی بمبئی در هندوستان حرکت کرد. در این کشتی #سرپرسی_کاکس وزیر مختار انگلستان و امضاء کننده قرار داد ۱۹۱۹ نیز حضور داشت! کاکس خود را به مصدق نزدیک کرده و اطلاعات مربوط به سفر به ایران را در اختیار وی می گذارد!!
🔹«از مارسی با یک کشتی که پانزده روز بعد به بمبئی می رسید، حرکت کردم و از بحر احمر که می گذشتم، یک شب پس از صرف شام (سرپرسی کاکس) همان وزیر مختار انگلیس که قرارداد #وثوق_الدوله(پسرخاله مصدق) را امضاء کرده بود و به سمت کمیسر عالی انگلیس به بغداد می رفت، خود را به من نزدیک نمود و بعد از معارفه سؤال کرد چند روز در (بمبئی) می مانم و بعد به کدام یک از بنادر خلیج فارس وارد می شوم؟ گفتم توقف من در بمبئی زیاد نخواهد بود و مایلم در بصره پیاده شوم و از آن جا با راه آهن بغداد مسافرت نمایم، که وعده داد در عدن تحقیقات کند و مرا از چگونگی وضعيات آن هر دو مطلع نماید. شب دیگر باز پس از صرف شام نزدیک من آمد و گفت تحقيقاتم به این نتیجه رسید که راه آهن بغداد را اعراب خراب کرده اند و اکنون از این خط نمی توان عبور نمود.(خاطرات و تألمات ، صفحه ۱۲۰)
🔸و اینگونه محمد مصدق جوان از فرنگ برگشته به پیشنهاد دایی خود #عبدالحسین_فرمانفرما به والی گری فارس منصوب می گردد.
🔹مصدق ، علت پیشنهاد والیگری فارس به خودش را دو چیز می داند: مردم و #سیاست_خارجی! که در خاطراتش یکی را مفصل توضیح داده و از دیگری می گذرد.
🔸«نه مردم می خواستند کسی به فارس برود که از رویه ولایت سابق پیروی کند، نه سیاست خارجی می خواست در آن وقت که تبلیغات #کمونیستی رو به شدت می گذاشت، مردم ناراضی شوند..لذا از تمام طبقات و احزاب و دستجات به تلگرافخانه رفتند و انتصاب مرا به آن ایالت از نخست وزیر پیرنیا مشیر الدوله در خواست کردند.(خاطرات و تألمات، صفحه ۱۲۱)
🔹از تلاش های فرمانفرما و انگیزه وی از بقا خواهرزاده اش به عنوان والی فارس که بگذریم، سیاست خارجی مورد اشاره مصدق در آن هنگام، تنها انگلیس بود.
🔸چنانچه مصدق در جای دیگر به ارتباط نزدیک خود با برخی مأموران انگلیسی تصریح می کند. (خاطرات و تألمات،ص۱۲۳)
🔹ارتباط مصدق با انگلیسی ها به رفاقتش با کلنل فریزر(ژنرال انگلیسی برجسته پلیس جنوب) هم می رسد و وی از رفتار انگلیسی ها به نیکی یاد می کند و حتی از ماژور هود که قصد سرکوب تنگستان را داشت به نیکی یادکرده و او را شریف و وطندوست میداند و تلاش میکند به جای آنکه سرکوب تنگستان برای پلیس جنوب زحمتی ایجاد کند، خود این مأموریت وطنپرستانه (!!!) را انجام دهد:
«من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست از انگلستان دیده ام من مذاکراتى در شیراز و در تهران با اینها دارم یک روزى #ماژور_هود قنسول انگلیس آمد به من گفت ما حکم داده ایم تنگستانى ها را بلند بکنند من حالم به هم خورد گفت شما چرا حالتان به هم خورد گفتم چون این صحبتى که کردید نه در نفع شما بود نه در نفع ما گفت توضیح بدهید گفتم شما از پلیس جنوب شکایت دارید و میگویید که پلیس جنوب در شیراز منفور است پس وقتى که شما #پلیس_جنوب را مأمور بیشه تنگستان بکنید بر منفوریت آنها افزوده میشود تنگستانى ها اگر شرارت میکنند من تصدیق میکنم اگر بعضى از آنها راهزنى میکنند من تصدیق دارم اگر آنها را پلیس جنوب تنبیه کند آنها جزء شهدا و وطن پرستها میشوند و من راضى نیستم ولى اگر من که والى هستم آنها را تنبیه کنم به وظیفه خودم عمل کردهام و کار صحیحى کردهام گفت توضیحات شما مرا قانع کرد شما کار خودتان را بکنید من از شما تشکر میکنم بعد از چند روز من #تنگستان را امن کردم و ماژور هود آمد از من تشکر کرد این سابقهای است که من با ماژور هود قنسول انگلیسى دارم با #کلنل_فریزر هم که امروز ماژر ژنرال فریزر شده سابقه دارم(مشروح مذاکرات مجلس ملى، دوره۱۴ جلسه ۳ صورت مشروح مجلس روز سهشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۳۲۳)
مصدق اینجا ضمن اینکه منافع دولت انگلستان را بر منافع ملت خودمان ترجیح می دهد با ذوق زدگی از رفاقت خود با اشغالگران انگلیسی به نیکی یاد می کند و حتی در فرازهای بعد از پذیرایی خود از آنان یاد می کند (خاطرات و تالمات، ص۱۲۵) نکه مهم آنکه انگلستان در آن روزها، همچون امروزِ خود هرنوع اقدام استقلالطلبانه علیه خود را به «دزدی، راهزنی، اقدام غیرانسانی و...» تعبیر میکردند.
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم
🔴«چپگرایی»؛ تهمت ناروای ارتجاع نجف علیه امام
◀️لشکر ارتجاع علیه امام خمینی قدس سره الشریف/٢
🔻١٣ مهر سالروز تبعید امام به عراق
🔹 #مرتجعین_نجف به جاى آنكه در مقابل عظمت علمى امام سر تعظيم فرود آورند و كينهتوزى و عصيان را كنار بگذارند، آنگاه كه دريافتند مقام علمى او تا آنجا محرز و روشن است كه نمىتوان كوچكترین خدشهاى در آن وارد كرد، از شركت در حوزه درس امام خوددارى كرده، كوشيدند ديگران را نيز از استفاده از #حوزه_درس او باز دارند و هر كه براى شركت در حوزه درس او اصرار مىورزيد، با تهمت و افترا و نسبتهاى نارواى عناصر وابسته به استعمار حوزه نجف رو به رو مىشد، تا آنجا كه بسيارى بر خلاف ميل و اشتياق وافرى كه براى استفاده از حوزۀ درس امام داشتند ناچار شدند كه از شركت در آن خوددارى ورزند. بعضى از آنان با افسوس فراوان به بعضى از فضلاى حوزه كه منافع كمترى در حوزه نجف داشتند توصيه مىكردند: «ما كه متأسفانه جرأت شركت در حوزۀ درس آقاى خمينى را نداريم شما حتماً از اين فرصت استفاده كرده، به درس ايشان برويد كه ارزنده و قابل استفاده است».
🔸 ارتجاع نجف تنها به منع استفاده از حوزۀ درس امام بسنده نكرد بلكه كوشيد او را در نجف از هر نظر و از هر طرف #منزوى و #محدود كند، از اين رو تمام نيروى خود را به كار گرفت تا هرگونه رابطۀ افراد #حوزۀ_نجف و مردم عراق را با منزل امام و با برادران مبارزى كه از ايران متوارى بودند و راه امام را دنبال مىكردند، قطع كند. با #شايعهسازى، #دروغپردازى و با #نسبتهاى_ناروا به امام از قبيل: #چپگرايى، #كمونيستى، #انگليسى و... كوشيدند امام را در ميان حوزه و جامعۀ عراق بدنام و لكهدار كنند و از رسيدن صداى زندگىساز، بيداركننده و حماسهآفرين او به گوش تودههاى محروم و مستضعف عراق و ديگر كشورهاى عربى جلوگيرى به عمل آورند.
🔹 ارتجاع نجف كه جز #تنگنظرى و #انحراف حركتهاى اصيل و مثبت در آن حوزه، كارى نداشت مىانديشيد اگر امام را از نمازگزاردن بر مردهاى بازدارد يا مثلاً از برگزارى #مجلس_ترحيم از طرف امام در ردۀ به اصطلاح مراجع نجف جلوگيرى به عمل آورد و او را در رديف طراز دومها قرار دهد و يا آنكه مردم را از شركت در نماز جماعت و درس او باز دارد، مىتواند #انقلاب_ايران را به شكست بكشاند و #شاه و #امريكا را از سقوط و تباهى در ايران نجات بخشد.
🔸 امام در برابر اين #حركات_كودكانه و در حقيقت مذبوحانه به مصداق « و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراماً » بىتفاوت، آرام و بىاعتنا مىگذشت و با #توكل به خداوند بزرگ و با تكيه بر ملت وفادار خويش، با #تاكتيكهاى_سياسى_و_انقلابى در راه بيدارى تودهها گام برمىداشت. چشم به دور دستى روشن و نويدبخش داشت. بر آن بود كه با سلسله برنامهها، روشنگرىها و به كار بستن تاكتيكهاى فرهنگى و سياسى، در حوزۀ علميه نجف، دگرگونى پديد آورد و با آگاه كردن مقامات روحانى،
🔹دست مرموز استعمار و عوامل آن را از آن حوزه كوتاه كند، ليكن براى رسيدن به اين #آرمان_مقدس، راه دراز و پرنشيب و فرازى در پيش بود و تحمل رنجها، دشوارىها و ناملايماتى را لازم داشت، كه امام دلاورانه و قهرمانانه آن را پذيرفت و نزديك ١۵ سال سختترين و توانفرساترين دوران زندگى خويش را در جوّ آلوده و اختناقآور نجف، با بردبارى و پايدارى پشت سر گذاشت و بر آرمان مقدس خويش پاى فشرد.هرچند زيست اجبارى امام به مدت 15 سال در نجف، ضربهاى بزرگ بود كه بر پيكر نهضت اسلامى ايران وارد آمد و به وجود آمدن انقلاب و جهانى شدن آن را به تأخير انداخت و راه امام را براى رسيدن به سرمنزل مقصود در كوتاهمدت سد كرد.(نهضت امام خمینی ج٢ ص٢۵٧-٢۵۵)
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
♦️ناگفتههایی از حیات سیاسی مصدق: از نوشیدن شربت شهادت در راه وطن! تا #سرکوبی هموطنان در راه منافع انگلستان
سالروز مرگ محمد مصدق
🔹چهره #هفت_رنگ دکتر مصدق در تاریخ سیاست این مملکت به گونهای است که روزی وی خود را چنان وطن پرست معرفی می کند که حاضر است در راه کشور شربت شهادت بنوشد و روزی پرده از #اسرار_پشت_پرده خود با انگلیسی ها بر می دارد.
🔸وی بعد از اتمام تحصیلات در حال بازگشت به ایران از بندر مارسی با یک کشتی به سوی بمبئی در هندوستان حرکت کرد. در این کشتی #سرپرسی_کاکس وزیر مختار انگلستان و امضاء کننده قرار داد ۱۹۱۹ نیز حضور داشت! کاکس خود را به مصدق نزدیک کرده و اطلاعات مربوط به سفر به ایران را در اختیار وی می گذارد!!
🔹«از مارسی با یک کشتی که پانزده روز بعد به بمبئی می رسید، حرکت کردم و از بحر احمر که می گذشتم، یک شب پس از صرف شام (سرپرسی کاکس) همان وزیر مختار انگلیس که قرارداد #وثوق_الدوله(پسرخاله مصدق) را امضاء کرده بود و به سمت کمیسر عالی انگلیس به بغداد می رفت، خود را به من نزدیک نمود و بعد از معارفه سؤال کرد چند روز در (بمبئی) می مانم و بعد به کدام یک از بنادر خلیج فارس وارد می شوم؟ گفتم توقف من در بمبئی زیاد نخواهد بود و مایلم در بصره پیاده شوم و از آن جا با راه آهن بغداد مسافرت نمایم، که وعده داد در عدن تحقیقات کند و مرا از چگونگی وضعيات آن هر دو مطلع نماید. شب دیگر باز پس از صرف شام نزدیک من آمد و گفت تحقيقاتم به این نتیجه رسید که راه آهن بغداد را اعراب خراب کرده اند و اکنون از این خط نمی توان عبور نمود.(خاطرات و تألمات ، صفحه ۱۲۰)
🔸و اینگونه محمد مصدق جوان از فرنگ برگشته به پیشنهاد دایی خود #عبدالحسین_فرمانفرما به والی گری فارس منصوب می گردد.
🔹مصدق ، علت پیشنهاد والیگری فارس به خودش را دو چیز می داند: مردم و #سیاست_خارجی! که در خاطراتش یکی را مفصل توضیح داده و از دیگری می گذرد.
🔸«نه مردم می خواستند کسی به فارس برود که از رویه ولایت سابق پیروی کند، نه سیاست خارجی می خواست در آن وقت که تبلیغات #کمونیستی رو به شدت می گذاشت، مردم ناراضی شوند..لذا از تمام طبقات و احزاب و دستجات به تلگرافخانه رفتند و انتصاب مرا به آن ایالت از نخست وزیر پیرنیا مشیر الدوله در خواست کردند.(خاطرات و تألمات، صفحه ۱۲۱)
🔹از تلاش های فرمانفرما و انگیزه وی از بقا خواهرزاده اش به عنوان والی فارس که بگذریم، سیاست خارجی مورد اشاره مصدق در آن هنگام، تنها انگلیس بود.
🔸چنانچه مصدق در جای دیگر به ارتباط نزدیک خود با برخی مأموران انگلیسی تصریح می کند. (خاطرات و تألمات،ص۱۲۳)
🔹ارتباط مصدق با انگلیسی ها به رفاقتش با کلنل فریزر(ژنرال انگلیسی برجسته پلیس جنوب) هم می رسد و وی از رفتار انگلیسی ها به نیکی یاد می کند و حتی از ماژور هود که قصد سرکوب تنگستان را داشت به نیکی یادکرده و او را شریف و وطندوست میداند و تلاش میکند به جای آنکه سرکوب تنگستان برای پلیس جنوب زحمتی ایجاد کند، خود این مأموریت وطنپرستانه (!!!) را انجام دهد:
🔸«من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست از انگلستان دیده ام من مذاکراتى در شیراز و در تهران با اینها دارم یک روزى #ماژور_هود قنسول انگلیس آمد به من گفت ما حکم داده ایم تنگستانى ها را بلند بکنند من حالم به هم خورد گفت شما چرا حالتان به هم خورد گفتم چون این صحبتى که کردید نه در نفع شما بود نه در نفع ما گفت توضیح بدهید گفتم شما از پلیس جنوب شکایت دارید و میگویید که پلیس جنوب در شیراز منفور است پس وقتى که شما #پلیس_جنوب را مأمور بیشه تنگستان بکنید بر منفوریت آنها افزوده میشود تنگستانى ها اگر شرارت میکنند من تصدیق میکنم اگر بعضى از آنها راهزنى میکنند من تصدیق دارم اگر آنها را پلیس جنوب تنبیه کند آنها جزء شهدا و وطن پرستها میشوند و من راضى نیستم ولى اگر من که والى هستم آنها را تنبیه کنم به وظیفه خودم عمل کردهام و کار صحیحى کردهام گفت توضیحات شما مرا قانع کرد شما کار خودتان را بکنید من از شما تشکر میکنم بعد از چند روز من #تنگستان را امن کردم و ماژور هود آمد از من تشکر کرد این سابقهای است که من با ماژور هود قنسول انگلیسى دارم با #کلنل_فریزر هم که امروز ماژر ژنرال فریزر شده سابقه دارم(مشروح مذاکرات مجلس ملى، دوره۱۴ جلسه ۳ صورت مشروح مجلس روز سهشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۳۲۳)
🔹مصدق اینجا ضمن اینکه منافع دولت انگلستان را بر منافع ملت خودمان ترجیح می دهد با ذوق زدگی از رفاقت خود با اشغالگران انگلیسی به نیکی یاد می کند و حتی در فرازهای بعد از پذیرایی خود از آنان یاد می کند (خاطرات و تالمات، ص۱۲۵) نکه مهم آنکه انگلستان در آن روزها، همچون امروزِ خود هرنوع اقدام استقلالطلبانه علیه خود را به «دزدی، راهزنی، اقدام غیرانسانی و...» تعبیر میکردند.
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم
توطئههای بیپایان ارتجاع نجف
نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/88
🔹 #ارتجاع_نجف تنها به منع استفاده از حوزه درس امام بسنده نكرد بلكه كوشيد او را در نجف از هر نظر و از هر طرف منزوى و محدود كند، از اين رو تمام نيروى خود را به كار گرفت تا هرگونه رابطه افراد حوزه نجف و #مردم_عراق را با منزل امام و با برادران مبارزى كه از ايران متوارى بودند و راه امام را دنبال مىكردند، قطع كند. با شايعهسازى، دروغپردازى و با نسبتهاى ناروا به امام از قبيل: #چپگرايى، #كمونيستى، #انگليسى و... كوشيدند امام را در ميان حوزه و جامعه عراق بدنام و لكهدار كنند و از رسيدن صداى زندگىساز، بيداركننده و حماسهآفرين او به گوش تودههاى محروم و مستضعف عراق و ديگر كشورهاى عربى جلوگيرى به عمل آورند.
🔸ارتجاع نجف كه جز تنگنظرى و انحراف حركتهاى اصيل و مثبت در آن حوزه، كارى نداشت مىانديشيد اگر امام را از نمازگزاردن بر مردهاى بازدارد يا مثلاً از برگزارى مجلس ترحيم از طرف امام در رده به اصطلاح #مراجع_نجف جلوگيرى به عمل آورد و او را در رديف طراز دومها قرار دهد و يا آنكه مردم را از شركت در نماز جماعت و درس او باز دارد، مىتواند انقلاب ايران را به شكست بكشاند و شاه و امريكا را از سقوط و تباهى در ايران نجات بخشد.
🔹امام در برابر اين حركات كودكانه و در حقيقت مذبوحانه به مصداق و اذا « مرّوا باللغو مرّوا كراماً » بىتفاوت، آرام و بىاعتنا مىگذشت و با توكل به خداوند بزرگ و با تكيه بر ملت وفادار خويش، با تاكتيکهاى سياسى و انقلابى در راه بيدارى تودهها گام برمىداشت. چشم به دور دستى روشن و نويدبخش داشت. بر آن بود كه با سلسله برنامهها، روشنگرىها و به كار بستن تاكتيکهاى فرهنگى و سياسى، در حوزه علميه نجف، دگرگونى پديد آورد و با آگاه كردن مقامات روحانى، دست مرموز استعمار و عوامل آن را از آن حوزه كوتاه كند، ليكن براى رسيدن به اين آرمان مقدس، راه دراز و پرنشيب و فرازى در پيش بود و تحمل رنجها، دشوارىها و ناملايماتى را لازم داشت، كه امام دلاورانه و قهرمانانه آن را پذيرفت و نزديک 15 سال سختترين و توانفرساترين دوران زندگى خويش را در جوّ آلوده و اختناق آور نجف، با بردبارى و پايدارى پشت سر گذاشت و بر آرمان مقدس خويش پاى فشرد... هرچند زيست اجبارى امام به مدت 15 سال در نجف، ضربهاى بزرگ بود كه بر پيكر نهضت اسلامى ايران وارد آمد و به وجود آمدن انقلاب و جهانى شدن آن را به تأخير انداخت و راه امام را براى رسيدن به سرمنزل مقصود در كوتاهمدت سد كرد.
🔸ديرى نپاييد كه جوّ مسموم و آلودهاى در عراق عليه امام به وجود آمد، تبليغات زهرآگين و ناجوانمردانه روحانىنماها و دستپروردههاى استعمار توانست افكار مردم عراق را عليه او بشوراند و اذهان را نسبت به او مشوب كند و از طرفى تلاش فراوان به عمل آمد تا در ميان آنان كه
او را نمىشناختند، شناخته نشود و حقيقت روحانى او براى تودههاى محروم و ستمديده عراق آشكار نگردد و اين بزرگترين ضربهاى بود كه به ملت عرب و بويژه مردم عراق وارد آمد. ابرمردى كه مىتوانست با شناساندن اسلام واقعى به ملت عرب و تودههاى مستضعف جهان، نهضت
ايرانى را جهانى سازد و راه تاخت و تاز را بر ابرقدرتهاى جهانخوار ببندد، به سبب كارشكنىها، شايعهپراكنىها و جوسازىهاى استعمار به انزوا كشيده شد و تا حدودى در عراق غريب و تنها ماند و تا روز آخر كه در سرزمين عراق مىزيست، هرگز نتوانست اين تنهايى را از ميان ببرد و
ضربهاى را كه در اين سرزمين، استعمار بر او وارد كرد جبران كند.(نهضت امام خمینی، ج2، صص258-256)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db