eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
159 دنبال‌کننده
27هزار عکس
1.5هزار ویدیو
96 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما https://harfeto.timefriend.net/16895204024549 داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام ازبس که تازه است، غمت، در هزاره ها هر دفعه می زند به دل ما، شراره ها یک گوشه گریه می کنم و گوش می کنم حی علی العزای تو را از مناره ها مهتاب در عزای تو، مجلس گرفته است در شهر کاظمین، برای ستاره ها آقا غلام ها تنت را می آوردند...! ای روضه خوان روضه ی تو تخته پاره ها پیری، کنایه گفت، تن تو لگد نخورد زیر سُمِ ستور... به اهل اشاره ها از نعل ها نپرس تنش را چه کرده اند... زینب رسید و گفت: امان از سواره ها این ماهی فتاده به دریای خون چه شد؟ تعداد زخمِ بر بدنت، چون ستاره ها آقا دوباره شعر تو شد مقتل الحسین دلگیرم از تمامی این استعاره ها... باب الحوائجی و همه سائل توایم ما غرق حاجتیم و تویی باب چاره ها ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
تازیانه زدنش جای خودش حرفی نیست ناسزا گفتنش افکنده شرر بر چمنم شاعر: مجید رجبی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💔 فاطمه! ای دختر پاک پیمبر  بر در، زندان هـارون، گل بیاور!  از پی آزادی موسی بن جعفر  وامصیبت وامصیبت وامصیبت  یوسف زنـدانی‌ات گردیـده آزاده نور عینت کشتـه در حبس بغداد  بی‌کس و تنها و مظلومانه جان داد  وامصیبت وامصیبت وامصیبت شاعر: غلامرضا سازگار ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
آنقدر زخمی غل و زنجیر بود که اندازه ی کشیدن یک آه جان نداشت زیر لگد صداش به جایی نمیرسید زیر لگد شکست و توان فغان نداشت با تازیانه ساخت که دشنام نشنود دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت 🔸شاعر: محمد بیابانی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴 امـروز قلب عالـــــم امکان پـُر آذر است لرزان ز تاب ماتم و غم عرش اکبر است زهــــــــرا به باغ خلد بود نوحه گر بلی گویا عزای حضرت موسی‌بن‌جعفر است از کینــه و عداوت هارون بر آن جنــاب چشم‌رضا خدیو‌خراسان زخون تر است ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌈موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 💎(داستان 665) قسمت ۳۵ 💐 پـایـان انـتـظـار 💐 🍀 ... درِ حياط را پشت سرش بست و پا به داخل كوچه گذاشت. روبند را روي صورتش كشيد و به سوي بازار راه افتاد. صداي دوره گرد‌ها و كاسبان حلّه پشت سرهم به گوش مي‌رسيد و گفتگوي زنان و مرداني كه با فروشندگان دوره گرد چانه مي‌زدند، شنيده مي‌شد، در اين ميان صداي داروغه‌هايي كه با شكم‌هاي برآمده به سوي مردم عربده مي‌كشيدند با صداي شاعراني كه با صداي بلند شعرهاي خود را مي‌خواندند، به گوش مي‌رسيد و او بي اعتنا به همه اين ها، هم چنان قدم برمي داشت. از ميان بازار گذشت و در امتداد راهي قرار گرفت كه به دارالحكومه مي‌رسيد. لحظه اي در عاقبت كارش ترديد كرد و از حركت باز ماند. امّا چاره اي جز رفتن در پاي خود نديد، مدام قيافه استخواني ابوراجح در نظرش ظاهر مي‌شد. به ياد لحظه‌هايي افتاد كه او را بر سنگ فرش خيابان مي‌كشيدند و با خود مي‌بردند. اشك در چشمانش حلقه بست. دوباره راه افتاد و زماني به خود آمد كه در مقابل دارالحكومه بود. داروغه‌ها با لباس‌هاي يك دست سياه در حالي كه نيزه‌هاي بلندي را در دست داشتند، طول و عرض شبستان قصر را قدم مي‌زدند و دو نفر در دو سمت درِ ورودي قصر، چون مجسمه اي ايستاده بودند. از چند پله گذشت و به ايوان قصر رسيد. ناگهان صداي خشن داروغه در گوشش پيچيد: كجا مي‌روي زن؟! و نيزه اش را در مقابل صورتش گرفت. - مي‌خواهم حاكم را ببينم. با تعجّب نگاهي به او انداخت و گفت: حاكم كه اكنون بيدار نيست! - مي‌مانم تا بيدار شود. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: پایان انتظار ، صفحه ۷۸ الی ۸۰. داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: مسلم پوروهاب ناشر: انتشارات قم: مسجد مقدس جمکران گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖