ترکش به سرش خورده بود. او را به بیمارستان صحرایی بردیم.
از شدت خونریزی، مدتی بی هوش بود. یک دفعه از جـا پرید! گفت: «بلـند شو! باید بـرویم خـط !»
هرچی اصرار کردیم بی فایده بود. در طی راه از ایشان پرسیدم: «شما بیهوش بودی؛ چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ..؟! »
خیلی آرام گفت: «وقتی توی اتاق خوابیده بودم، یکباره دیدم خـانم فـاطمه زهــرا آمدند داخـل !»
به من فرمودند: «چـرا خوابیدی !؟»
گفتم: «سرم مجروح شده، نمی توانم ادامه دهم !.»
ایشان دستی به سر من کشیدند و فرمودند: «بلند شو، بلند شو، چیزی نیست؛ بـرو به کارهایت بـرس ..»
#شهید_احمد_کاظمی
#سیره_شهدا
#پرورشی_تربیتی
@dv_bronsi
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊توصیههای شهید احمد کاظمی دربارهٔ هدف و نیت در کارها
#شهید_احمد_کاظمی
#سیره_شهدا
#پرورشی_تربیتی
@dv_bronsi
قلب که پاک شد، قلب که آرام گرفت، قلب که ساکت شد، ساکت به معنای واقعی از اینکه از آلودگی های دنیا خودش رو دور کرد، خدای متعال در اون جای میگیره و قلبی که خدای متعال در اون جای گرفت، همیشه حیات داره، همیشه رو به جلو میره همیشه قدرتمنده...
#شهید_احمد_کاظمی
#سیره_شهدا
#پرورشی_تربیتی
@dv_bronsi