یک نفر در را به روی حضرت پاییز وا کند 23:59 پایان یک فصل...

"تو" همیشه دعوتي... رأس ساعتِ ‌دلتنگي(: | 00:00 |

جوان ایرانی سلام

پاییز آمد.

پاییز که میشه، دستاش بوی نارنگی میده (:

گفتم یه وقت با خودت نگفتی ما تو این سیاهیِ موهات غرق میشیمُ دیگم راه نجاتی واسمون باقی نمیمونه؟ خندیدُ گفت خب منم همینو میخام دیگه،میخام هیچ راه نجاتی نداشته باشی ازم گفتم کجایِ کاری بابا خیلی وقته دیگه راهی نداریم به جز تو،انگاری همه شکلِ تو شدن،همه چیز شده تو،تو صورتِ آدما دنبال شکل توم،من خیلی وقته که دیگه از تو راه نجاتی ندارم جز آغوشت. #فآطِم

و کسی که تو را دیده باشد پاییزهای سختی خواهد داشت! #لیلا_کردبچه

یک نفر پیدا شد که کتاب هاش هست عزیزی که کتاب می خواستن لطفا آیدی شون و توی ناشناس بگذارند من مزاحمشون بشم

[تناسخ] خارج شدن روح از یک کالبد و داخل شدن آن به کالبد دیگر «سپردن روح خود به یک شخص دیگر»، یکدیگر را نسخ کردن. #لفظ

خدا میبینه رفقا :) یاعلی... به این آیدی پیام بدید :) @ftm_jf135

[و قسم به اولین باران پاییز دوستت دارم...]