eitaa logo
برگزیده اشعار مداحی
232 دنبال‌کننده
91 عکس
102 ویدیو
19 فایل
با سلام خدمت همه ی عزیزان، با نظرات وپیشنهادات سازنده ی خود، حقیر را یاری فرمایید @MA1313
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊﷽🕊 .... به سبک ساده و دلنشین برای . السلام (ص) (ع) (عج) (ع) (ص ) (ع) مکه ومدینه ✴️ ◾️ ◾️ س ✅ ♻️ _حضرت_ رقیه_ عزا_در_عزا_شد (،س) حضرت_اباالفضل_العباس_ (علیه السلام دیدار در خرابه ⚫️ ( 5) ⚫️ ⚫️گریز به امام حسن ع ⚫️گریز به حضرت علی اکبر ع زینب_صدا_میزد مدح_حضرت_رقیه سلام الله علیها (2) نجوای پایانی با (عج) بانوای . 🕊 ◾️ (۲) ختم مادر غریبان مادر(2) فاطمه زهرا (س) #شب_قدر #نوحه_سنتی_شب_قدر
زمینه.mp3
10.23M
●━━━━━━─────── هر کی که اسممو بیاره اسمشو میگم به بابایی کار شما سینه زدن شد کار منم گره گشایی من نوه ی فاطمه هستم کی گفته دختری اسیرم من خودم از بابام براتون کرب و بلاتونو میگیرم زائر من میشید کنار گنبد عین قرص ماهم برای دیدن شماها منم خدایی چشم به راهم بابایی! بابایی! باید زائرامو ببینی خودت کارشون رو بچینی بشن زائر اربعینی... دلم میخواد مث قدیما رو زانوی بابا بشینم بابا که موهامو میبافه صورت ماهشو ببینم رو شونه ی عموم اباالفضل تمام دنیا زیر پام بود دلخوشیِ تمام عالم توی دل و توی چشام بود اما تمام این سه سالو تو این شبا ازم گرفتن دلخوشیای روزگارم رنگ سیاه غم گرفتن بابایی! بابایی! نبودی ببینی پرم سوخت نبودی ببینی حرم سوخت نبودی ببینی سرم سوخت بابا ببین یاس سفیدت حالا دیگه یاس کبوده تنها گناه من تو دنیا عشق و محبت تو بوده از روی نیزه هم میشه دید غمی که تو چشام نشسته سنگی که خورد به صورت تو شیشه ی عمرمو شکسته نپرس ازم باهام چه کردن که یک شبه موهام سفید شد مثل برادر و پسرهات دخترت هم برات شهید شد بابایی! بابایی! چه خوبه امیدت شدم من آره رو سفیدت شدم من نمردم شهیدت شدم من https://eitaa.com/brgzida
. |⇦•خورشیید من... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی_ ●━━━━━━─────── من یه چی میگم قبل این روضه ای که میخوام بخونم، بعد تو میدونی و حضرت رقیه...همتون یه خلوت کنید با حضرت رقیه...این خانم حق و اختیار انتخاب ویژه داره.یعنی اگه کسیو رقیه چشمشو بگیره رد خور نداره. به هرکی ام نشون بده به باباش به عموش..به هرکی نشون بده، رو حرف این بچه حرف نمی زنن. حرف رقیه زمین نمی مونه. همه میخوان یجوری از دلش در بیارن. آخه این بچه رو خیلی زدن. کربلا تا شام زدنش. با بهانه بی بهانه زدنش. همه میخوان یجوری از دلش دربیارن... * فقط دختر حسین بود شبا از سرما خوابش نمی برد تو خرابه.. روزا از گرما میگفت بابا! همینطور داره صورتم پوست میندازه. از خوشگلی دخترت سراغ نگیر. دخترا اینجوری میگن دیگه. بابا از بَر و رو افتادم! اما من هنوزم دختر قشنگتم مگه نه؟ حالا مونده گریه کنی...* خورشید من آمدی شبانه قدری بغلم کن عاشقانه نشناختمت در اول کار نفرین خدا به این زمانه کی زیر گلوت را عزیزم اینطور بریده ناشیانه * امشب نخوای گریه کنی کِی میخوای گریه کنی؟ تقصیر حرارتِ تنور است این سوختگیِ زیر چانه امروز شبیه موی تو سوخت آن موی بلندِ دخترانه اوضاع مناسبی ندارم چه خوب که آمدی شبانه من که همه عمر رفته بودم تنها به مجالس زنانه رفتم وسطِ شرابخواران کَت بسته به زور تازیانه «آه باباجان... آه باباجان...» برخورده به من چرا نبوده برخوردِ کسی مؤدبانه من دخترِ شاه عالمینم دادند ولی به من اعانه در راه شتر تکان نمی خورد خوردم کتکی به این بهانه هر بار طناب را کشیدند خوردیم زمین دانه دانه من سیر غذا نخوردم اما خوردم دل سیر تازیانه افتاد سرت ز روی شاخه افتاد سرم به روی شانه هر سنگ که بر سر تو میخورد میکرد به سمت ما کمانه «بابایی بابایی بابایی بابایی...» این عین مقتله... از لشکر دشمنه. میگه دیدم یه دختری از وسط این اسرا بلند شد آرام و بی صدا که بقیه بیدار نشن یه وقت، رفت سمت نیزه بابا. همچین دور و برشو نگاه کرد کسی بیدار نشه. هی دست تکون داد اومد رو پنجه هی صدا میزد بابا! بابا! منم منم رقیه. بیا یه بغل به من بده. یه بغل به من بده. من دلم برات تنگ شده. من بغل تو رو نداشته باشم می میرم بابا خوشگلم. راوی قسم میخوره میگه دیدم نیزه خم شد، سر باباشو بغل گرفت. این صورت کبود رو گذاشت جای نیزهٔ خولی. تو نمیگی دل دخترت برات تنگ میشه. دخترت میمیره...* (این روضه مردن داره. کسی نشینه نگاه کنه ها. رفقا! خیلی بلا می بینیم با این روضه بخوایم راحت کنار بیایم. این روضه مردن داره...) با این پای زخم و خونی عمه بگو باید چیکار کرد هرجا میرم سنگه و خاره آخه کجا میشه فرار کرد؟ اگه نیای عمو اباالفضل اهل حرم بیچاره میشن یه عده پخشن توی صحرا یه عده هم توی آتیشن «آه آه بابا ...» بی آبی سخت تر میشه وقتی گیر یه مشت بی آبرویی حالا تو این هجوم دشمن ما چه کنیم با بی عمویی دیگه چی میخوای از وجودم ازم گرفتی تو بابامو نزن نزن یه لحظه وایسا خودم میدم گوشواره هامو «آه آه بابا...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 توان نمانده بگیرم تو را در آغوشم هنوز درد بد نیزه مانده بر دوشم سر تو خوب شلوغ است،من خبر دارم ولی نگو که مرا کرده ای فراموشم پس از تو ای پدر تشنه لب،لبم شاهد به غیر زخم زبان شربتی نمی نوشم هنوز در اثر مشت های نامحرم تمام روز کنار خرابه مدهوشم چرا شبیه گذشته دگر نمی شنوم؟ صدای عمه ضعیف است یا که من گوشم...؟ از آن شبی که مرا زجر بی حیا ترساند به هر صدای بلندی ز ترس می جوشم خراش پنجه ی آن گرگ هار را بابا ز چشم زخمی تو با دو دست می پوشم https://eitaa.com/brgzida 👇👇 .