دلم برای تو تنگ شده است
اما نمیدانم چهکار کنم
مثل پرندهای لالم
که میخواهد آواز بخواند و نمیتواند.
به هوای دیدنت
در قاب پنجرهها قد میکشم
نیستی
فرو میریزم
مثل فوارهای بر سر خودم
زیر آوار خودم میمانم در گوشهٔ اتاق
ای انار تَرَکخورده بر فراز درخت
من دستی کوتاهم
من پرندهای بیبالم
ای آسمان دوردست!
از تو محرومم
آنگونه که دهکده از پزشک
کویر از آب
لاکپشت از پرواز
اندوهها در من شعلهور است و
ابرها در من درحال بارش
نیمی آتشم
نیمی باران
اما بارانم، آتشم را خاموش نمیکند.
گرفتار ناتوانیهای خویشم
رودی کوچکم
گرفتار باتلاق.
من تو را دوباره کی خواهم دید
ای پرندهٔ مسافر
از کجا معلوم که دوباره برگردی!
راهها باز است
آفتاب میتابد
اما من
حسرت راه رفتنم در پای فلج
گرسنهای هستم
که نانم را
جای ماه بر سینهٔ آسمان چسباندهاند
دلم برای تو تنگ شده است
اما نمیدانم چهکار کنم
آرام میگریم
حال آدمی را دارم
که میخواهد به همسر مُردهاش تلفن کند
اما نمیکند
چرا که بهخوبی میداند
در بهشت گوشیها را برنمیدارند...
#رسول_یونان
📖 اسکی روی شیروانیها
اگر سنجاق مویت وا شود از دست خواهم رفت
که سربازی چه خواهد کرد با انبوه جنگاور
#علیرضا_بدیع
Mehdi Ahmadvand ~ Music-Fa.ComMehdi Ahmadvand - Deltangi (128).mp3
زمان:
حجم:
4.84M
خیلی دیره تو چرا بیداری؟!...
خفن ترین راز زندگیت و که به کسی نگفتی چیه؟
ناشناسه بگو
https://t.me/BiChatBot?start=sc-378716-byvb47O
#ناشناس
شب بود همه خواب بودن منو دختر عموم رفتیم تو بالکن و هواسم نبود خوردم بهش و افتاد و فلج شد اما همه فکردن خودش افتاده و کسی نمیدونه که من انداختمش
_ چه وحشت ناک
#ناشناس
من و نخواست...
خودش گفت
خارج زندگی میکنم...
گفت فراموشت میکنم چون نیستی
جرمم نبودن بود
_چرا نیومدی اگه می خواستیش؟!
#ناشناس
من یبار با یه تیکه یخ بزرگ زدم تو سر داداشم ولی بخدا غیرعمد بود کل سرش خونی شد و شکست اما من از ترسم قسم خوردم که من نبودم و این قسم دروغ بود و گناه همه هم باور کردن
_اخی
ولی چون داداش بوده اشکال ندارع (:
#ناشناس
به کسی نگفتم
که دوستش دارم...
که دلم داره واسه دیدنش پر میکشه...!
به کسی نگفتم که دارم واسش خیلی میمیرم...
_چه حرف ها که درونت نگفته می ماند...