جبهه هاي جنگ مي رفتم خاطرات زيادي بدست مي آوردم. بويژه در عمليات والفجر8. در تاريخ 19/01/66 بار ديگر به جبهه اعزام شدم. و اين بار به عنوان فرمانده تخريب فعاليت خود را شروع كردم. بعد از چند روز در عمليات بر اثر تركش خمپاره به كليه سمت راستم مجروح شدم. و مرا براي مداوا به بيمارستان امام رضا(ع) در مشهد مقدس اعزام نمودند. همچنين من در تاريخ 15/04/64 در جبهه كردستان با دمكرات جنگيدم. و در واحد تخريب شركت داشتم و پس از چند ماه در عمليات ولفجر 8 مجروح شدم. و به واحد پشت جبهه و بعد مستقيما به بيمارستان شهيد مطهري شيراز انتقال يافته، و چند روز بعد مرا به زادگاهم اعزام كردند.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
خواهر شهيد:
در خانه و بيرون از خانه با همه مهربان بودند. با برادر بزرگترش بخاطر اينكه از ايشان بزرگتر بود بيشتر انس داشت و برايش احترام بيشتري قائل بود. شهيد دوست داشتند كه ما كارهاي درست و نيكو انجام دهيم و از كارهاي زشت پرهيز نماييم. ايشان طوري به نماز مي ايستادند كه هيچ يك از اعضاي بدنشان حركت نمي كرد. به قرآن علاقه فراواني داشتند نماز را طولاني مي خواندند. و هميشه قبل از نماز قرآن تلاوت مي كردند. در شب اعمالشان را زير نور شب انجام مي دادند، لامپ ها را روشن نمي كردند تا مزاحم ديگران نشوند. و به اهل بيت(ع)، جبهه و جنگيدن براي دين اسلام عشق مي ورزيدند. هر دفعه كه يكي از همرزمانشان شهيد مي شد به شهادت بيشتر علاقه پيدا مي كردند. وقتي كه از جبهه بر مي گشتند خرما، لباس و هرچيز ديگري كه بود؛ به جبهه مي فرستاد و از ما نيز مي خواست كه به جبهه كمك كنيم هنگام فراغت در بسيج بودند. و براي ماديات كار نمي كردند، بلكه هميشه براي رضاي خدا قدم بر مي داشتند. شهيد ساجدي از دوستان نزديكشان بود. كه وقتي شهيد حسن نيكنام مجروح شدند شهيد ساجدي ايشان را به پشت خط مي بردند. و شهيد نيكنام خودشان مي بينند كه شهيد ساجدي در حال برگشتن به درجه شهادت نائل مي شوند.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
بار اول كه به جبهه رفتند 14 سال داشتند خودشان شناسنامه را دست كاري مي كنند. رفتنشان به بسيج و فعاليتشان در آنجا باعث علاقه ايشان به جبهه شده بود. اولين روزي كه به جبهه رفتند گفتند همه مي روند، ما هم يكي از آنها هستيم. برايمان نامه مي نوشتند و سلام واحوالپرسي مي كردند. وقتي از جبهه بر مي گشتند، روحيه اي شاد داشتند و باز هم در تكاپو بودند كه دوباره برگردند. و بار آخر كه رفتند دستشان را روي سينه شان گذاشتند و از ما خداحافظي كردند. خبر مجروح شدنش را براي مادرم آوردند و مادرم خيلي زود خودش را به بيمارستان مشهد رسانيد و در همان حين كه مادرم بالاي سرشان بود برادرم شهيد شدند. وقتي خبر شهادت ايشان را شنيدم بسيار ناراحت شدم و جسد شهيد را با هواپيما به بوشهر آوردند. و سه روز بعد از شهادت در گلزار بهشت سجاد(ع) برازجان به خاك سپرده شدند
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
ما بايد به فكر اسلام باشيم و اصول اسلامي را رعايت كنيم. امت ما بايد امتي انقلابي و پايبند به فرمان ولايت فقيه باشد. از مردم مي خواهم در راه ولايت فقيه گام بردارند و دل خوانواده شهدا را از اين طريق شاد كنند.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
خاطره خانواده شهيد:
زماني كه مي خواست به جبهه برود، ما را نصيحت مي كرد. و دلداري مي داد و به ما مي گفت:«نماز اول وقت را فراموش نكنيد. با همسايگان اقوام دوستان و آشنايان خوب و مهربان باشيد و هميشه در كنار هم و ياور همديگر باشيد.» زماني كه از جبهه بر مي گشت اكثرا مجروح بود. در اثر انفجار نارنجك يا خمپاره از ناحيه گوش دچار مشكل بود و تا حدودي شنوايي خود را از دست داده بود. مرتب از جبهه براي ما صحبت مي كرد. روزي يكي از دوستان شهيد كه مي خواست به مشهد براي زيارت برود، ضمن خداحافظي با شهيد مقداري پول و نامه از شهيد نيكنام دريافت مي كند كه در حرم امام رضا(ع) بيندازد، و سلام شهيد را به امام رضا(ع) برساند دوستشان نامه شهيد را به همراه خود مي برند. در سه كيلومتري مشهد وقتي در ساك را باز مي كند، مي بيند از نامه اثري نيست. از خود مي پرسند كه بر سر نامه چه آمده و حيران ماندند. موقعي كه زيارت ايشان تمام شد و از مشهد حركت مي كنند، بعد از چند كيلومتر كه در ساك را باز مي كنند مي بينند نامه در ساك است. تعجب مي كنند نتيجه اينكه امام رضا شخصا شهيد حسن نيكنام را طلبيده و خواسته شهيد خود به حرم برود.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
وصيت نامه شهيد:
شهدا به فضل و رحمت كه از خداوند نصيبشان گرديده شادمانند. و به آن مومنان، كه هنوز به آنان نپيوسته اند و بعدا در پي آنها براه آخرت خواهند شتافت، مژده مي دهند كه از مردن هيچ نترسند، و از فوت متاع دنيا هيچ غم نخورند.(آل عمران170)
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
سوگند به خدا علاقه پسر ابوطالب به مرگ بيشتر از علاقه طفل به پستان مادرش مي باشد.(علي(ع))
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
ديگر ما را از مرگ چه باك است؟ كه مرگ سرخ به از زندگي ننگين است! كه رهبر شيعه چنين مرگ را در آغوش مي گيرد. روزگار، سرآمد و من به آرزوي خود كه همانا شهادت بود، رسيدم. آرزويي كه براي رسيدنش ثانيه شماري مي كردم و رسيد آن روزي كه راحتي عمرم در آن خلاصه مي شود. زيرا آنچه مرا مي ترساند و مرا به ياد روزي مي اندازد كه خداي ناكرده كار از كار بگذرد، قيامت است. و روزي كه بايد نامه اعمال خود را در دست بگيريم و به آن نامه اعمالمان با دقت و تعجب بنگريم. زيرا كه خداوند متعال از هيچ گونه كارهاي كوچك و بزرگ فرو گذار نمانده است، و همه اش را براي ما ثبت و ضبط نموده است. من از قيامت مي ترسم زيرا وسوسه هاي شيطان، مرا لحظه به لحظه به لبه پرتگاه جهنم نزديك مي سازد. هيچ چيز جز به خدا توسل و جهاد كردن نيست و هيچ چاره اي جز قيام كردن در راه خدا نمي بينم؛ زيرا من همه اميدم، انتظارم، معشوقم، و معبودم اوست و اوست كه مرا ياري مي دهد. ما ايرانيان شيعه تا پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله(ص) را به جهان صادر نكنيم، از پا نخواهيم نشست؛ تا به جهانيان نشان بدهيم كه ايران زنده است، اسلام زنده است، تا به ابد زنده است، هميشه خواهد ايستاد و تا به ابد مي ايستدمن به
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
آخرت اعتقاد دارم، دست و پايم را جمع و جور كرده ام تا از گناهان دور بمانم. من از زماني مي ترسم كه در برابر خداوند و فرشتگان و پيامبرانش از جمله نبي اكرم خاتم النبيين حضرت محمد(ص) و امامان شيعه از جمله قائم آل محمد(عج) و شهداي اسلام از صدر تا كنون و پيش شما امت حزب الله و امام امت سر به زير باشم. و اكنون من در مسير از قيام تا شهادت هستم. هيچ چيز جز شهادت آرزوي من نيست و هيچ چيز جز شهادت نمي تواند گلوي تشنه مرا سيراب كند. و مي خواهم مسير از لجن تا روح خدا را طي كنم. و آنگاه شهادت دهم. اميدوارم كه درخت اسلام با خون من و برادران حزب اللهي سيراب شود. پس بدانيد كه كسي مرا مجبور نكرده تا مكتب شهادت را برگزينم و فقط مسئوليتي را كه بر عهده داشتم براي رضاي خدا انجام داده ام. پس از شما مردم حزب اللهي دشتستان، مي خواهم كه با قاطعيت تمام، جلوي مزدوران داخلي و خارجي كه مخالف رو حانيت و اسلام باشند را بگيريد و براي امام دعا نماييد. ضمنا قدر امام جمعه خودتان را بدانيد و هميشه و هر روز جمعيت خودتان را براي گوش گرفته به بيانات امام جمعه بيشتر نماييد. شما مردم توي دهان گروهك هايي بزنيد كه بخواهند به امام جمعه شهرستان شما تهمت زده و يا بدگويي نمايند.
والسلام و عليكم و رحمت الله و بركاته
حسن نيكنام
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
🕊گذری بر زندگی یار صدیق مقام معظم رهبری در دوران تبعید
فقط یک نفر دلِ مبارزه داشت «احمد آتشدست»
🌷معرفی #شهید_احمد_آتش_دست
💠 ارائه : جناب جامانده از شهدا
📆یکشنبه ۹۹.۱۲.۰۳
⏰ ساعت ۲۱:۳۰
🕊گروه به یاد شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃
eitaa.com/booyenaena
گذری بر زندگی یار صدیق مقام معظم رهبری در دوران تبعید
فقط یک نفر دلِ مبارزه داشت؛ «احمد آتشدست»
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
شهید دکتر احمد آتشدست به عنوان شهید شاخص سال 96 بسیج جامعه پزشکی کشور، از جمله شهدایی است که مورد عنایت و توجه مقام معظم رهبری قرار گرفته است. شهیدی که از او با نام یار صدیق مقام معظم رهبری در دوران تبعید ایشان یاد میشود. احمد آتشدست از بچههای انقلابی سیستانی بود که در محرومترین مناطق کشورمان رشد کرد و با درک ارزشهای والای نهضت اسلامی امام خمینی(ره) رزمنده پای کار این نهضت شد. جوانی تحصیلکرده که همه تعلقات دنیایی را رها کرد و در مهرماه 1361 در جبهههای دفاع مقدس به شهادت رسید. گذری کوتاه بر زندگی این شهید بزرگوار را پیش رو دارید.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
1339 ایرانشهر
احمد آتشدست سال 1339 در ایرانشهر متولد شد. یکی از شهرهای استان سیستان و بلوچستان که به شهر تبعیدی معروف بود. سالهای درازی میشد که مردم این شهر به آمد و شد مجرمان و تبعیدیها عادت داشتند. آب و هوای نه چندان مناسب ایرانشهر در کنار دوریاش از مرکز، بهانه خوبی بود تا بسیاری از محکومان را به این شهر دورافتاده تبعید کنند. احمد اما در دامان پدر و مادری مذهبی و متدین رشد میکرد که در چنین شهر محرومی به خوبی آموزههای اسلامی را به فرزندانشان میآموختند. بر اثر همین مراقبتها بود که احمد درسش را ادامه داد و در میانه دهه 50 شمسی وارد دبیرستان شد. جایی که شور جوانی و فعالیتهای تحصیلی، جوانها و نوجوانان شهر را به وادی مختلفی میکشاند. اما این مقطع پر تلاطم برای احمد آتشدست مقارن با آشنایی با یک روحانی تبعیدی بود به نام سیدعلی خامنهای.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
نفت فانوس
وقتی که سیدعلی خامنهای به ایرانشهر تبعید شد، خیلیها او را میشناختند. این روحانی سرشناس یکی از مبارزان شناخته شده انقلابی بود که دستی در کارهای خیر داشت و کمکهای بسیاری را از مشهد و نواحی دیگر برای مردم محروم سیستان و بلوچستان جمعآوری میکرد. احمد خیلی زود با این سید روحانی انس گرفت و به بهانههای مختلف به منزلش رفت و آمد میکرد. گاهی به بهانه تمیزی به منزل ایشان میرفت و گاهی به بهانه تأمین نفت فانوس خانهشان. او با نفت وارد خانه میشد و با چراغ روشن هدایت خارج میشد. این آمد و شدها در روشنی فکر احمد آتشدست تاثیر فراوانی داشت. شهید آتشدست سیدعلی خامنهای را طوری شناخت که هیچ گاه در طول دوران زندگیاش دامان این سید بزرگوار را رها نکرد و همواره با ایشان ارتباط داشت.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
سیل در ایرانشهر
مدتی از آشنایی احمد با حضرت آقا میگذشت که سیل منزلشان را ویران کرد و باعث شد همراه خانواده به شهر نهبندان مهاجرت کنند. احمد آنجا نیز دست از تلاش برنداشت و توانست در سال 56 با رتبه ممتاز به دانشگاه اصفهان راه یابد و در رشته پزشکی تحصیل کند. بعد از پیروزی انقلاب که دانشگاهها به دلیل انقلاب فرهنگی مدتی تعطیل شدند، احمد فرصت یافت تا به تهران برود و برای عرض تبریک به مناسبت ریاست جمهوری مقام معظم رهبری، به خدمت ایشان مشرف شود. در این دیدار آقا که احمد را به خوبی میشناخت و به او اعتماد داشت، حکمی برایش صادر کرد که میتوانست با آن به سمتهای بالایی دست پیدا کند. اما شهید آتشدست از فرصت پیش آمده برای تدریس در تنها دبیرستان نهبندان استفاده کرد. برگشت به شهرش و رفته رفته در تشکیل و اداره نهادهایی مثل انجمن اسلامی، کتابخانه، داروخانه، هیئت ثارالله، دبیرستان دخترانه، جهاد سازندگی و. . . همت گماشت
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
دیدار مجدد با مقتدا
بعد از باز شدن دانشگاهها، شهید احمد آتشدست ادامه تحصیل داد و در همین زمان نیز با یکی از دانشجویان خانم رشته پزشکی قرار ازدواج گذاشت. آن روزها شهر نهبندان خوشحال بود که به زودی دو پزشک متعهد را در خود خواهد دید. احمد وقتی مقدمات عقدش را فراهم کرد، همراه نامزدش به تهران رفت و در دیداری مجدد با مقام معظم رهبری، عقدشان توسط ایشان جاری شد. شاهدان میگویند که حضرت آقا از موفقیتهای تحصیلی و ازدواج یار دیرینش بسیار خوشحال بود. احمد آتشدست جوانی تحصیلکرده، انقلابی و رزمنده بود که در تمام دوران تحصیل و فعالیتهای متعددش، همواره در جبهههای جنگ نیز حضور مییافت و حماسهآفرینی میکرد
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
شهید آتشدست طی حضور در جبهههای دفاع مقدس در عملیات مختلفی شرکت کرد و از هیچ فرصتی به جهت حاضر شدن در جمع رزمندگان دریغ نمیکرد. او تنها چند روز پس از جاری شدن خطبه عقدش توسط مقام معظم رهبری دوباره عازم جبههها شد تا اینبار در عملیات والفجر مقدماتی حضور یابد؛ آوردگاهی که شهادت را برایش در پی داشت. دکتر احمد آتشدست تنها 40 روز پس از عقدش، در تاریخ بیستم مهرماه 1361 در منطقه فکه، پس از ادای نماز ظهر و عصر بر اثر بمباران دشمن به شهادت رسید. مقام معظم رهبری در پیام خود به مناسب شهادت وی نوشت: در ایرانشهر در میان آن همه نوجوان و کودک، فقط یک نفر دل و روحیه مبارزه داشت و آن احمد آتشدست بود.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
متن پیام مقام معظم رهبری نیز به مناسبت شهادت سردار شهید احمد آتشدست، بدین شرح است:
در ایرانشهر در میان آن همه نوجوان و کودک، فقط یک نفر دل و روحیهٔ مبارزه داشت و آن احمد آتشدست بود، امید من به همین یک نفر بود؛ او بچهها را جمع میکرد مسجد را از حضور پُرشور آنها رونق میداد؛ کتاب از من می گرفت و تقسیم میکرد، سخنرانی می کرد، پدرش بعد از سیل به بیرجند رفت اما او دلش میخواست در ایرانشهر بماند و از من استفاده کند، او تنها نماینده نسل خود در آن شهر بود که شور مبارزه داشت، بعدها هرگز رابطه اش با من قطع نشد و پس از اینکه جوان و دانشجو شدنش را شنیدم از اینکه حزب اللهی مانده است خدا را شکرکردم، دلم میسوخت که این تنها محصول یک شهر را از دست رفته ببینم و خدا را شکر هرگز از دست نرفت، چند ماه پیش عقدش را خواندم و امروز خبر عروسیش را میشنوم، ای خدای شهیدان بر دل ما، پدر و مادر او و پدر همه شهیدان رحمت آور و این عزیز را با شهدای بزرگ اسلام محشور فرما؛ خاک پای همه شهدا و آرزومند مقام آنها، سید علی خامنهای.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
طوبی تو را سزد که هستی خود را به یک اشارت
مولانا وانهادی و با جهاد به سوی لقاء پروردگار پی زدی
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
شهید احمد آتشدست در فرازی از وصیت نامه خویش چنین می گوید: سلام مرا به آقای خامنهای برسانید و به برادر خامنهای بگوئید که احمد خلاف انتظار شما گامی برنداشت و همواره از راهنمائیهای شما ممنون بود.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
دل نوشته شهید احمد اتشدست
امام عزيز تو اكنون نوح زماني كه سكاندار كشتي رنج كشيده ما ومظلومان بپا خواسته است كه به ساحل نجاتي برسي دست ما را هم بگير. سلام مرا به امام و همچنين به آقاي خامنهاي برسانيد وبگوئيد احمد خلاف انتظار شما گامي برنداشت و از راهنماييهاي شما ممنون بود خدايا گناهانم را ببخش و حق را پيروز گردان و امام عزيزمان خميني را تا انقلاب مهدي نگهدار
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
زندگینامه شهید احمد آتشدست
واز فیوضات ایشان بهره ها جست وبه جرگه یگی از یاران
صدیق وبا وفای ایشان درآمد و از طریق ایشان وارد صحنه مبارزات سیاسی علیه دستگاه جور
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم
سوی ساواک تهدید گردیداما ذره ای در روحیه او تاثیر نکرد .در آزمون سراسری شرکت نمود
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم