#سنگ_می_زنند_
#محله_ی_یهودیان_
از بام، سمت آل عبا سنگ می زنند
با هلهله و شور و نوا سنگ می زنند
رأس حسین،کرب وبلا سنگ خورده است
بر جای زخم ِ سنگ چرا سنگ می زنند
جاری شده ست اشک اباالفضل روی نی
وقتی به سمت عمه ی ما سنگ می زنند
وقتی امید هر دو جهان ِ خلایقیم
دیگر چرا به قصد رجا سنگ می زنند
درمان درد لاعلاج یک نگاه ماست
اینان چرا به قصد شفا سنگ می زنند
دل هایشان به کینه ی خیبر گرفته خو
با ناسزا به اهل کسا سنگ می زنند
بغض علی سبب شده بیشتر از همه
این سه علیّ ِ قافله را سنگ می زنند
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/brgzida
#هلهله_چرا_
#کاروان_اسرا_در_شام_
ما گریه می کنیم و شما هلهله چرا
دف می زنید در جلوی قافله چرا
پیغمبر است حاضر و خون گریه می کند
پایان نمی دهید به این غائله چرا
در کربلاست جسم حسین و سرش به شام
افتاده بین رأس و تنش فاصله چرا
بر زخم قلب مادر اصغر نمک زدید
با خنده های دم به دم حرمله چرا
بوسه زده به پای رقیه لب حسین
حالا نشسته است به آن آبله چرا
بستید در میانه ی رقاصه های شام
بر گردن ولیّ خدا سلسله چرا
بردید دختران علی را به بغض او
در مجلس می ِ پسر آکِلِه چرا
هم پای خیزران به لبم لطمه می زنم
سر برده اید از دل ما حوصله چرا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/brgzida
#ورود_به_شام_
وقتی که ما ذرّیه ی شاه انامیم
از چه اسیر ظالمان شهر شامیم
در پشت دروازه سه شب ماندیم با درد
در بند ظلم و کینه های شمر نامرد
بوی طعام شامیان پیچیده امّا
خوابیده هر کودک ،گرسنه بین صحرا
خاک بیابان بالش زیر سر ماست
اینجا فقط مأنوس مان چشم تر ماست
بر ناقه ی عریان اگر بردید ما را
دیگر چرا بستید دست عمّه ها را
ای ظالمان خیلی شما بی شرم هستید
بر گردن صاحب عزا زنجیر بستید
ما را میان ازدحام شام بردید
بین عزای ما شراب تازه خوردید
از چه لباس نو به تن دارید مردم
از آه ما دارید روی لب تبسّم
ما را میان سبّ ِ حیدر از چه بردید
بین شرار ِ بغض خیبر از چه بردید
سنگ یهودی جای گُل باریده بر ما
زخم زبان و طعنه شد جای تسلی'
افتاد سرهای بریده بین کوچه
هم لاله های قد خمیده بین کوچه
خاکستر داغ و سر ِ سجّاد ای وای
رأس حسین از نیزه ها افتاد ای وای
ما را میان کینه و آزار بردید
از چه شبیه برده تا بازار بردید
بزم می دشمن دل ما را شکسته
حق می دهم زینب دگر از پا نشسته
در مجلس نامحرمان شام رفتیم
پیش سر ببریده با ایتام رفتیم
طشت طلا بود و سر و یک غرق ِکینه
شد خیزرانی لعل ِ بابای سکینه
هم خیزران هم دست ما می رفت بالا
می خورد آن روی لب و این بر سر ما
روضه همین بس که میان بزم باده
زینب گریبان خودش را چاک داده
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/brgzida
Shab3Moharram1392[05] (1)(1).mp3
9.83M
|⇦•بیا وببین دختر تو ...
#واحد_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
بیا و ببین دختر تو، چه شبها که خوابش نبرده
چه شبها كه جاي ستاره، فقط زخم خود را شمرده
نوازش نشد جز به سيلی، كه رنگی نمانده به رويش
كسي هم نزد بعد تو آه،بجز شعله شانه به مويش
امان از يتيمی، امان از اسيری
قيامت شد و من، رسيدم به پيری
«دل تنگم، آه ای بابا...»
بماند چه ها كه نديدم، بماند چه ها كه شنيدم
چه گويم از اين روی نيلی،چه گويم ز موی سپيدم
بگو مادرت را كه من هم،كمی از غمش را كشيدم
كه من ضرب دست عدو را، چشيدم چشيدم چشيدم
ببر با خود امشب، مرا هم از اينجا
ببر با خود آری،به ديدار زهرا
«دل تنگم، آه ای بابا...»
خدايا به عشق و به سوز غم مادران شهيدان
به صبر و به اشك و به آه دل همسران شهيدان
كه يك دم مگير از دل ما، ره مهر و رسم وفا را
مبادا كسي بشكند آه، دل پاك آلاله ها را
كه خون شهيدان، به ما آبرو داد
كه ياد شهيدان ، به دل رنگ و بو داد
«ياحسين يابن الزهرا...»
#شاعران:
#مهدی_سيار و #ميلاد_عرفان_پور
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
https://eitaa.com/brgzida
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#شهادت_رقیه
واویلتا آه و اویلا
پدر خوش آمدی به ویرانه ام
تو شمع بزم و من چو پروانه ام
بابا چه شد پس اکبر تو
عباس و عون و جعفر تو
واویلتا آه و اویلا
می میرم امشب ای همه هست من
شد عمه راحت دگر از دست من
پدر به قربان سر تو
جان می دهم دیگر بر تو
واویلتا آه و اویلا
تو چوب خوردی من نگاه و کردم
گر جان ندادم من گناه و کردم
آخر گناه تو چه بودست
کین گونه لب هایت کبود ست
واویلتا آه و اویلا
مانوکران هم ناله ی حسینیم
سینه زن سه ساله ی حسینیم
رقیه کن گره گشایی
بنما تو مارا کربلایی
واویلتا آه و اویلا
https://eitaa.com/brgzida
#شهادت_حضرت_رقیه_2
آه واویلتا آه و واویلتا(۲)
طفل سه ساله کجا سیلی و کعب سنان
طفل سه ساله کجا طعنه و زخم زبان
کوچه و بازار شام هلهله بر پا شده
راس شهیدان همه به رو نی بر سنان
شام کجا
دام کجا
آتش از بام کجا
آه واویلتا آه و واویلتا(۲)
کنج خرابه پدر بدیدنم آمده
عمه بیا از سفر بدیدنم آمده
لعل لب انورش مثل عقیق یمن
عمه بین دیده تر بدیدنم آمده
ماه من
آه من
یوسف این چاه من
آه واویلتا آه و واویلتا(۲)
عمه بپرس از پدر شاه علمدار کو
عمه بپرس از پدریوسف بازار کو
زاده ی لیلا علی شبه پیمبر کجاست
بپرس از باب من شمع شب تار کو
خواب من
باب من
گوهر نایاب من
آه واویلتا آه و واویلتا(۲)
https://eitaa.com/brgzida