eitaa logo
داستانهای مهدوی
201 دنبال‌کننده
861 عکس
35 ویدیو
6 فایل
داستانها، ملاقات و معجزات حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) ارتباط با ادمین @sh_gerami گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 کانال «بوی ظهور رسانه ظهور» @booye_zohoor_resane_zohoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌱(داستان 653) قسمت ۸ 🌼 طبیب واقعی 🌼 🌿 ... سه شنبه ۲۸ شهریورماه راهی جمکران می‌شوید. از آن لحظه ای که پایت را داخل حیاط مسجد مقدّس می‌گذاری دلت می‌شکند و اشک هایت جاری می‌شود. داخل مسجد هم که صفا و معنویت خودش را دارد. هرکس مشغول نماز و راز و نیاز است. تو هم مشغول راز و نیاز می‌شوی. امّا نه مثل دیگران بلکه با ایما و اشاره، چون قادر به حرف زدن نیستی. تا پاسی از شب را بیدار هستی و با صاحب مسجد و خدایش راز و نیاز می‌کنی. به هم سن و سال‌های خودت نگاه می‌کنی که چطور به راحتی حرف می‌زنند و به خوبی نماز می‌خوانند. در ذهن خود مرور می‌کنی که سال گذشته تو هم مثل آن‌ها بودی امّا امسال، یک ضربه مغزی، قوه تکلّمت را از تو گرفت. اگر از کودکی لال بودی این قدر برای تو دردآور نبود، آخر چندین سال حرف زدی و با دیگران مراوده داشتی و به راحتی مقصد و مقصود خودت را می‌فهماندی؛ امّا حالا کوچک ترین کلمه ای از زبانت جاری نمی شود. کم کم خوابت می‌برد. خوابی عمیق ولی کوتاه، باامید به عنایت امام زمان علیه السلام زنده هستی. او را طبیب همه دردهایت می‌دانی، آخرین دری است که می‌کوبی. با اذان صبح از خواب بیدار می‌شوی، وضو می‌گیری و شروع به نماز خواندن می‌کنی: - اللَّه اکبر.... بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم -... ایاک نعبد و.... تعجب می‌کنی باورت نمی شود. آیا این صدای آشنا، صدای خودت است ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: آخرین پناه - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان ششم - طبیب واقعی - صفحه ۹۲ و ۹۳. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌄موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌱(داستان 653) قسمت ۹ 🌼 طبیب واقعی 🌼 🌿 ... شروع به نماز خواندن می‌کنی: - اللَّه اکبر.... بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم -... ایاک نعبد و.... تعجب می‌کنی باورت نمی شود. آیا این صدای آشنا، صدای خودت است تو که قبل از خواب نمازت را در دل می‌خواندی؛ حالا صدایی به گوش تو می‌رسد صدایی آشنا که قبلاً همیشه با تو بود. - ایاک نعبد وایاک نستعین.... صدای آشنایی است، کلمات هم به همان شکل قبلی ادا می‌شود. نماز را ادامه می‌دهی و به پایان می‌رسانی. - السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. به طرف پدرت می‌روی و جلوی او می‌ایستی و سلام می‌کنی. - سلام بابا! پدرت که تا الآن فقط به تو نگاه می‌کرد و در دلش کوهی از غم و غصّه بود از جا می‌پرد و به سر و صورتت بوسه می‌زند. رو به قبله می‌ایستد و گوید: - یا اباصالح المهدی! ممنونم، ممنونم، ممنون. تو هم سر بر سجده می‌گذاری و با خدا راز و نیاز می‌کنی. از محبّت و الطافش تشکر می‌کنی. نماز تحیت و نماز آقا امام زمان علیه السلام را می‌خوانی امّا این بار تمام کلمات را به خوبی ادا می‌کنی. سر بر سجده می‌گذاری و صد صلوات هم می‌فرستی. سرت را بلند می‌کنی و پدرت را در حالی که اشک می‌ریزد در بالای سر خود می‌بینی با پدرت از جمکران راهی قم و تهران می‌شوید. تا شاهرود در فکر عهد خود هستی که با امام زمان علیه السلام بسته ای. مبادا آن عهد فراموش شود. 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 (پایان) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: آخرین پناه - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان ششم - طبیب واقعی - صفحه ۹۳ و ۹۴. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۱ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 مشغول تحصیل در شهر خودت هستی. وارد دانشگاه شده و با جدّیت تمام درس را شروع کرده ای. هر قدر که زمان می‌گذرد احساس می‌کنی میل و رغبتت به درس کمتر شده است. فکر می‌کردی که با ورود به دانشگاه خیلی از آرمان و آرزوهایت برآورده می‌شود، ولی قضیّه معکوس شده است. احساس غریبی قلب تو را می‌فشارد: در قلب خودت خلأیی می‌بینی که باید به هر شکلی پر شود. به شهرهای دیگر کشورت در آمریکا مسافرت می‌کنی. ولی باز این کمبود پر نمی شود. با خود می‌گویی شاید این خلأ به خاطر نداشتن همسر باشد. با تحقیق و مشورت، همسر دلخواه خودت را پیدا می‌کنی. پس از ازدواج زندگی خوبی را با همسرت شروع می‌کنی؛ امّا هر روز که می‌گذرد باز آن خلأ در دل و جانت بیشتر می‌شود. با اینکه همسرت را دوست داری امّا گاهی حتی حوصله صحبت کردن با او را هم نداری. خودت هم از این امر ناراحتی. می‌خواهی به هر شکلی شده است مشکلت را با همسرت در میان بگذاری و حقیقت امر را به او بگویی. با بی حوصلگی کتاب را بسته و در داخل اتاق شروع به قدم زدن می‌کنی. دست هایت را به پشت قلاب کرده و با یک دست، انگشت‌های دست دیگر را می‌شکنی. در حالی که عرق، پیشانیت را پر کرده رو به همسرت می‌کنی و می‌گویی: - خانم! خیلی عذر می‌خواهم. - از چی؟ - به خاطر اینکه گاهی وقت‌ها حال خاصّ خودم را دارم و از تو دوری می‌کنم. - به خاطر چه است؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۷ و ۸. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۲ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... - خانم! خیلی عذر می‌خواهم. - از چی؟ - به خاطر اینکه گاهی وقت‌ها حال خاصّ خودم را دارم و از تو دوری می‌کنم. - به خاطر چه است؟ - نمی دانم. گمان نکن من به تو علاقه ندارم؛ بلکه این ناراحتی و افسردگی و احساس خلأ از اوّل دوران دانشجویی در من بوده و تاکنون رفع نشده است. - همیشه این حالت خلأ درونی را احساس می‌کنی؟ - هر از چندگاه بدان مبتلا می‌شوم. همسرت می‌خندد و متفکرانه می‌گوید: - اتفاقاً من هم چنین حالتی دارم. - جدّی می‌گویی؟ - بله! این احساس خلأ درونی، درک مشترک هر دوی ما است. - پس باید یک فکر و چاره ای جهت پر کردن این خلأ داشته باشیم. - حتماً! لیوان را تا نصف از آب پر می‌کنی. آن را یک جرعه سر می‌کشی و نفس خود را به تندی بیرون می‌دهی. با همسرت مشورت می‌کنی تا راه حلّی برای آن پیدا کنی. حسّ مشترک شما دو نفر در فقدان آموزه‌های دینی است. از بس که در جامعه تان به زخارف دنیایی و مظاهر مادّی توجّه شده معنویت را کاملاً فراموش کرده اند. با هم قرار میگذارید تا روزهای یکشنبه [۱] به کلیسا بروید و آیین دینتان را به جا آورید. از همین هفته شروع کرده و با جدیّت در مراسم کلیسا شرکت می‌کنید. هفته‌ها و بلکه ماه‌ها می‌گذرد ولی آن تشنگی تان اشباع نمی شود. به سراغ کتب و جزوات دینی کلیسا و مذهب خودتان می‌روید. هر چقدر تحقیق و مطالعه می‌کنید آن خلأ و عطش معنوی رفع نمی شود. به دل خود مراجعه می‌کنی، به نظرت تاریک و روشن است. آرامشی محزون بر خانه دل تو فرود آمده است، آرامشی پیش از توفان! ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۸ الی ۱۰. 📚[۱]: روز تعطیل مسیحی ها. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۳ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... به دل خود مراجعه می‌کنی، به نظرت تاریک و روشن است. آرامشی محزون بر خانه دل تو فرود آمده است، آرامشی پیش از توفان! شنیده بودی که در کشورهای شرقی مذاهبی وجود دارد که مردم را به ریاضت و انجام تمرین‌های ویژه ای برای رسیدن به حقیقت دعوت می‌کنند. تصمیم می‌گیری با همسرت راهی آن کشورها بشوی. از کشور چین که به آمریکا نزدیک تر است شروع می‌کنی. بلیط هواپیما گرفته و دو نفری به کشور چین می‌آیید. از مسؤولان سفارت آمریکا در چین می‌خواهی تا راهنمایی تان کنند. آنها هم کسانی را که در این کشور در زمینه مسائل معنوی و ریاضت سر آمدند معرفی می‌کنند. کم کم به پیش رهبر روحانیان مذهبی چین و بزرگ ترین شخصیت معنوی آنها می‌روید و با کمک و راهنمایی او تا مدّتی به ریاضت مشغول می‌شوید. باز به ذهن و قلب خود مراجعه می‌کنی. آسمان دلت را تاریک می‌بینی. مهتابی نیست که آن را روشن کند. فقط گاه گاهی ستارگان مثل نور گذرا از سوراخ سوزنی هستند که لحظه ای هویدا و باز ناپدید می‌شوند. از چین به کشور تبّت می‌آیید. در دامنه‌های کوه هیمالیا معبد‌هایی را می‌بینید که در آن عدّه ای به عبادت و ریاضت می پردازند. به شما هم اجازه می‌دهند تا در یکی از معبدها به ریاضت مشغول شوید. اینجا دیگر مثل چین نیست. ریاضت‌ها بسیار سخت و طاقت فرسا است. عدّه ای تحمّل آن را ندارند و نیمه راه بریده و به شهر و کشورهای خودشان بر می‌گردند. امّا تو و همسرت چون دنبال حقیقت هستید همه اینها را تحمل می‌کنید. این دوران را می‌گذرانید و مدّتی در تبّت می‌مانید. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۱۰ و ۱۱. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۴ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... این دوران را می‌گذرانید و مدّتی در تبّت می‌مانید. هر چه این سختی و ریاضت‌ها را تحمل می‌کنید به حقیقت که نمی رسید هیچ، بلکه از آن دورتر و بیشتر فاصله می‌گیرید. آن ریاضت‌ها را رها کرده و راهی هندوستان می‌شوید. مرتاضان فراوانی که در هند هستند هر کدام دستورالعملی می‌دهند. شما هم تمام وقت به ریاضت و عبادت مشغول می‌شوید، امّا نتیجه نمی گیرید. کم کم غباری از یأس و ناامیدی بر روی ذهن و جانتان می‌نشیند. روزها را هم مثل شب تاریک می‌بینید. گویا سرپوش آبی روز را برداشته اند و سراسر روز، خاکستری رنگ است. این تصوّر در شما پدید آمده است که اصلاً در عالم، واقعیتی وجود ندارد که بتواند خلأ درونی انسان را اشباع کند! ناامیدانه به همسرت نگاه می‌کنی. دیگر از جست و جوی حقیقت خسته شده اید. تصمیم می‌گیرید از طریق خاورمیانه به اروپا و سپس آمریکا رهسپار بشوید. خودتان را به دست قضا و قدر میسپارید تا سرنوشت تان معلوم شود. می‌خواهید درهایی را به روی خودتان باز کنید تا با آنچه که در آن سوی درهاست، رو به رو شوید، هرچند که تاکنون موفق نبوده اید. سعی می‌کنید آرامش خودتان را از دست ندهید؛ چون اگر انسان آرامش خویش را از دست بدهد هرگز پیروز و موفق نخواهد شد. از هندوستان به پاکستان و از آنجا از طریق افغانستان به ایران می‌آیید. وارد استان خراسان و سپس شهر مشهد شده و برای استراحت در هتل مستقر می‌شوید. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۱۱ و ۱۲. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۵ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... از هندوستان به پاکستان و از آنجا از طریق افغانستان به ایران می‌آیید. وارد استان خراسان و سپس شهر مشهد شده و برای استراحت در هتل مستقر می‌شوید. صبح که خورشید تاریکی را دور می‌کند از خواب بیدار شده و پس از خوردن صبحانه به داخل شهر می‌آیید. بی هدف شروع به قدم زدن می‌کنید. ناگهان چشمتان به منظره عجیبی می‌افتد که تاکنون مشاهده نکرده اید. انبوهی از مردم را می‌بینید که به داخل یک مکان باشکوه و مجلّل رفت و آمد می‌کنند. از دور گنبد و گلدسته‌های طلایی آن به چشم می‌خورد. اوّلین بار است که می‌بینی اینهمه جمعیّت در حال تردّد در یک نقطه هستند. از یکی که زبان انگلیسی می‌داند می‌پرسی: چرا این همه مردم به این مکان می‌روند؟ او که متوجّه می‌شود مسلمان نیستید در جواب می‌گوید: - اینجا محلّ دفن امام هشتم شیعیان است. - مردم چه دین و کتابی دارند؟ - قریب به اتّفاق مردم مسلمانند و کتاب مذهبی آنها هم قرآن است. امامشان هم الگوی آنها می‌باشد. - امام کیست و چه می‌کند؟ - امام انسان کاملی است که به عالی ترین مراحل کمال از انسانیت رسیده است. - مردم برای چه سر قبرش می‌روند؟ - شیعیان اعتقاد دارند که امامشان به اراده الهی سلام و صدایشان را می‌شنود و جواب می‌دهد، حال بسته به عملکرد افراد دارد که جواب امام را بشنوند یا نه. آنها با عرض ادب و احترام قبر امام را زیارت کرده و او را واسطه قرار داده و حاجت خودشان را با او در میان می‌گذارند و امام علیه السلام هم به اذن خداوند آن نیازها را برآورده می‌سازد. از این حرف‌ها تعجّب می‌کنی و باور کردنشان برای تو مشکل است. تا الان با همسرت به چندین کشور مسافرت کرده ای و با صرف عمر و پول خودت چنین چیزهایی را نه شنیده و نه دیده بودی. نگاهی به همسرت می‌اندازی. دهان او هم از تعجّب باز مانده و در فکر فرو رفته است. دوباره سؤال می‌کنی: - گفتی که نام کتاب مسلمانان چیست؟ - قرآن کریم. (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۱۲ الی ۱۴. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۶ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... نگاهی به همسرت می‌اندازی. دهان او هم از تعجّب باز مانده و در فکر فرو رفته است. دوباره سؤال می‌کنی: - گفتی که نام کتاب مسلمانان چیست؟ - قرآن کریم. - می‌شود قسمت‌های برجسته ای از آن را برای ما بخوانید؟ - همه آیات قرآن برجسته است. امّا من فکر می‌کنم شما دنبال حقیقت هستید، اینطور نیست؟ - بله! ما تا الان به چندین کشور رفته و با آیین و مذاهب مختلف آشنا شدیم، ولی هنوز نتوانسته ایم این خلأ درونی خود را پر کنیم. دست به طرف سینه ات می‌بری و با اشاره به آن می‌گویی: - احساس می‌کنیم در درون سینه ما دو جوان آمریکایی، یک حفره و خلأیی است که باید جای یک حقیقت عظیمی باشد. به خاطر کشف آن در به درِ دیار غربت شده ایم تا شاید … - اتفاقاً بهترین اوقات عمر که انسان طعم حقیقت را به خوبی می‌چشد دوران جوانی است. پس باید قدرش را بدانید! - قطعاً همین است. حالا از کتاب دینی مسلمانان برایمان بگو. - قرآن می‌فرماید: «آنچه در زمین و آسمان هاست به تسبیح و ستایش خدا که پادشاهی منزّه و پاک مقتدر داناست مشغولند». [۱] - یعنی حتی کوه‌ها و درختان، سنگ و چوب و … همه خدا را تسبیح می‌گویند؟ - بله! همه مشغول تسبیح پروردگار هستند. - چه زیبا! - این یک واقعیت است. آن شخص از شما خداحافظی کرده و می‌رود. تو با همسرت کناری می‌نشینی و با هم صحبت می‌کنید. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۱۴ و ۱۵. 📚[۱]: سوره جمعه، آیه ۱. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۷ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... آن شخص از شما خداحافظی کرده و می‌رود. تو با همسرت کناری می‌نشینی و با هم صحبت می‌کنید. درک چیزهایی که او می‌گفت برایتان مشکل است: «چطور امامی که مرده است هنوز او را زنده می‌دانند … و چطور همه چیز، خدا را تسبیح می‌گوید و … » با همسرت تصمیم می‌گیرید به طرف حرم بروید تا شاید این معماها برایتان حل شود. وارد صحن که می‌شوید یکی از خادمان را می‌بینید که وسیله ای بلند با روکش نقره در دست دارد. موقع ورود زائران نگاه ملاطفت آمیزی به آنها کرده و خوش آمد می‌گوید. امّا تا چشمش به شما دو نفر زن و شوهر می‌افتد نگاهش ثابت می‌ماند و می‌گوید: - ورود شما دو نفر ممنوع است! - چرا؟ - چون شما خارجی هستید. از ناراحتی خطی بر پیشانی ات می‌افتد و می‌گویی: - ما چندین هزار کیلومتر در دنیا مسافرت کرده ایم و به معابد و اماکن گوناگون وارد شده ایم. هیچ کجا به ما نگفتند که ورود خارجی‌ها ممنوع است. شما چرا این کار را می‌کنید آقا؟! - من که اجازه ندارم شماها را به داخل راه بدهم. - ببین آقا! ما که قصد بدی نداریم. فقط می‌خواهیم این محل را تماشا کنیم و برگردیم. - خارجی کلاً ممنوع! اگر از من شکایتی داری برو دفتر و به آنها بگو. همسرت از ناراحتی رنگ چهره اش می‌پرد. لب هایش را با خشم به هم می‌فشارد و با غضب می‌گوید: - مستر! [۱] قال قضیّه را بکن و بگذار برویم داخل و … - اصرار بیجا نکنید. بغضت می‌گیرد و از جلو صحن به طرف بازار می‌آیی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۱۵ و ۱۶. 📚[۱]: آقا. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۸ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... - مستر! [۱] قال قضیّه را بکن و بگذار برویم داخل و … - اصرار بیجا نکنید. بغضت می‌گیرد و از جلو صحن به طرف بازار می‌آیی. همسرت هم وقتی ناراحتی تو را می‌بیند چیزی نمی گوید و گرد غم بر چهره اش می‌نشیند. رو به روی مسافرخانه ای لبِ جوی آب می‌نشینی. مدتی به فکر فرو می‌روی. آنقدر آرام و بی حرکت هستی که به مجسمه سنگی می‌مانی. به جز رفتن به داخل حرم امام فکر دیگری در سر نداری. با خود می‌گویی: - نکند در عالم حقیقتی باشد که در این مکان نهان است و شماها نمی شناسید؟ اگر در اینجا خبری باشد و آنها ما را راه ندهند تا از آن آگاه بشویم، حسرت آن تا ابد در دلمان می‌ماند و این برایمان سخت است سخت! مروری بر رنج سفر طولانی و پر هزینه می‌کنی. خستگی و بی حالی به تو هجوم می‌آورد و جانت را می‌خورد. دَهانت کاملاً تلخ شده است. به طرز مضحکی وجود خودت را تهی گشته می‌پنداری. بیش از همه از دست خودت دچار خشم شده ای. بی اختیار هِق هِق گریه سر می‌دهی و تا مدّتی می‌گریی. ناگهان جرقه ای در ذهن تو زده می‌شود. خودت را جمع و جور کرده و در کنار همان جوی آب نگاهی به همسرت می‌اندازی. او هم در فکر فرو رفته و به حال خودش است. اشک هایت را پاک می‌کنی. تلنگری به او زده و نظرش را به خودت جلب می‌کنی و می‌گویی: - چرا اینقدر خودمان را ناراحت می‌کنیم؟ - چاره ای غیر از این مگر هست؟ - ببین! آن شخص که اینجا مدفون است و نمی گذارند تا به سر قبرش برویم، آیا امام و انسان کامل است یا نیست؟ - اگر انسان کامل باشد چی؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۱۶ الی ۱۸. 📚[۱]: آقا. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۹ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... می‌گویی: - چرا اینقدر خودمان را ناراحت می‌کنیم؟ - چاره ای غیر از این مگر هست؟ - ببین! آن شخص که اینجا مدفون است و نمی گذارند تا به سر قبرش برویم، آیا امام و انسان کامل است یا نیست؟ - اگر انسان کامل باشد چی؟ - در واقع او زنده است و بر همه جا احاطه دارد. خودش می‌داند که ما به دنبال چه هدفی هستیم و زحمت این همه راه را متحمل شده ایم. او باید ما را دریابد و راهنمایی کند تا به حقیقت برسیم. - اگر چنانچه انسان کامل نباشد چی؟ - دیگر ضرورتی ندارد که ما به داخل صحن و حرم برویم. نیاز به تماشای قبر او هم نیست. - واقعاً که همین طور است. دوباره به فکر فرو می‌روی. در دلت هنگامه ای به پا است. می‌ترسی به حقیقت نرسی و خلأ وجودی خودت را پر نکنی. باز دلت می‌شکند و قطرات اشک از چشمان تو جاری می‌شود. پشت سر هم این قطرات داخل جوی می‌ریزد و همراه آب به حرکت در می‌آیند و می‌روند. آب زلال و شفافی در جریان است که می‌خروشد و می‌رود و لحظه ای سکون و بازگشت ندارد. با خود می‌اندیشی که مبادا سکون و سقوط برای تو پیش بیاید. ناگهان صدایی آشنا که بوی وطن شما را می‌دهد نظرت را جلب می‌کند: [۱] Hello تو هم با همان زبان انگلیسی و لهجه شهر خودتان در آمریکا به او پاسخ می‌دهی. دستی از روی مهربانی بر روی شانه ات می‌گذارد. از کنار جوی آب بلند می‌شوی و با هیجان همراه با خوشحالی از او سؤالاتی می‌کنی. نگاهی به چشم‌های تو می‌کند و می‌گوید: - چرا ناراحت هستی؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۱۸ و ۱۹. 📚[۱]: سلام. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۱۰ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... نگاهی به چشم‌های تو می‌کند و می‌گوید: - چرا ناراحت هستی؟ تو هم از سال‌ها ریاضت و رنج سفر به چندین کشور جهان می‌گویی. او هم سر تکان می‌دهد و حرف هایت را بی چون و چرا تصدیق می‌کند. در آخر می‌پرسد: - الان چه می‌خواهی؟ - من با همسرم دنبال حقیقت هستیم. اکنون که تا اینجا آمده ایم متأسفانه ما را به حرم راه نمی دهند. آیا این درست است که … - ناراحت نباش! بروید الان دیگر راه تان می‌دهند. - خودمان الان تا داخل صحن رفتیم و ما را برگرداندند! - آن موقع اجازه نداشتند که راه تان بدهند ولی الان دیگر اجازه دارند و می‌توانید به داخل صحن و حرم بروید. او با خداحافظی از شما به راه می‌افتد و می‌رود. با رفتن او ناگهان به خود می‌آیی و با خود می‌گویی که چرا راز دلت را به او گفته ای. چه کسی بود که با زبان انگلیسی آن هم با لهجه محلی با تو حرف می‌زد. همسرت تأکید دارد که حتماً سرّی در کار بوده و بهتر است یک بار دیگر با هم به طرف صحن بروید. او به تو می‌گوید: فوقش این است که مسئولان آنجا، راهمان نمی دهند و برای همیشه برمی گردیم و راهی کشور خودمان آمریکا می‌شویم! بالاخره به سوی حرم راه می‌افتید. کسی مانع ورود تان به داخل صحن نمی شود. پیش خود می‌گویی که شاید شما را ندیده باشد. با شک بر می‌گردید و دوباره به پشت سر نگاه کرده و وارد صحن می‌شوید. از صحن وارد راهرویی می‌شوید که جمعیّت انبوهی از آنجا در حال وارد شدن به حرم هستند. به در حرم می‌رسید. همسرت از قسمت زنانه وارد می‌شود و تو هم همراه مردان می‌شوی. تا چشمت به ضریح حرم می‌خورد به فکر فرو می‌روی، چون به دنبال کلید کشف حقیقت هستی. می‌خواهی کلید فتحی را به دست آوری تا از سرگردانی و سردرگمی بیرون بیایی. سیل جمعیّت همچنان تو را به این سو و آن سو می‌کشاند. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۱۹ الی ۲۱. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖