eitaa logo
برگزیده اشعار مداحی
230 دنبال‌کننده
91 عکس
100 ویدیو
19 فایل
با سلام خدمت همه ی عزیزان، با نظرات وپیشنهادات سازنده ی خود، حقیر را یاری فرمایید @MA1313
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊﷽🕊 ▪️ ♻️بر رضا ضامن غریبان صلوات ♻️برپادشه ملک خراسان صلوات ♻️یارب به رضای تو رضابود رضا ♻️خشنودی قلب اهل ایمان صلوات 🍁« اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ الغُرَباء اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مُعینَ الضُّعَفاءِ وَ الفُقَراء اَلسُّلطانَ اَبَاالحَسَنِ عَلیَّ بنَ موُسَی الرِّضا وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ »🍁 🌾خوشا آن غریبی که یارش تو باشی 🌾قرار دل بی قرارش تو باشی (آقا جان یا امام رضا) 🌾خوشا آن که یک عمر پروانه وار 🌾کناری نشیند کنارش تو باشی یا امام رضا٢ هر گاه ک کارم زار شد گفتم علی موسی الرضا هر شب دلم بیمار شد گفتم علی موسی الرضا گفتی گره در کار شد گفتم علی موسی الرضا جانم رضا. جانم رضا. ای جان جانانم رضا ⬅️آی کسی که هر وقت دلتنگ حرم شدی صداش زدی یا امام رضا ـ آی کسی که هر وقت گرفتار شدی صداش زدی یا امام رضا ـ ؟ جوون داری ـ مشکل داری ـ در خونه امام رضا بیا (یا امام رضا)٢ ⬅️ امروز برا امام رضا بلند بلند گریه کن خودش سفارش کرده وقتی از مدینه بیرون می اومد اهل و عیالُ دور خودش جمع کرد فرمود برام بلند بلند گریه کنید (گفتن آقا جان پشت سر مسافر گریه مِیمَنَت نداره) فرمود میدونم اما من دیگه از این سفر بر نمیگردم ـ مسافری که امید برگشت نداره براش بلند بلند گریه کنید (یا امام رضا)٢ خیلی غریبه، خیلی مظلومه، از همین جا دلامونو روونه حرم کنیم ایشاالله کنار حرمش ناله بزنی ⏪ پیغمبر فرمود دو تن پاره تن مَنَند ـ یکی مادر سادات زهرای مرضیه ـ فرمود فاطمه پارهٔ تنِ منه ـ یکی هم امام رضاست ◀️ بگم یا امام رضا ـ تو خراسان چه کردند با امام رضا.. امام رضا رو زهر دادن... اباصلت میگه دیدم آقا اومد داره میره تو حجره.... صدا زد اباصلت بیا فرشای حجره رو جمع کن... آقا جان چرا... آخه میخوام مثل جد غریبم حسین رو خاکا جون بدم... اباصلت میگه فرشا رو جمع کردم ـ اما دل تو دلم نیست.. هر بار می رفتم یه نگاش میکردم میدیدم داره بخودش می پیچه ـ هی میگه (جگرم سوخت)٣ اباصلت میگه.....میگه دیدم آقا چشمش به دَره... این آرزوی هر پدریه دوست لحظهٔ آخر سرش به دامن عزیزش باشه.... امام رضا منتظره کی جوادش میاد... ⏸ اگه میخوای امام رضا امروز جوابت بده بگو یا امام رضا... به جوونیّه جوادت منم جوون دارم ... آقا گرفتارم... به جوونیّه جوادت بهر امیدی اومدم ... امروز نزار دست خالی برگردم ⏺ میگه یه مرتبه دیدم یه آقایی حیاطِ خیلی شباهت به امام رضا داره.... میوهٔ دل امام رضا اومد... وارد حجره امام رضا شد.... امام رضا تا چشمش به جوادش افتاد دیدن آروم آروم از جا بلند شد.... جوادشو بغل گرفت ما بین دو چشم جوادشو بوسه زد... سر امام رضا تو بغل جوادش بود از دنیا رفت ... ▪️آخ... بروزگار چو عمر پدر به سر آید. ▪️خوش است گر پسرش بر سر پدر آید ▪️ولی چه میگذرد در زمانه بر پدری▪️که وقت مرگ پسر بر سر پسر آید ⏸ اما اگه ناله داری دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا... آی ناله دارا تو کربلا بر عکس شد حسین اومد کنار بدن ارباً اربای علی اکبر صدا زد..... تو ستارهٔ سحر منی ...(باباعلی اکبرم) 🍁تو ستارهٔ سحر منی... 🍁تو که پارهٔ جگر منی... 🍁ولدی علی ولدی علی... 🍁ای نور بصرم ولدی علی... 🍁آخر پدرم ولدی علی... ⏪ بر سر تربت لیلا نبرید نام علی ⏪ بگذارید جوان مُرده قراری گیرد ⏪ نو جوان مُرده خبر از دل لیلا دارد ⏪ به خدا مادر اکبر چه سحر ها دارد 💔ناله داری به سوز دل ابی عبدالله میگن یکی از جاهایی که امام حسین تو کربلا بلند بلند گریه کرد کنار بدن علی اکبر بود.. خدا رو قسم بدیم به حق اون لحظه حاجتت رو مد نظر بگیر 3 مرتبه ناله بزن بگو یا حسین💔 التماس دعا ⏪ هدیه به ائمه اطهار علیهما السلام وخانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)⏩ https://eitaa.com/brgzida ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
شوق حضور، علی فانی.mp3
4.3M
💚 شوق حضور 🎤 علی فانی 🍃به هوای حرم، به امید کرم 🍃بر روی لبم، عجل فرجَه 🍃سوی کرب و بلا، به دعا و بُکا 🍃با هر قدمم، عجل فرجه.. عجل فرجه 🌸چه خوش آن نفسی، ک به محْرَم دل 🌸بنشینم وتازه کنم، غم دل، 🌸بنویسم از آتش هجر حبیبم و 🌸قصه ی غصه وُ ماتم دل. 🌸تو میانه ی خیل عزایی و من 🌸همه جا بروم به بهانه ی تو.. 🌸همه جا بروم، به بهانه ی تو 🌸 ک مگر برسم در خانه ی تو.. ............ 🍃از کودکی دلم، به غمِ جد تو خو گرفت 🍃از روضه ی حسین، دل زارم آبرو گرفت 🍃هر گوشه ی مسیر، ز تو میجویم نشانه ای 🍃شوق حضور تو، به دلم با هر بهانه ای. 🍃فرزند حیدر، امیدآخر، موعود عالم 🌸 یا مهدی.... 🌸 🍃نشوم به جز از تو گدای کسی 🍃نروم ز درت به هوای کسی.. 🍃تو وُ نوحه وُ غم، به عزای حسین 🍃به فدای تو وُ به فدای حسین.. ... 🌸همه جای مسیرم از این و از آن 🌸ز تو پرسم و جویم عیان و نهان 🌸سخن از تو و حُسن تو گویم و بس 🌸که به نام تو زنده شود دل و جان 🌸تو میانه ی خیل عذایی و من 🍃همه جا بروم به بهانه تو 🍃همه جا بروم به بهانه تو 🍃که مگر برسم در خانه تو 🌸محبوب مردمان، به ظهورت غم نهان شود، 🌸می آیی وزمین، زشکوهت آسمان شود 🌸ای صاحب زمان، به ظهورت دل جوان شود 🌸عدل و امید وعشق خبر روز جهان شود.... 🌸فرزند.. حیدر، امید.. آخر،، موعود... عالم.. 🌸 یا مهدی..... 🌸 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🔹🌸 https://eitaa.com/joinchat/2694185328C48edbf6695
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایت عبدالله دیوونه 🌹اسمش عبدالله بود . . تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه همه میشناختنش! مشکل ذهنی داشت خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . . یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت نمیتونست درست صحبت کنه به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔 مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !' عبدالله دیوونه ناراحت شد به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. . خونه ما 💔💔 بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن حسین حسین خونه عبدالله باشه . . اومد خونه به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری خونه هم که اجاره ست ... !! چجوری حسین حسین خونه ما باشه کتکش زد . . گفت عبدالله من نمیدونم تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . . واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه عبدالله قبول کرد معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . . روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . . عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔 رفت ؛ از شهر خارج شد بیرون از شهر یه آقایی رو دید آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟! عبدالله دیوونه گریش گرفت تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . . آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔 عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔 رسید به مغازه حاج اکبر گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده ! حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! امانتی یابن الحسن رو داد بهش رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . . با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔 رسید به خونه شب شده بود . . دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت چه هیئتی شد اون شب 💔 آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻‍♂ عبدالله خودش که متوجه نشد ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍 میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود حواست بود خرج هیئتت رو نداره اینجوری هواشو داشتی آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ... *میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿‍♂ میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔 یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت . 💔😭😭 هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه مومنین *کپی با ذکر صلوات* 🍃 *اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🍁* 🌴🌴این داستان زیبا را حتما بخونید و هر کجا دلتون شکست برای بنده حقیرم دعا کنید🌴🌴🙏 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ https://eitaa.com/brgzida
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃برچهــرہ پـرز نـور مهدے صلواٺ 🌸🍃برجان ودل صبور مهدے صلواٺ 🌸🍃تـا امـر فـرج شـود مهيـا بفـرسٺ 🌸🍃بهـر فـرج و ظهـور مهدے صلواٺ   🌸🍃شروع جمعه باعطرخوش صلوات 🌸🍃برحضرت محمد وخاندان مطهرش   🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 https://eitaa.com/brgzida
مداحی آنلاین - دلم‌ می‌خواست هر شب جمعه - حاج ابراهیم خشیج.mp3
11.16M
🌴روز جمعه روز زیارتی امام حسین(ع) 🍃دلم میخواست هر شب جمعه 🍃با امام زمان کربلا بودم 🍃 به دنبال یوسف زهرا...در به در سوی کوچه ها بودم.. 🍃مرا کشته درد شیدایی 🍃امان از این عشق و رسوایی 🍃 بیا ای حلال مشکل ها 🍃تو را جان مادرت زهرا 🍃 دلم میخواست در شب جمعه با امام زمان کربلا بودم 🍃به دنبال یوسف زهرا در به در سوی کوچه ها بودم مرا کشته درد شیدایی امان از این عشق ورسوای بیا ای حلال مشکلها تو را جان مادرت زهرا 🍃 دلم میخواست قبر گمشده را با امام زمان میشدم زوار 🍃اباصالح روضه میخواند و میزدم من خود بر درو دیوار به یاد اون صورت نیلی میزدم من در صورتم سیلی 🍃بیا ای حلال مشکل ها 🍃تو را جان مادرت زهرا 🍃دلم میخواست یک شب جمعه 🍃یک دعای کمیل در نجف بودم 🍃به محراب کوفه من یک شب 🍃در به در توی کوچه ها بودم 🍃بیا ای حلال مشکل ها 🍃تو را جان مادرت زهرا 🍃دلم میخواست غسل جمعه کنم صبح جمعه با آب نهر فرات وضوی من اشک یکریزه گوشه ی حرم سید الشهدا 🍃بگیزم قندانه را در بر 🍃ببوسم پای علی اصغر بیا ای حلال مشکل ها تو را جان مادرت زهرا 🍃دلم میخواست قستم میشد یک محرم در کربلا باشم 🍃بگیرم یک مشک پر آب و ساقی دور خیمه ها باشم 🍃کنم پیدا دست سقا را 🍃ببوسم من اشک زهرا را 🍃بیا ای حلال مشکل ها 🍃تو را جان مادرت زهرا 🍃دلم میخواست یک دعای فرج قسمتم میشد وادی عرفات 🍃به هنگام مردنم میشد آب غسل من آب نهر فرات 🍃کنم پیدا دست سقا را 🍃ببوسم من اشک زهرا را 🍃بیا ای حلال مشکل ها 🍃تو را جان مادرت زهرا 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 https://eitaa.com/brgzida
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ… مثل اونایی که الان رسیدن کربلا،مثل زائرایی که با پاهای آبله زده الان رسیدن روبرو حرمش،مثل جابر که اومد کربلا سلام کرد؛مثل زینب که هر طرف رو که نگاه میکنه یاد یه خاطره می افته؛دستت رو روی سینه بگذار،تو آقای کریمی، درسته من نیومدم کربلا،درسته تقصیر خودمه،بند تعلقات شدم،سفر کربلا رو از دست دادم “اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ” آقا رسید قافله ای از غم سفر لبریز دوباره زنده شد آن خاطرات حزن آمیز همینجا به گلوی نازک برادرم تیر سه شعبه زدن،همینجا دستای عموم رو جدا کردن همینجا رسید قافله ای از غم سفر لبریز دوباره زنده شد آن خاطرات حزن آمیز یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند شبیه برگ درختان به موسم پاییز همینجا مادرم صدا زد بنیّ بنیّ، همینجا منِ زینب ایستاده بودم یه وقت آسمان تیره و تار شد “اعوذ بالله من الشیطان الرجیم،یا ایتها النفس المطمئنه” شمر مرو به قتلگه،فاطمه میکند نگه حسین …. یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند شبیه برگ درختان به موسم پاییز به بوی پیرُهنی هر کدام میگیرند یکی بهانه ی یوسف،یکی سراغ عزیز یا گرگ های تاخته بر یوسف حجاز ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود این حرف های مرثیه خوانان دروغ بود یا گرگ های تاخته بر یوسف حجاز مانند گرگ قصه ی کنعان دروغ بود خودم دیدم،خودم دیدم،پیراهن یوسف منو بردند،همینجا صدای شیونی آمد که جان عالم سوخت صدای شیون خواهر،برادرم بزخیز حسینم خسته آمدم،مو سفید آمدم،شرمنده آمدم،خرابه ی شام یادگارت رو جا گذاشتم ← متن روضه اربعین → https://eitaa.com/brgzida
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 از فراق تو نمردیم و مسیحا نشدیم 🍃 چشم ما تار نشد از غم و بینا نشدیم 🍃 جای تو دست به دامان طبیبان بودیم 🍃 حقمان بود اگر باز مداوا نشدیم 🍃 بی تو یک عمر پی هر کس و ناکس رفتیم 🍃 گم شدیم آخر از این غفلت و پیدا نشدیم 🍃 نام مجنون به روی ماست ولی کو مجنون 🍃 وقتی از هجر تو آواره ی صحرا نشدیم .... خوشبحال اونایی كه این چند روز آواره ی بیابون ها بودند، خوشبحال اونایی كه الان رسیدن كربلا،الان پاهاشون زخم شده،خوشبحال اونایی كه الان خاكی،زخمی،خسته، رسیدن جلو حرم امام حسین،یه نگاه كردن خستگی شون در رفت،آخ قربون حرم قشنگت .... 🍃خاک عالم به سر ما که در این عمر دراز 🍃لحظه ای مشتری یوسف زهرا نشدیم 🍃همه رفتند حرم ما که نرفتیم هنوز 🍃زائر مرقد شش گوشه ی آقا نشدیم 🍃کاش میشد که تو ما را به زیارت ببری 🍃بی تو هرگز بخدا سیر زیارت ما نشدیم .... یا صاحب الزمان،ان شاءالله یه شب اربعین كنار تو بایستم، شما دست بزنی به سینه ات بگی:امان از دل زینب،منم با زینب زینب گفتنت زیر و رو بشم. ان شاءالله یه اربعین امام زمان برا من و شما روضه بخونه: .... 🔹سه غم آمد به جانوم هر سه یك بار 🔹غریبی و اسیری و غم یار 🔹غریبی و اسیری چاره داره 🔹ولی آخر كشد ما را غم یار این حرف مال فرداست: 🔹خودم دیدم زبالای بلندی 🔹عزیز مصطفی را سر بریدند .... کاروان داشت می رسید از راه،دل زینب در التهاب افتاد دیدی نزدیك كربلا دلت شور میزنه،شدی اینجوری تا حالا؟اصلاً می ری نجف اینجوری نیستی،كاظمین اینجوری نیستی،مشهد اینجوری نیست،فقط جنس جنس كربلاست 🔹کاروان داشت می رسید از راه ،دل زینب در التهاب افتاد 🔹تا که چشم ستاره های کبود ،بر سر قبر آفتاب افتاد 🔹کاروانی که از هزاران دشت ،از سر شوق با سر آمده بود 🔹به مرور غم خودش که رسید ،کم کم از مرکب شتاب افتاد همه خودشون رو انداختن رو خاك 🔹دختری سمت علقمه رفت 🔹،مادری سمت قبر کوچک خود 🔹خواهری بر سر مزار خودش 🔹،دل به دریا زد و به آب افتاد اینجا قبر حضرت زینب ِ، اون روزی كه امام سجاد تو رو خاك كرد،خواهرتم باتو خاك كرد. گفت: 🔹 اگرچه که بی پر آمده است 🔹بی پر و بی برادر آمده است 🔹چشم وا کن که خواهر آمده است 🔹که پس از تو به اضطراب افتاد 🔹زینبی که اسیر مویت بود 🔹بین خون، گرم جستجویت بود 🔹در به در شد درست آن وقتی 🔹که به موی تو پیچ و تاب افتاد 🔹بعد تو خیمه در حصار آمد 🔹از زمین و زمان سوار آمد 🔹به حرم امر برفرار آمد 🔹همه ی خیمه در عذاب افتاد 🔹پای غارت به خیمه ها واشد 🔹دستهای پلید پیدا شد 🔹سر یک گوشواره دعوا شد 🔹سنگ بر شیشه ی گلاب افتاد ... داداش تا شب ِ آخر بچه ات هی می گفت:عمه گوشام درد میكنه،همه رو ساكت كردم دخترت رو نتونستم ساكت كنم،داداش: 🔹داغدارم هنوز از کوفه 🔹از گریز رئوس مکشوفه 🔹داغدارم از آن زمانی که 🔹از سر بچه ها حجاب افتاد 🔹تشنگی های تو کویرم کرد 🔹غم دوری تو اسیرم کرد 🔹ماجراهای شام پیرم کرد 🔹کار به مجلس شراب افتاد 🔹خیزران را که غرق خون دیدم 🔹از غرور رقیه ترسیدم 🔹لرزه بر جان بچه های تو و 🔹بر لبت بوسه بی حساب افتاد ... 🏴🌴🏴🌴🏴🌴 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 https://eitaa.com/brgzida