eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
165 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
112 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
┄✦۞✦‌‌✺‌﷽✺✦۞✦┄ 🌼 علی عليه‌السّلام از رسول خدا صلّی‌اللَّه‌عليه‌وآله‌وسلّم روايت كند كه فرمود: ✨« برترين عبادت انتظار فرج است.»✨ 📚 كمال الدين، ج ۱، ص ۵۳۸ 💫🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُمْ🌹💫 ‌┄✦۞✦✺🌹✺✦۞✦┄
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌱(داستان 735) قسمت ۵ 🌻 حج به یاد ماندنی 🌻 🍀 ... سرهنگ گفت که من همان وقت قصد کردم کار شما را درست کنم. همین که نیّت کردم، مثل این که روی آتش آب ریخته باشند؛ بلافاصله دل دردم خوب شد. فهمیدم هرچه هست از طرف شماست. بعد از کمی مکث پرسید: حالا بگو ببینم، مگر تو چه کار کرده بودی؟ گفتم: بعد از این که با آن حال از شما جدا شدم، به خانه رفتم و آن شب وقتی شما خواب بودید، تا صبح، ناله می‌کردم. گفت: نه سیّد جان! ما هم خواب نبودیم. تا ساعت یک نیمه شب ناله می‌کردیم. گفتم: امّا شما به خاطر یک چیز و من به خاطر چیزی دیگر! سرهنگ دستور داد عکس مرا گرفتند و پرونده‌ام را کامل کردند. خودم را آماده می‌کردم تا موسم حج فرا برسد و طبق نوبت مشخص شده مشرّف شوم. وقتی برای پرواز به فرودگاه تهران رفتیم، متوجه شدیم هواپیمایی که قرار بود ما را ببرد، چهار موتور دارد که دو موتور آن از اول خراب بود و دو موتور دیگرش هم، همان روز نقص فنّی پیدا کرده است. اعلام کردند که به علّت نقص فنّی، سفرمان به فردا موکول شده است. روز بعد که آمدیم، هواپیما هنوز در دست تعمیر بود. سفرمان دو - سه روز به تأخیر افتاد. روز چهارم یا پنجم که می‌خواستیم به فرودگاه برویم، پدر همسرم، مرحوم آیة اللّه شهرستانی گفت: این بار که می‌روی، دیگر نباید برگردی. من هم سفارش می‌کنم که نهارتان را بیاورند فرودگاه که ان‌شاءاللّه رفتنی باشید! نهار را داخل فرودگاه خوردیم. ساعت یک بعد از ظهر بود که هواپیما درست شد و ما سوار شدیم. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران ناشر: مسجد مقدس جمکران 📝 داستان سی ام - حج به یاد ماندنی - ص ۸۲ و ۸۳ گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
‏ 💕 تو از نفسهای علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام اینگونه توصیف شدی: {أَوْسَعُكُمْ كَهْفاً وَ أَكْثَرُكُمْ عِلْماً وَ أَوْصَلُكُمْ رَحِماً} 📗الغیبه نعمانی،ج۱،ص۲۱۲ ❣پناه دهى او از همه شما گسترده تر و دانشش از همه شما بيشتر و رسيدگى به خويشانش از همه شما فزونتر است. ! ❣گشاده‌ترین آغوش، برایم ❣آگاه‌ترین، زِحالم ❣دیدار کننده‌ترین، کَسَم ❣ثامن‌العشق این امید را در من زنده کرده که من هم خود را از بستگانت بدانم، که فرمود: ❣{الإِمامُ...، وَالوالِدُ الشَّفيقُ ، وَالأَخُ الشَّقيقُ ، وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغيرِ...} 📘کافی،ج،۱،ص۱۹۸ امام پدری مهربان، برادری همدل و مادری دلسوز به کودکش است. ❣مگر می‌شود پدر به فرزندش بی‌تفاوت باشد...؟! ❣مگر می‌شود مادر را بدون آغوش گرمش تصور کرد...؟! ❣مگر می‌شود...؟! ❣با چه حالی توصیفت می‌کرد حیدر! ❣دلتنگی در نفسهایش نشسته بود، به مدد دستانش سینه را آرام کرد و فرمود: ❣هاه...شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِ! ❣چقدر مشتاق دیدارش هستم... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی ظهور، رسانه ظهور
✅ دفاع از مهدویت ✅ 🔹 قسمت ۶۳ ─┅─═इई•°¤°•ईइ═─┅─ ✴️ قائلین به صحت احادیث مهدویّت ✴️ ⏺ گروهی از علما
✅ دفاع از مهدویت ✅ 🔹 قسمت ۶۴ ─┅─═इई•°¤°•ईइ═─┅─ ✴️ قائلین به صحت احادیث مهدویّت ✴️ ۱۶ - تفتازانی. [۱] ۱۷ - نورالدین هیثمی. [۲] ۱۸ - شیخ محمّد جزری دمشقی شافعی. [۳] ۱۹ - احمدبن ابی بکر بویصری. [۴] ۲۰ - ابن حجر عسقلانی. [۵] ۲۱ - سیوطی. [۶] ۲۲ - شیخ عارف عبدالوهّاب شعرانی. [۷] ۲۳ - ابن حجرهیتمی [۸] ۲۴ - متقی هندی. [۹] ۲۵ - شیخ مرعی بن یوسف مقدسی حنبلی. [۱۰] ۲۶ - محمدبن عبدالرسول برزنجی. [۱۱] ۲۷ – محمدعبد الباقی زرقانی. [۱۲] ۲۸ - ابوالعلاء عراقی. [۱۳] ۲۹ - شیخ محمدبن احمد سفارینی حنبلی. [۱۴] ۳۰ - سیدمحمد مرتضی حسینی واسطی حنفی زبیدی. [۱۵] ۳۱ - شیخ محمدبن علی صبّان. [۱۶] ۳۲ - محمّد امین سویدی. [۱۷] ۳۳ - شوکانی. [۱۸] (ادامه دارد) ... 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 📗 دفاع از مهدویت - صفحه ۷۳ و ۷۴. 📝 مؤلف: علی اصغر رضوانی 🗞 ناشر: قم؛ مسجد مقدس جمکران 📚[۱] شرح مقاصد، ج ۵، ص ۳۱۲. 📚[۲] مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۳۱۴. 📚[۳] أسنی المطالب ص ۱۲۹. 📚[۴] مصباح الزجاجة، ج ۳، ص ۲۶۳. 📚[۵] تهذیب التهذیب، ج ۹، ص ۱۲۵. 📚[۶] الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۲۲ و ۵۵۳. 📚[۷] الیواقیت و الجواهر، ج ۲، ص ۵۶۱. 📚[۸] الصواعق المحرقه، ص ۱۶۳، القول المختصر، ص ۲۶. 📚[۹] البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان. 📚[۱۰] فرائد فوائد الفکر، ص ۶۰ و ۶۸. 📚[۱۱] الاشاعة لأشراط الساعة، ص ۱۳۹. 📚[۱۲] شرح المواهب اللدنیّة. 📚[۱۳] شرح احیاءالمیّت فی فضائل آل البیت از سیوطی. 📚[۱۴] اللوامع. 📚[۱۵] تاج العروس، ج ۲، ص ۳۳۲. 📚[۱۶] اسعاف الراغبین، ص ۱۴۵ - ۱۶۱. 📚[۱۷] سبائک الذهب، ص ۷۸. 📚[۱۸] بنابرنقل قنوجی در الاذاعة، ص ۱۲۶. 〰〰〰〰〰〰〰〰〰 گروه🌷🌤️بـوی ظهور🌤️🌷 〰〰〰〰〰〰〰〰 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌱(داستان 735) قسمت ۶ 🌻 حج به یاد ماندنی 🌻 🍀 ... نهار را داخل فرودگاه خوردیم. ساعت یک بعد از ظهر بود که هواپیما درست شد و ما سوار شدیم. من کنار شیشه نشسته بودم. وقتی هواپیما پرواز کرد، کمی که بالا رفت و اوج گرفت، احساس کردیم که یک مرتبه به طرف پائین کشیده می‌شویم. گفتند که چیزی نیست؛ چاه هوایی است، ولی بعد متوجه شدیم که همین طور داریم به طرف پایین می‌رویم. وحشت کردیم. مردم سراسیمه فریاد می‌زدند. ما داشتیم سقوط می‌کردیم. وقتی از شیشه بیرون را نگاه می‌کردم، می‌دیدم که لحظه به لحظه فاصله ما با زمین کمتر می‌شود و مناظری که از بالا به هیچ وجه دیده نمی شد، کاملاً قابل رؤیت بود. حتّی خانه‌ها به صورت واضح دیده می‌شد. تنها روحانی هواپیما من بودم. مسافرین رو به من کردند و گفتند: سیّد چه کنیم؟ گفتم: به ولی اللّه الاعظم، حضرت حجة ابن الحسن العسکری توجه کنید! اگر بنا باشد ما نجات پیدا کنیم، آقا ما را نجات می‌دهد و اگر هم مصلحت نباشد، شهادتین را بگویید و ان‌شاءاللّه شهید هستیم! گفتند: چطور متوسل شویم و چه بگوییم؟ - بگویید یا أبا صالح المهدی ادرکنی! همه مسافرین یک صدا ناله زدند «یا ابا صالح المهدی ادرکنی»؛ به طوری که صدای مهیبی فضا را پر کرد. همین که ناله‌ها بلند شد، مهماندار هواپیما که روسی حرف می‌زد از کابین مخصوص بیرون آمد و اشاره کرد که چه خبر است؟ زمان به سرعت می‌گذشت و فاصله ما با زمین کمتر می‌شد. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران ناشر: مسجد مقدس جمکران 📝 داستان سی ام - حج به یاد ماندنی - ص ۸۳ و ۸۴ گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب به یاد عمِّه‌ی سادات مضطرم گریه کن مصیبت و غم‌های خواهرم شد کهنه‌پیرهن همه‌ی عشق و باورم مثل غروب غصِّـه و غم فکر معجـرم 🔸شاعر: حسین ایمانی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄