#شهادت_حضرت_رقیه_2
آه واویلتا آه و واویلتا(۲)
طفل سه ساله کجا سیلی و کعب سنان
طفل سه ساله کجا طعنه و زخم زبان
کوچه و بازار شام هلهله بر پا شده
راس شهیدان همه به رو نی بر سنان
شام کجا
دام کجا
آتش از بام کجا
آه واویلتا آه و واویلتا(۲)
کنج خرابه پدر بدیدنم آمده
عمه بیا از سفر بدیدنم آمده
لعل لب انورش مثل عقیق یمن
عمه بین دیده تر بدیدنم آمده
ماه من
آه من
یوسف این چاه من
آه واویلتا آه و واویلتا(۲)
عمه بپرس از پدر شاه علمدار کو
عمه بپرس از پدریوسف بازار کو
زاده ی لیلا علی شبه پیمبر کجاست
بپرس از باب من شمع شب تار کو
خواب من
باب من
گوهر نایاب من
آه واویلتا آه و واویلتا(۲)
https://eitaa.com/brgzida
زمینه.mp3
10.23M
●━━━━━━───────
هر کی که اسممو بیاره
اسمشو میگم به بابایی
کار شما سینه زدن شد
کار منم گره گشایی
من نوه ی فاطمه هستم
کی گفته دختری اسیرم
من خودم از بابام براتون
کرب و بلاتونو میگیرم
زائر من میشید کنار
گنبد عین قرص ماهم
برای دیدن شماها منم
خدایی چشم به راهم
بابایی! بابایی!
باید زائرامو ببینی
خودت کارشون رو بچینی
بشن زائر اربعینی...
دلم میخواد مث قدیما
رو زانوی بابا بشینم
بابا که موهامو میبافه
صورت ماهشو ببینم
رو شونه ی عموم اباالفضل
تمام دنیا زیر پام بود
دلخوشیِ تمام عالم
توی دل و توی چشام بود
اما تمام این سه سالو
تو این شبا ازم گرفتن
دلخوشیای روزگارم
رنگ سیاه غم گرفتن
بابایی! بابایی!
نبودی ببینی پرم سوخت
نبودی ببینی حرم سوخت
نبودی ببینی سرم سوخت
بابا ببین یاس سفیدت
حالا دیگه یاس کبوده
تنها گناه من تو دنیا
عشق و محبت تو بوده
از روی نیزه هم میشه دید
غمی که تو چشام نشسته
سنگی که خورد به صورت تو
شیشه ی عمرمو شکسته
نپرس ازم باهام چه کردن
که یک شبه موهام سفید شد
مثل برادر و پسرهات
دخترت هم برات شهید شد
بابایی! بابایی!
چه خوبه امیدت شدم من
آره رو سفیدت شدم من
نمردم شهیدت شدم من
#زمینه_حضرت_رقیه_
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_
#شب_سوم_محرم_
#سفره_حضرت_رقیه_
#سید_امیر_حسینی_
https://eitaa.com/brgzida
03041805-1.mp3
14.1M
|⇦•من آن مجاهد نستوه ...
#مدح وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
.
|⇦•من آن مجاهد...
#مدح #زبانحال_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
من آن مجاهد نَستوه و خردسال و اسیرم
که شمع محفل آزادگی ست روی مُنیرم
پیام خون خدا خیزد از زبان خموشم
که سیدالشهدا را به شهر شام سفیرم
رخم کبود ز سیلی، به چشم دوست چراغم
قدم کمان ز فراق و به قلب خصم چو تیرم
پناه هفت سپهرم، که گفته دختِ یتیمم؟
شفیعه ی دو سرایم، که خوانده طفل صغیرم
عزیز فاطمه هستم ز عزتم نشود کم
اگرچه در دل شب گوشه ی خرابه بمیرم
مرا به شام نبینید در لباسِ اسارت
که تا خدا خداست بر تمام خلق امیرم
پیام آور خون شهید تا صف حشرم
ز سیدالشهدا باشد این مقام خطیرم
عدو به چشم حقارت نظاره کرد به حالم
خبر نداشت که حتی فرشته نیست نظیرم
یزید داد مرا جا به روی خاک خرابه
ز زعم آنکه شمارد میان خلق حقیرم
کجاست تا نِگرد در همین خرابه ز عزت
پناه طفل صغیر و مَطاف شیخ کبیرم
به سن کوچک من منگرید کآمدم اینجا
نه دست زائر خود بلکه دست خلق بگیرم
اگرچه آمده مشهور نام من به رقیه
به سان فاطمه در عزت و جلال شهیرم
قسم به دامن پاک حسین پرور زهرا
که من عزیزم و ذلت ز هیچکس نپذیرم
خدا گواست کتک خوردم التماس نکردم
مگر نه دختر ناموس کردگار غدیرم
ز سوز سینه ی من گل کند کلام تو میثم
سروده های تو باشد ترانه های ضمیرم
#مدح_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
https://eitaa.com/brgzida
.
|⇦•خورشیید من...
#روضه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی_
●━━━━━━───────
من یه چی میگم قبل این روضه ای که میخوام بخونم، بعد تو میدونی و حضرت رقیه...همتون یه خلوت کنید با حضرت رقیه...این خانم حق و اختیار انتخاب ویژه داره.یعنی اگه کسیو رقیه چشمشو بگیره رد خور نداره. به هرکی ام نشون بده به باباش به عموش..به هرکی نشون بده، رو حرف این بچه حرف نمی زنن. حرف رقیه زمین نمی مونه. همه میخوان یجوری از دلش در بیارن. آخه این بچه رو خیلی زدن. کربلا تا شام زدنش. با بهانه بی بهانه زدنش. همه میخوان یجوری از دلش دربیارن... *
فقط دختر حسین بود شبا از سرما خوابش نمی برد تو خرابه.. روزا از گرما میگفت بابا! همینطور داره صورتم پوست میندازه. از خوشگلی دخترت سراغ نگیر. دخترا اینجوری میگن دیگه. بابا از بَر و رو افتادم! اما من هنوزم دختر قشنگتم مگه نه؟
حالا مونده گریه کنی...*
خورشید من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
کی زیر گلوت را عزیزم
اینطور بریده ناشیانه
* امشب نخوای گریه کنی کِی میخوای گریه کنی؟
تقصیر حرارتِ تنور است
این سوختگیِ زیر چانه
امروز شبیه موی تو سوخت
آن موی بلندِ دخترانه
اوضاع مناسبی ندارم
چه خوب که آمدی شبانه
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
رفتم وسطِ شرابخواران
کَت بسته به زور تازیانه
«آه باباجان... آه باباجان...»
برخورده به من چرا نبوده
برخوردِ کسی مؤدبانه
من دخترِ شاه عالمینم
دادند ولی به من اعانه
در راه شتر تکان نمی خورد
خوردم کتکی به این بهانه
هر بار طناب را کشیدند
خوردیم زمین دانه دانه
من سیر غذا نخوردم اما
خوردم دل سیر تازیانه
افتاد سرت ز روی شاخه
افتاد سرم به روی شانه
هر سنگ که بر سر تو میخورد
میکرد به سمت ما کمانه
«بابایی بابایی بابایی بابایی...»
این عین مقتله... از لشکر دشمنه. میگه دیدم یه دختری از وسط این اسرا بلند شد آرام و بی صدا که بقیه بیدار نشن یه وقت، رفت سمت نیزه بابا. همچین دور و برشو نگاه کرد کسی بیدار نشه. هی دست تکون داد اومد رو پنجه هی صدا میزد بابا! بابا! منم منم رقیه. بیا یه بغل به من بده. یه بغل به من بده. من دلم برات تنگ شده. من بغل تو رو نداشته باشم می میرم بابا خوشگلم. راوی قسم میخوره میگه دیدم نیزه خم شد، سر باباشو بغل گرفت. این صورت کبود رو گذاشت جای نیزهٔ خولی. تو نمیگی دل دخترت برات تنگ میشه. دخترت میمیره...*
(این روضه مردن داره. کسی نشینه نگاه کنه ها. رفقا! خیلی بلا می بینیم با این روضه بخوایم راحت کنار بیایم. این روضه مردن داره...)
با این پای زخم و خونی
عمه بگو باید چیکار کرد
هرجا میرم سنگه و خاره
آخه کجا میشه فرار کرد؟
اگه نیای عمو اباالفضل
اهل حرم بیچاره میشن
یه عده پخشن توی صحرا
یه عده هم توی آتیشن
«آه آه بابا ...»
بی آبی سخت تر میشه وقتی
گیر یه مشت بی آبرویی
حالا تو این هجوم دشمن
ما چه کنیم با بی عمویی
دیگه چی میخوای از وجودم
ازم گرفتی تو بابامو
نزن نزن یه لحظه وایسا
خودم میدم گوشواره هامو
«آه آه بابا...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها_
#شب_سوم_محرم_
#پنجم_صفر_
#سید_امیر_حسینی_
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
#شب_سوم_
توان نمانده بگیرم تو را در آغوشم
هنوز درد بد نیزه مانده بر دوشم
سر تو خوب شلوغ است،من خبر دارم
ولی نگو که مرا کرده ای فراموشم
پس از تو ای پدر تشنه لب،لبم شاهد
به غیر زخم زبان شربتی نمی نوشم
هنوز در اثر مشت های نامحرم
تمام روز کنار خرابه مدهوشم
چرا شبیه گذشته دگر نمی شنوم؟
صدای عمه ضعیف است یا که من گوشم...؟
از آن شبی که مرا زجر بی حیا ترساند
به هر صدای بلندی ز ترس می جوشم
خراش پنجه ی آن گرگ هار را بابا
ز چشم زخمی تو با دو دست می پوشم
https://eitaa.com/brgzida
👇👇
.
بخش سوم روضه.mp3
19.72M
|⇦•خورشید من...
#روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
.
#پنجم_صفر ۱۴۰۴
مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
نشانت دادم ای لب سوخته، لبهای زخمی را
تو هم پنهان مکن از دخترت، سیمای زخمی را
ترک های لبم، بابا که می گویم به درد آید
فدایت می کنم اما همین نجوای زخمی را
سرم آنقدر،سنگ از این و آن خورده که یادم نیست
کجا گم کردم آخر بار، من بابای زخمی را
مرا هر کس که می بیند دلش می سوزد الا زجر
که طعنه می زند این دختر تنهای زخمی را
تو یادت هست چندین مرتبه از نیزه افتادی
و من بر خاک دیدم آن سر زیبای زخمی را؟
خودم را وعده ی آغوش گرمت داده بودم من
چه خواهی کرد امشب این من و رؤیای زخمی را؟
فدای گیسویت این گیسوان سوخته بابا
فدایت می کنم این جان سر تا پای زخمی را
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها_
#حسن_کردی ✍
.
https://eitaa.com/brgzida