🔰 امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
▪️کانال دفتر حضرت آیتالله مصباح یزدی اطلاعیهای در مورد شدت یافتن بیماری ایشان صادر کرده است. متن اطلاعیه به شرح ذیل است؛
▫️باسمه تعالی
دوستداران حضرت آیتالله مصباح یزدی حفظه الله مکررا جویای وضعیت سلامتی ایشان شدند. با توجه به شدت یافتن بیماری این یاور راستین انقلاب و رهبری، از جمیع علما، فضلا، شاگردان و دوستان و عموم ولایتمداران و علاقهمندان به ایشان تقاضا داریم با توسل ذیل عنایت ائمه اطهار علیهم السلام برای شفای عاجل و کامل ایشان دعا کنند.
🏷 @mesbahyazdi_ir
@booyebaran313
راهکار های رهایی از اهمال کاری
1️⃣ برای خودمان فواید و زیان های امروز شروع کردن را فهرست کنیم.
برای اینکار می توانیم قبل از شروع کار در کاغذی که به دو بخش فواید و مضرات تقسیم شده است فواید و زیان های انجام اکنون کار را بنویسیم مسلما وقتی خواهیم دید که فواید اکنون شروع کردن بیشتر از بعدا انجام دادن است منطقا می پذیریم که کار را انجام دهیم.
2️⃣ برنامه ریزی
همین الان زمان دقیق انجام کارمان را مشخص کنیم و از خودمان بپرسیم ممکن است چه چیز هایی مانع انجام آن شود ؟ و اینکه چه راه هایی وجود دارد تا مانع ها را کنار بگذاریم.
3️⃣ كار را ساده کنیم
اگر به جای هدف های بسیار بزرگ و کمال گرایانه اهداف واقعی را انتخاب کنیم کارتان آسانتر خواهد گشت.
لازم نیست برای یک متن عبارات شما شاعرانه و ادیبانه مدرن باشد.
راه دیگر رای تبدیل کار دشوار به کار ساده این است که در هر زمان قدری از آنرا انجام دهیم. زمانهای کوتاه و محدودی را انتخاب کنید آیا حاضریم هر روز ده تا پانزده دقیقه روی کار بزرگی که پیش رو داریم کار کنیم؟ شاید بگویید پانزده دقیقه قطره ای در مقابل دریاست ولی وقتی آنرا انجام دادیم ممکن است خود به خود به انجام بقیه کار ترغیب شویم و اینکه 15 دقیقه انجام دادن یک کار مسلما بهتر از هرگز انجام ندادن آن است.
4️⃣ مثبت فکر کنیم
وقتی از انجام کاری طفره می رویم همان لحظه از خودتان بپرسید به چه چیزی فکر می کردیم؟ و آن ها را یادداشت کنید.
افکاری از این دست:
🔻 خیلی خسته کننده است
🔻 بهتر است وقتی که حوصله بیشتری داشتم بنویسیم
🔻 باید همه ی اینها را بنویسیم.
هر یک از این افکار قابل چالش بوده و منطقا نادرست است که با جایگزین کردن فکر مناسب می توان احساس بهتری داشت و به تبع آن کار را انجام داد.
✍️ افکار بالا را می توان به این صورت جایگزین کرد:
🗝 از کجا می دانم که خسته کننده است ؟ شاید نباشد می توانم اندکی از کار را انجام دهم و نتیجه اش را ببینم
🗝 برای شروع نیازی به روحیه خوب نیست وقتی شروع کنم احتمالا حال و حوصله پیدا خواهم کرد
🗝 مجبور نیستم همه را امشب انجام دهم اگر اندکی از آن را انجام دهم احساس بهتری پیدا میکنم.
5️⃣ خودمان را تشویق کنیم
وقتی از انجام کاری طفره می روید به احتمال زیاد بعد از اتمام روز احساس گناه میکنید و مضطرب میشوید اگرچه انجام آن کار به خودی خود پاداش ندارد وقتی آنرا انجام میدهید احساس خوشایندی دارید.
6️⃣ وقتی کاری را که از انجام آن طفره می روید انجام دادید به خودتان پاداش دهید (کاری که دوست دارید را انجام دهید یا ...)
7️⃣ در نهایت اینکه بدانید اگر امروز اندکی از کار را انجام دادید بهتر از آن است که امروز هیچ کاری انجام نداده باشید.
#سواد_عاطفی
@booyebaran313
🖤🌱🖤🌱🖤🌱
🍃 شب جمعه است
و دوباره دلمان برای 🍀
کسانی که نداریمشان تنگ است😔
دلمان گرم به "خاطره"
"پدرهايي که نيستند"،
"مادرهايي که رفته اند"،
"فرزندانی" که زودتر از
پدرومادرشان رفته اند،
"همدردهایی" که خیلی زود
از "پیشمون رفتن"...😔
به ياد آن دوستان و آشنایان
سفر کرده مان و خانم سادات
دوست عزیزم که امروز غریبانه
خاکسپاری شدن......
"فاتحه اي" ره توشه ميکنيم،
باشد که "پروردگار"🍀
"بيامرزدشان و بيامرزدمان"..🙏
@booyebaran313
سلام محضر بزرگواران همراه
✳️یک داستان، چند تامل
داستانی زیبا از کتاب سوپ جو که در سال ۲۰۱۵ با بیش از ۳۴۵میلیون لایک رکوردار در دنیای مجازی بوده و ادامه دارد...
ما یکی از نخستین خانوادههایی در شهرمان بودیم که صاحب تلفن شدیم.آن موقع من 9-8 ساله بودم.یادم میآید که قاب برّاقی داشت و به دیوار نصب شده بود و گوشیاش به پهلوی قاب آویزان بود.من قدم به تلفن نمیرسید اما همیشه وقتی مادرم با تلفن صحبت میکرد با شیفتگی به حرفهایش گوش میکردم.
بعدها پی بردم که یک جایی در داخل آن دستگاه، یک آدم شگفتانگیزی زندگی میکند به نام «اطلاعات لطفاً» ، که همه چیز را میداند.
او شماره تلفن و نشانی همه را بلد بود.
نخستین تجربۀ شخصی من با «اطلاعات لطفاً» روزی بود که مادرم به خانۀ همسایه رفته بود.من در زیرزمین خانه با ابزارهای جعبه ابزارمان بازی میکردم که ناگهان با چکش بر روی انگشتم زدم درد وحشتناکی داشت ؛اما گریه فایده نداشت چون کسی در خانه نبود که با من همدلی (شرایط من را درک)کند انگشتم را در دهانم میمکیدم و دور خانه راه میرفتم که ناگهان چشمم به تلفن افتاد به سرعت یک چهارپایه آوردم و روی آن رفتم و گوشی را برداشتم و نزدیک گوشم بردم.
و توی گوشی گفتم «اطلاعات لطفاً» چند ثانیه بعد صدایی در گوشم پیچید:
«اطلاعات بفرمائید»
من در حالی که اشک از چشمانم میآمد گفتم «انگشتم درد میکند»
گفت:«مادرت خانه نیست؟»
«هیچکس به جز من خانه نیست»
«آیا خونریزی داری؟»
«نه، با چکش روی انگشتم زدم و خیلی درد میکند»
«آیا میتوانی درِ جایخیِ یخچال را باز کنی؟»
«بله، میتوانم»
«پس از آنجا کمی یخ بردار و روی انگشتت نگهدار»
بعد از آن روز، من برای هر کاری به «اطلاعات لطفاً» مراجعه میکردم ...
مثلاً موقع امتحانات در درسهای جغرافی و ریاضی به من کمک میکرد.
یکروز که قناریمان مرد و من خیلی ناراحت بودم دوباره سراغ «اطلاعات لطفاً» رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم.
او به حرفهایم گوش داد و با من همدلی و همدردی کرد.
به او گفتم: «چرا پرندهای که چنین زیبا میخواند و همۀ اهل خانه را شاد میکند باید گوشۀ قفس بیفتد و بمیرد؟»
او به من گفت «همیشه یادت باشد که دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست»
من کمی تسکین یافتم.
یک روز دیگر به او تلفن کردم و پرسیدم کلمۀ fix را چطور هجّی میکنند.
یکسال بعد از شهر کوچکمان (پاسیفیک نورث وست) به بوستن نقل مکان کردیم و من خیلی دلم برای دوستم تنگ شد.
«اطلاعات لطفاً» متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانهمان در بوستن بود تجربۀ مشابهی نداشتم.
من کمکم به سن نوجوانی رسیدم اما هرگز خاطرات آن مکالمات را فراموش نکردم.
غالباً در لحظات تردید و سرگشتگی به یاد حس امنیت و آرامشی که از وجود دوست تلفنی داشتم میافتادم.
راستی چقدر مهربان و صبور بود و برای یک پسربچه چقدر وقت میگذاشت.
چند سال بعد، بر سر راه رفتن به دانشگاه، هواپیمایم در سیاتل برای نیم ساعت توقف کرد.
من 15 دقیقه با خواهرم که در آن شهر زندگی میکرد تلفنی حرف زدم
و بعد از آن بدون آن که فکر کنم چکار دارم میکنم، تلفن اپراتور شهر کوچک دوران کودکی را گرفتم و گفتم «اطلاعات لطفاً».
به طرز معجزهآسایی همان صدای آشنا جواب داد.
«اطلاعات بفرمائید»
من بدون آن که از قبل فکرش را کرده باشم پرسیدم «کلمۀ fix را چطور هجّی میکنند؟»
مدتی سکوت برقرار شد و سپس او گفت «فکر میکنم انگشتت دیگر خوب شده باشد.»
من خیلی خندیدم و گفتم «خودت هستی؟»
و ادامه دادم «نمیدانم میدانی که در آن دوران چقدر برایم با ارزش بودی یا نه؟»
او گفت «تو هم میدانی که تلفنهایت چقدر برایم با ارزش بودند؟»
من به او گفتم که در تمام این سالها بارها به یادش بودهام و از او اجازه خواستم که بار بعد که به ملاقات خواهرم آمدم دوباره با او تماس بگیرم.
او گفت «حتماً این کار را بکن. اسم من شارون است.»
سه ماه بعد به سیاتل برگشتم.
تلفن کردم اما صدای دیگری پاسخ داد.
«اطلاعات بفرمائید»
«میتوام با شارون صحبت کنم؟»
«آیا دوستش هستید؟»
«بله، دوست قدیمی»
«متأسفم که این مطلب را به شما میگویم. شارون این چند سال آخر به صورت نیمهوقت کار میکرد زیرا بیمار بود. او 5 هفته پیش در گذشت»
قبل از این که تلفن را قطع کنم گفت «شما گفتید دوست قدیمیاش هستید.
آیا همان کسی هستید که با چکش روی انگشتتان زده بودید؟»
با تعجب گفتم «بله»
«شارون برای شما یک پیغام گذاشته است. او به من گفت اگر شما زنگ زدید آن را برایتان بخوانم»
سپس چند لحظه طول کشید تا درِ پاکتی را باز کرد و گفت:
«نوشته به او بگو دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست.
خودش منظورم را میفهمد»
هرگز تأثیری که ممکن است بر دیگران بگذاریم را دست کم نگیریم...
تقديم به همهی آدمهای تاثير گذار زندگی مان
#سواد_عاطفی
@booyebaran313
🍃🌼🍃🌼🍃🌼
هرکجا سفره شود پهن،
کنارش نمک است
نمک سفره ی جمعه
دعای فـــــــرج است
"اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج"
#امام_زمان
🍃🌸🍃🌸🍃
@booyebaran313
khedmatgozaran.com1_351019992.mp3
زمان:
حجم:
5.93M
دعای عهد
با مرور سریع
هر روز صبح فقط و فقط 6 دقیقه
از وقت خود را برای امام زمان (عج) خرج کنیم
✍از حضرت صادق (علیهالسلام) روایت شده:
هرکه چهل صبحگاه دعای عهد را بخواند، از
یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حقتعالی بر هر کلمه هزار حسنه به او کرامت فرماید و هزار گناه از او محو سازد ....
#دعای_عهد
@booyebaran313
🌱🕊
⭕️✍️حکایت این روزهای برخی افراد👇👇👇
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ
ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ!
ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ!
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ..?
ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨند ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭند ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ!
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ..
ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷند!
ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨند ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﺳﺖ
ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩشان ﻣﯽﺁﯾند ﻣﯽﺑﯿﻨند ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘُﻠﻮی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽشاﻥ ﺑﻮﺩﻩﺍند ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ، ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺏ...!
#سواد_عاطفی
@booyebaran313
ترجمه غیبت نعمانی_text_020170014738.pdf
حجم:
24.74M
🍃کتاب غیبت نعمانی
از منابع معتبر روایی شیعی در زمینه غیبت ومهدویت
کم حجم
منبع دست اول
https://eitaa.com/joinchat/3119448110Cf3bfc871c9
سلام بر همراهان بزرگوار
اولین روز از نیمه دوم
آذر ماهتون بخیر🌷🌷
خانمی به دکتر گفت:
نمیدانم چرا افسرده ام
و خود را زنی بدبخت میدانم.
دکتر گفت: باید ۵ نفر از
خوشبخت ترین مردم شهر را
بشناسی و از زبان آنها بشنوی
که خوشبختند. زن رفت و پس از
چند هفته برگشت، اما
اینبار اصلاً افسرده نبود.
به دکتر گفت: برای پیدا کردن
آن ۵ نفر، به سراغ ۵۰ نفر که
فکر می کردم خوشبخت
ترینهایند رفتم، اما وقتی
شرح زندگیشان را شنیدم،
فهمیدم که خودم از همه
خوشبخت ترم. خوشبختی
یک احساس است و لزوما
با ثروت بدست نمی آید.
خوشبختی رضایت از زندگی و
شکرگزاری بابت داشته هاست،
نه افسوس بابت نداشته ها ...
خـــــــدایا شکرت❤️
#سواد_عاطفی
@booyebaran313
✴️ سؤالی دیگر
◀️منظور از صله رحم چیست؟
◀️یعنی چه كارهایی باید بكنیم تا اطلاق صله ارحام بشود؟
✅پاسخ:
🏩صله رحم یعنی داشتن رابطه با قوم و خویش نسبی.
👫رفت و آمد داشتن یا مرتبط بودن با یکدیگر از طریق تلفن، احوالپرسی و ... از مصادیق صله رحم است و الزام در نوع خاصی نیست.
✅البته عرف باید بر این گونه ارتباط صحه بگذارد و با توجه به شرائط کافی بداند.
#پرسش_و_پاسخ
@booyebaran313
🍄 وقتی کودک کثیف کاری کرد یا چیزی را شکست رفتار مناسب چیست؟
در چنین شرایطی نگویید:
تو برو عقب، تو دست نزن، نیازی نیست شما کاری بکنی، دست نزن، بدتر میشه، دست بزنی، دستت را میبره
📛غرغر، داد و فریاد، سرزنش ممنوع
بگوییم:
برو جارو بیار، کمک کن جمعش کنیم.
برو دستمال بیار، خشکش کنیم.
دمپایی بپوش، پات زخمی نشه.
وقتی در تمیز کردن محل، کودک کمک و همکاری کند
1️⃣یاد میگیرد مسئولیت کارش را بپذیرد.
2️⃣نظم و نحوه تمیز کردن را میآموزد.
3️⃣کمتر تحقیر میشود.
4️⃣همکاری و کمک را میآموزد.
#فرزند_پروری
@booyebaran313
🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷
دلیل دلخوریهایمان❓❓
گاهی از دست كسی دلخوريم و فكر می كنيم كه او ذاتا آدم بدی است و بايد تنبيه و توبيخ شود و شروع به بازخوردهای متقابل تلافی گری و قهر و سرزنش و ... می كنيم و در شرايط پيشرفته تر حتي از اطرافيان نزديك و دوستان مشتركمان هم توقع داريم كه به واسطهی رفتار اشتباه او با ما ، او را طرد و تنبيه كنند.
غافل از اينكه دليل دلخوری ما از او احتمالا اين است كه به نقطه ضعفی يا صفتی از ما اشاره كرده كه مدتها آن را پنهان يا سركوب كرده بوديم چون تصور می كرديم كه وجود اين ضعف شخصيتی در ما باعث پايين آمدن ارزشهایمان نزد ديگران می شود .
حالا اگر به اين موضوع اينگونه نگاه كنيم كه در وجود همهی ما تمام صفتهای خوب و بد وجود دارد كه فقط لازم هست كه متعادل شوند و اگر كسی عدم تعادل يكی از اين صفات را به ما گوشزد كرد نه تنها آدم بدی نيست ، بلكه باعث رشد ماست از او دلخور نمی شويم .
#سواد_عاطفی
@booyebaran313