eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
99 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
45 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ممنونم ممنونم شما هم عزیز هستی ب ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷معرفی شهیدی که مادرش آرزو می کرد تا شهيدي به پيشگاه امام حسين (ع) تقديم كند... 💠 ارائه : جناب جامانده از شهدا 📆 جمعه ۹۹.۰۸.۱۶ ⏰ ساعت ۲۱:۰۰ 🕊گروه به یاد شهدا http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84 کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃 eitaa.com/booyenaena
فرمانده اطلاعات سپاه در دوپازا سردشت زندگینامه مفصل سردار شهید «علی اصغر جودی نعمتی»
اوضاع پاياني دوره جنگ تا چه حد او را آزرده بود كه خدايش او را از كره خاكش برگرفت تا نماند و نبيند كه خميني عزيزش جام زهر سر كشيد.
سردار «علی اصغر جودی نعمتی»، سال 42 متولد شده و با تمام همتش درسهایش را خواند و دیپملش را گرفت، سپس  در علامه طباطبایی دانشگاه تهران در رشته مدیریت پذیرفته شد و مشغول تحصیل گردید، ولی شور و عشق انقلاب او را از ماندن در کلاس بر حذر داشت و با لباس پاسداری رهسپار مناطق جنگی شد. او فرمانده اطلاعات سپاه در دوپازا سردشت بود که با رشادتهای بسیاری که در تاریخ ثبت کرد، بیست و ششم تیر سال 67 در منطقه سردشت، در عملیات جنگی عاشقانه به شهادت رسید.
مادرش آرزو می کرد تا شهيدي به پيشگاه امام حسين(ع) تقديم كند
شهيد علي اصغر جودي نعمتي در آغاز نهضت امام خميني در شهريور1342 در اروميه ديده به جهان گشود و دوران كودكي را در كانون خانواده اي متوسط و مذهبي گذراند. مادر كه پيش از تولد او در تعزيه عاشورا آرزو كرده بود كه كاش مي توانست شهيدي به پيشگاه امام حسين(ع) تقديم كند بذر محبت آل پيامبر و دفاع از كيان اسلام را در دل او كاشت و بدين گونه بود كه حسين(عليه السلام) و راهش آرمان زندگي شهيد علي اصغر جودي شد و امروز آخرين پيام و كلام مكتوبي كه از او در دست داريم گواه اين ادعاست: «... پروردگارا! معبودا! قسم به عزت و جلالت ما را حسيني بميران و با حسينيان محشور فرما.» كودكي او خاطرات شيريني در ضمير اعضاي خانواده آفريده كه همگي با پاكي و راستي و متانت و وقار آميخته است. امروز مادرش از كودكي نجيبانه او ياد مي كند كه با زحمت كمتري سپري شد و همواره سپاس كودكانه او جبران كننده اين زحمات بود. شور و نشاط طفوليت اصغر از نوع شر و شيطنت هاي متداول پسربچه ها نبود و مثلاً اوج خشم و تهديد او چنين بود كه «بگذار خدا تو را به جهنم ببرد!». اين خصلتها و تفاهم شيريني كه با خواهرها و برادرهايش داشت موجب مي شد كه وي از موقعيت ممتازي در خانواده برخوردار باشد. او به راستي در تمام عمر كوتاهش محور عاطفي خانواده بود و همه اعضا او را چون جان دوست داشتند. مسؤوليت پذيري و محبت و ايثار او از همان آغاز خود را نشان مي داد. سالها پيش از آن كه مورد انتظار باشد در امور داخلي و خارجي خانه مسؤوليت مي پذيرفت و به خوبي از عهده انجام آنها برمي آمد.
آغاز جنگ تحميلي  شروع جنگ تحميلي عراق بر ضد جمهوري اسلامي ايران در شهريور1359 فصل تازه اي در زندگي شهيد جودي گشود. فعاليتهاي او كه تا آن زمان در مدرسه متمركز بود از آن پس به بيرون از مدرسه منتقل شد. وي در دي ماه59 از طريق مسجد امام رضا(عليه السلام) مسلح شد و به عضويت ارتش بيست ميليوني بسيج درآمد و پس از آموزشهاي مقدماتي به فعاليتهاي مربوط و پاس شبانه در شهر پرداخت. خود در اين زمينه مي نويسد: «... با توطئه هاي آمريكا و اشاره امام به اين كه ما بايد خودمان را براي يك جنگ طولاني آماده كنيم. اين كارها در من آمادگي لازم را از لحاظ نظامي ايجاد مي كند. نامه59/10/26»
اگر خداوند شهادت را براي انسان بپسندد ديگر نمي پرسند ديپلم داري يا نه؟»