- قواعد مگه برای این وضع نشدهن که ما راحتتر زندگی کنیم؟
+ خب چرا...
- پس چرا نمیشه داشته باشماش؟
یه مستند دیدم اطراف یکی از شهرهای اندونزی یه کوه آتشفشان هست که مردم از پله ها میرن بالا و وقتی رسیدن لب دریچه ی آتشفشان، دسته های گل مخصوصی رو پرت میکنن توش! دلیل این کارشونم اینه که عقیده دارن اینجوری آتشفشان آروم و مهربون میشه باهاشون.
گاهی وقت ها آدم بدون اینکه بفهمد یکهو می شود امانتی، امانتیِ کسی که دوستش دارد.
#مسعود_ممیزالاشجار
نشستهام،
با شب قمار مىكنم
هرچه مىبرم تاريكتر مىشوم!
[گروس عبدالملکیان]
کلمه ی «دژاوو» یعنی«آشنا پنداری»
به احساسی گفته میشه که ی لحظه،
ی صحنه یا ی آدمی رو میبینی و حس
میکنی قبلا اونجا بودی و دیدیش!
ی تئوری قشنگ هست که میگه وقتی یه نفر
رو میبینی و حس میکنی چند ساله
میشناسیش یا تو ی مدت زمانِ کم به ی نفر
از تهِ قلبت علاقه مند میشی،تو زندگیِ
قبلیت هم اون آدم رو دوسش داشتی!
به نظرم آدمای که الان خیلی دوسشون داریم
رو باید «دژاوو» سیو کنیم!
#لفظ
سلام صبح زمستونیتون بخیر
من باب این مدت کانال چند تا نکته رو لازم دونستم بگم
تا رمان بعدی که معلوم نیست کی بشه رمان توی این کانال گذاشته نمیشه
دیگه هیچ تبادلی اینجا صورت نمی گیره چنل قراره پرایوت بشه با همین آمار پس تا می تونید معرفی کنید که قرارع ببندیم اینجا رو
شعر های شما متن ها نظرات هرچیزی که توی ناشناس بذارید در اینجا گذاشته میشه
ممنون از صبوریتون توی این مدت
چالش ها و پست ها به روال قبل گذاشته میشه
آیدای من؛
تو آخرین چوب کبریتی هستی که میباید به آتشی عظیم مبدل شوی و از زندگی من، در برابر سرمای مرگ در این بیابان پر از وحشت دفاع کنی. اگر این چوب کبریت نگیرد، مرگ در این برهوت حتمی است.
[از نامه های احمدشاملو برای آیدایش]