به تصور خیالت، نرود به خواب چشمم
که به چشم من خیال تو ز خواب خوشتر آید
#سلمان_ساوجی
برخاستم که در پِیاَش اُفتم، به ناز گفت:
بنشین که در خیال محال اوفتادهای!
#میلی_مشهدی
«ولا شيء يشبه الحنين، سوى طائر ينظر إلى السماء بحسرة وقد كُسر جناحه».
هیچ چیز شبیه «دلتنگی» نیست، مگر پرندهای شکستهبال، که با دریغ و حسرت به آسمان نگاه میکند.
#نزار_قبانی
تو دنیای موازی، یه عطر فروشی دارم که توش
عطر خاک بارون خورده میفروشم؛
عطر لاستیکِ تایرِ نوی دوچرخه
عطر چای هل و دارچین
عطر کاغذِ کتاب نو
عطر گردن نوزاد
عطر بازار ادویه فروشی
عطر چمن تازه کوتاه شده
عطر ریحون چیده شده از حیاط پدربزرگ
عطر پوست پرتقال وسط سرمای زمستون
عطر بستنی وانیلی وسط گرمای تابستون
روی یه سری از عطرها هم مینويسم فروشی نیست؛
مثل عطر دستات وقتیکه عاشقی
يا عطر اشکات وقتیکه دلتنگی
یا عطر صدات وقتیکه میگی دوستت دارم...
#سحر_دال
«یه روز همهی این اضطرابا و لحظههای سختی که مال تو نیست، که حق نیست، تموم میشه؛ ستاره میچینی.»