منصور در پشت جبهه نيز فعاليتهاى مختلفى داشت در انجمن اسلامى و بسيج شركت مى جست و اگر فردى نيازمند يارى بود بلافاصله به نزد او مى رفت. در حزب جمهورى اسلامى نيز فعاليت مى كرد.
روزى يكى از همرزمانش به او مى گويد كه خواب ديده كه منصور شهيد شده است. او در پاسخ به گفته همرزمش مى گويد: «خير من اينجا شهيد نمى شوم. جاى ديگرى شهيد خواهم شد.»
همسرش مهناز اميرخانلو مى گويد: «همواره مرا از شهادتش آگاه مى كرد و سعى داشت براى شهادتش آماده باشم.» منصور براى والدينش مى نويسد:
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #منصور_گلبادی_نژاد
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
به فرزندم دروغ نگوييد؛ بگوييد بهترين و زيباترين هديه را برايش به ارمغان خواهم آورد. به فرزندم واقعيت را بگوييد. بگوييد به خاطر آزادى تو هزاران خمپاره دشمن بدن پدرت را نشانه رفته است. بگوييد موشكهاى دشمن، انگشتان پدرت را در شلمچه و چشمان پدرت را در هويزه، حنجره پدرت را در ارتفاعات اللَّه ا كبر و خون پدرت را در رودخانه بهمنشير و تنگه چزابه از ميان برده است. به فرزندم بگوييد تا نفرت هميشگى از استعمار در روح و جسم او ريشه بدواند
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #منصور_گلبادی_نژاد
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
سرانجام منصور گلبادى نژاد در 28 اسفند 1366 به فيض شهادت نايل آمد.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #منصور_گلبادی_نژاد
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
فريدون گلبادى نژاد - همرزم او - درباره نحوه شهادت وى مى گويد:
بهمن ماه 1366 بود كه به علت ازدواج، منصور مرا تا مدتى از حضور در جبهه منع كرده بود. طاقت نياوردم و مستقيماً به جبهه رفتم، اما پذيرش نمى كردند تا اينكه مسئول پرسنلى با فرمانده گردان امام حسين(ع) منصور گلبادى نژاد تماس گرفت و او ضمن دستور پذيرش من خودش از چادر فرماندهى بيرون آمد و به طرف من دويد. همديگر را در آغوش گرفتيم. با تعجب ديدم شادى او بيش از حد و بيشتر از من است. علت را جويا شدم، منصور گفت: «شبى خواب ديدم كه من و تو بالاى تپه اى پر از شقايق به شهادت مى رسيم و بچه هاى گردان نيز به طريقى مجروح و شهيد مى شوند. اما من و تو در تپه اى بالاتر از ديگران به شهادت مى رسيم. الان كه تو آمدى آن لحظه را پيش چشمانم مى بينم.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #منصور_گلبادی_نژاد
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
بهمن ماه 1366 بود كه به علت ازدواج، منصور مرا تا مدتى از حضور در جبهه منع كرده بود. طاقت نياوردم و مستقيماً به جبهه رفتم، اما پذيرش نمى كردند تا اينكه مسئول پرسنلى با فرمانده گردان امام حسين(ع) منصور گلبادى نژاد تماس گرفت و او ضمن دستور پذيرش من خودش از چادر فرماندهى بيرون آمد و به طرف من دويد. همديگر را در آغوش گرفتيم. با تعجب ديدم شادى او بيش از حد و بيشتر از من است. علت را جويا شدم، منصور گفت: «شبى خواب ديدم كه من و تو بالاى تپه اى پر از شقايق به شهادت مى رسيم و بچه هاى گردان نيز به طريقى مجروح و شهيد مى شوند. اما من و تو در تپه اى بالاتر از ديگران به شهادت مى رسيم. الان كه تو آمدى آن لحظه را پيش چشمانم مى بينم.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #منصور_گلبادی_نژاد
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
فريدون گلبادى نژاد - همرزم او - درباره نحوه شهادت وى مى گويد:
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #منصور_گلبادی_نژاد
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
حدود يك ماه گذشت تا اينكه به منطقه غرب اعزام شديم و پس از چند روز استقرار در محلى به نام بوالحسن سرانجام به محور ملاخور و از آنجا به برتنكناو رفتيم كه در نزديكيهاى شهر خرمال عراق بود. حدود سه روزى آنجا بوديم. غروب روز پنج شنبه بود و او از دخترش كه چهارماهه بود حرف مى زد و از فرداى خونين صحبت مى كرد. فكر كرديم شايد ما را امتحان مى كند ولى او جدى بود. شب شد و كنار آتش نشسته بوديم. چون قبلاً شيميايى شده بود و هوا بسيار سرد و زمستانى و چند درجه زير صفر بود سرماى خشك او را به شدت آزار مى داد. به علت شيميايى بودن شب جايى را نمى ديد. حتى براى رفع حاجت من كمكش مى كردم اما گويى در انتظار كسى يا چيزى بود
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #منصور_گلبادی_نژاد
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
صبح فردا حدود ساعت هشت از لشكر پيام پيشروى به سمت خرمان را دريافت كرديم. منصور گردان را آماده كرد و سراسيمه گردان را تحت نظر داشت و به بچه ها سفارش مى كرد «و قاتِلُوهُمْ حَتى لا تَكُونَ فِتْنَةً» طبق عادت پيشاپيش گردان به اتفاق منصور، پيك و بى سيم چى حركت كرديم. گردان پشت سر ما مى آمد. مسافتى كه رفتيم هواپيماهاى عراقى شروع به پرتاب بمب شيميايى كردند. گردان در ميان دو انفجار موشك و گاز شيميايى مانده بود. منصور نقش بر زمين شد. من كه نزديك ترين فرد به وى بودم به سرعت دو آمپول شيميايى به او زدم ولى اثر نكرد. تنها جمله اى كه گفت: «به نور محمد بگوييد بچه ها را جلو ببرد.» سپس آنچنان سر بر دست گذاشت كه گويى در بسترى آرام خوابيده است. من هم بعد از او بى هوش شدم و تا حدودى بينايى ام را از دست دادم. وقتى به هوش آمدم روى تپه اى پر از شقايق پيكر منصور را ديدم كه چشم به آسمان دوخته بود
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #منصور_گلبادی_نژاد
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
منصور گلبادى نژاد قبل از شهادت حضرت زينب را در خواب مى بيند كه آن حضرت او را به سوى خويش مى خواند. عاقبت گلبادى نژاد در 28 اسفند 1366 پس از هفتاد و سه ماه حضور در جبهه در عمليات والفجر 10 بر اثر بمباران شيميايى دشمن در شهر خرمال عراق به شهادت رسيد. بعد از شهادت منصور سردار مرتضى قربانى فرمانده لشكر 25 كربلا در پيامى وى را چنين معرفى مى كند
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #منصور_گلبادی_نژاد
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
لشكر ويژه 25 كربلا سردارى را از دست داد كه آزاد مردى از تبار جان نثاران حسين(ع) و فدايى امام حسين(ع) بود. منصور راد مردى محبوب و تنها يار و ياور و دوست صميمى رزمندگان و همه بسيجيان جنگ جو و فرماندهان لشكر بود. ديدگان پر نفوذ و زبان شمشيروار او و نظراتش در رابطه با عملياتها و هجومها همچون شمشير مالك اشتر نخعى تيز بود و برنده و هيچگاه از يادها بيرون نخواهد رفت. گردان قهرمان و هميشه پيروز امام حسين(ع) خاطره دلاوريها و فداكاريهاى او را هرگز فراموش نكرده و هميشه فكر رزمندگان و فرماندهان اين گردان ادامه دادن راه شهدا خواهد بود.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #منصور_گلبادی_نژاد
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
مزار شهيد منصور گلبادى نژاد در مزار شهداى سفيدگاه در بيست و چهار كليومترى شهر گلوگاه در استان مازندران واقع است. از شهيد گلبادى نژاد دخترى به نام مطهره به يادگار است كه به هنگام شهادت پدر شش ماهه بود.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #منصور_گلبادی_نژاد
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
طفل بوَد، در نظر پیر عشق
هرکه نگردد سپر تیر عشق
🌷معرفی سردار #دفاع_مقدس #زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدالمهدی_مغفوری
🎂زمینی شدن : ۱۳۳۵، کرمان
🕊آسمانی شدن : ۶۵.۱۰.۰۵، کربلای ۴
💠ارائه : جناب جامانده از شهدا
📆چهارشنبه ۹۸.۱۱.۱۶
⏰ساعت ۲۱:۰۰
🕊گروه به یاد شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃
eitaa.com/booyenaena
#سردار شهید عبدالمهدی مغفوری
مزار این شهید نازنین را مقام معظم رهبری طبق گفته ها ۵بار زیارت کردند
حتی گفته میشه حضرت آقا در سفر استانی خود به کرمان نیمه شب ها مزار شهید را زیارت میکردند
این قطعه خاک از هزاران کیلومتر و از شهرهای شمالی و غربی ایران زائر داشته و محال ممکن هست کسی دست خالی از سر قبر مبارک شهید عبدالمهدی مغفوری بلند بشه.
https://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
زندگینامه :
عبدالمهدی مغفوری در سال 1335 در کرمان در خانواده ای تنگدست ولی متدین به دنیا آمد.
پدرش برای دل مردم روضه می خواند و مخارج زندگی را از پشت دار قالی بافی فراهم می کرد.
عبدالمهدی در سایه چنین خانواده ای رشد کرد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در کرمان به پایان برد.
آنچه در این دوران او را از دیگر همسن و سالانش متمایز کرد پایبندیش به دینداری بود.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدلمهدی_مغفوری
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
او پس از پایان دوره دبیرستان در دانشسرا پذیرفته شد و در رشته برق فوق دیپلم گرفت.در همین زمان بود که به خدمت سربازی فرا خواند ه شد.این روزها با اوج گیری انقلاب توأم بود.
عبدالمهدی در این دوران سخت به مبارزات خود ادامه داد و پس از پیروزی انقلاب به کرمان باز گشت.
با اینکه در دانشگاه پذیرفته شده بود با پوشیدن لباس سبز سپاه را ترجیح داد.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدلمهدی_مغفوری
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
او مدتی در کردستان بود.بعد از آغاز جنگ،تلاشش برای حضور در میدانهای نبرد و سازماندهی نیروها در استان کرمان،از او چهره ای مخلص و دلپذیر ساخته بود.
عبدالمهدی در موقعیت مختلف فرماندهی در سطح لشکر 41 ثارالله و بسیج قرار گرفت و بیش از بیش در روند پر تلاطم نبرد سهیم شد.
عملیات کر بلای 4 آخرین عملیاتی بود که عطر نفسهای این پیرو حقیقی ائمه اطهار (ع) و امام راحل را به جان می خرید.
عبد المهدی مغفوری در جزیره ام الرصاص پاداش جهاد اکبر و اصغر خود را گرفت و ساکن کوچه پروانه ها شد
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدلمهدی_مغفوری
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
وصیت نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم.
همسر عزیزم زهرا خانم سلام.امیدوارم در راه انجام وظائف و تکالیف شرعی و الهی خودت موفق موید باشی.بنده اعتراف می کنم که در این مدت زندگی شوهر خوبی برای تو نبوده ام و اینک امیدوارم که از خطاهایم درگذری و اشتباهاتم را نادیده بگیری و از خداوند بزرگ برایم درخواست آمرزش بنمایی و تو خود می دانی،برایت در این مدت روشن شد که آنچه برای بنده مهم بوده عمل به تکلیف شرعی و انجام وظیفه بود،اگرچه در انجام آنها کوتاهی می کردم ولی حداقل در صحبتهایم این مطلب واضح و روشن بود و لذا تنها چیزی که از تو می خواهم این است که به وظائف شرعیت عمل نمائی و آنگونه باشی که خداوند متعال و نبی مکرم اسلام(ص) و ائمه معصومین سلام الله علیه اجمعین خواسته اند و بکوش که بچه ها هم همین گونه بار بیایند.البته این سفارش بنده حقیر به تمام خواهران و برادران ایمانیم هست.
اینک چند مطلب است که لازم است با تو در میان بگذارم:
1-اگر از وسائل و پاکتها و نوارهای مربوط به سپاه و همچنین جزوه های مربوط به سپاه چیزی در خانه هست آنها را به سپاه برگردان.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدلمهدی_مغفوری
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
2-بنده از مال دنیا چیزی نداشتم و اگر مختصر چیزی که هست،هرچه شرع مقدس در مورد آنها حکم کند باید انجام شود ولی مایلم که 2 عدد قالیچه ماشینی به عنوان یادگار به منزل پدرم داده شود.همچنین مبلغ هفت هزار تومان به صندوق قرض الحسنه شهید نصیری لاری سیرجان و هفده هزار تومان به صندوق قرض الحسنه بقیه الله کرمان که مربوط به سپاه می باشد و برادر کیا شمشکی همت (حساب 1116) بدهکارم و مبلغ پنج هزار تومان به برادر ذهاب (پاسدار واحد بسیج) بدهکارم.همچنین از ایشان خواهش کرده بودم که راجع به پدرم با بیمارستان شهید باهنر تسویه حساب بنماید که اگر این کار را کرده باشد این مبلغ را نیز به ایشان بدهکارم.لذا می توانید با فروش موتور سیکلت و بعضی وسایل دیگر بدهکاریها را بپردازید.
3-بچه ها هم در اختیار خودت باشد و کسی حق ندارد آنها را از تو بگیرد:سفارش می کنم آنها را تحت صحیح ترین تربیتها(تربیت اسلامی) قرار داده و از اینکه بچه ها در اختیار افراد بد اخلاق و دور از تربیت اسلامی قرار گیرند و یا اینکه با آنها معاشرتهای طولانی داشته باشند جداً پرهیز کن.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدلمهدی_مغفوری
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
4-بعد از من انتخاب زندگی با خود توست.منظورم ازدواج است که اختیار داری ازدواج نمائی یا ننمائی و هیچ کس در این رابطه نمی تواند متعرض تو بشود ولی هرکجا که بودی سعی کن که فقط رضایت خداوند متعال در زندگیت مطرح باشد
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدلمهدی_مغفوری
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
6-اگر خداوند تعالی فرزندی به تو عنایت کرد،اگر دختر بود اسم او را راضیه و اگر پسر بود اسم او را مرتضی بگذار.
7-در مورد تذکرات فوق و سایر مواردی که پیش می آید کسی نمی تواند خارج از شرع مقدس اسلام بر تو تکلیفی را اعمال نماید و ضمناً راجع به سایر مسائلی که پیش خواهد آمد و یا لازم بود تذکر داده شود من آنها را فراموش کردم و یا در نظر نداشتم که یادداشت کنم و در این رابطه لازم است کسی اعمال نظر کند،من پدرم را به عنوان وکیل خودم و ولی تو قرار می دهم که با توجه به موارد فوق،امور ضروری را با الطاف پدرانه و بزرگوارانه خودش به انجام برساند.البته با عرض پوزش و معذرت از محضر پدر بزرگوارم.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدلمهدی_مغفوری
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
8-عرض دیگری ندارم و از همین موقعیت استفاده می کنم و سلام خودم را خدمت فرزندانم،مریم خانم،فاطمه خانم و آقا مصطفی تقدیم می دارم و امیدوارم که خداوند متعال آنها را در زمره عبادالله المخلصین قرار دهد.آمین.
9-از فرزندانم می خواهم که مرا ببخشند و از آنها معذرت خواهی می کنم چون پدر خوبی برای آنها نبوده ام و ممکن است که آنها را به ناحق زده باشم،و یا ترسانده باشم و یا آزار و اذیت کرده باشم و یا تکلیف خود را در برابر آنها انجام نداده باشم. امیدوارم که مرا ببخشند و حلال کنند
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدلمهدی_مغفوری
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
نامه ای به محمدرسول جمشیدی :
بسم الله الرحمن الرحیم.
خدمت برادر بزرگوار و عزیزم جناب محمد رسول جمشیدی.سلامٌ علیکم.
امیدوارم که وجود عزیز شما مادام که برای اسلام مفید است در تحت عنایات و توجهات حضرت حقتعالی مصون و حفظ و بیمه باشد و همواره در راه انجام وظائف و تکالیف الهی خویش موفق بوده باشید.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدلمهدی_مغفوری
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
2-آنچه که در طول زندگی انسان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است داشتن اخلاص است،لذا توجه داشته باشید که هرکار انجام میدهید با اخلاص باشد.دقت داشته باش کارهایی که بعهده ی شما واگذار می شود بخوبی انجام دهی و به احدی با چشم حقارت ننگری که ای بسا او از اولیاء الله باشد و به احدی توهین نکنی که او از سربازان مهدی (عج) به شمار می رود.مواظب باش که بخاطر مسائل بیهوده و پوچ با کسی به بحث و جدل ننشینی و از ناحق دفاع نکنی.حتماً تقوی الهی را پیشه کن که از متقین پذیرفته شوی.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور #شهید_عبدلمهدی_مغفوری
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان