امشب شبه عیده نه؟
شب ولادت امام رضا( علیه السلام )دیگه نه؟!
ینی همون شبی که فرداش ولادت امام رضاست دیگه نه؟
الآن این حجم از بغض و دلتنگی طبیعی دیگه نه؟
می خوام بگم که آقای امام رضا
این حجم از دلگرفتگی و اشکایی که پشت چشمامون قایم کردیم تو شب میلادتون طبیعی نیست
آقای امام رضا ما دلمون لک زده برا اینکه از پنجره هتل گنبد و ببینیم و لحظه شماری کنیم برای اینکه بیایم حرم
دلمون برای اینکه توی صحن انقلاب بشینیم و یه باد کوچیک خنک بخوره توی صورتمون و چشمامون و ببندیم تنگ شده
ما دلمون برای زیارتنامه خوندن تو همهمه و شلوغی تنگ شده
ما دلمون برای اینکه توی شلوغی کسی صدامون و نمی شنوه با خیال راحت جلوی خودت بزنیم زیر گریه و هرچی داریم و نداریم برات بریزیم بیرون تنگ شده
حتی آقای امام رضا ما دلمون برای اولین باری که میایم حرم و ضریح و می بینیم چند لحظه مات و مبهوت می مونیم و همه دعاهامون و یادمون می ره هم تنگ شده
ما حقمون نیست تو شب میلادت خیره بشیم به تلویزیون و چند تا عکس و شعر
ما دلمون برای چراغونی های حرمت تنگ شده
آقای امام رضا ما دلمون براتون خیلی تنگ شده
اگر از تو دربارهی من بپرسند، بگو:
نزدیکم
نزدیکم
نزدیکم...
و به ندای کسی که مرا صدا کند
پاسخ میدهم.
[۱۸۶ بقره]
#سوره
اوج فکر و خیال فقط اونجاست که
صائب تبریزی میگه :
چنان به فکر تو در خویشتن فرو رفتیم
که خشک شد چو سبو دست زیر سر ما را
همیشه قبلِ هر حرفی برایت شعر میخوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمیدانم
نمیدانم چرا اینقدر با من مهربانی تو
نمیدانم کنارت میزبانم یا که مهمانم
نگاهم روبهروی تو بلاتکلیف میماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم
به دریا میزنم؛ دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم
سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه
بریز آرامشی دیرینه در سینه، پریشانم
تماشا میشوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم
اگر سلطان تویی دیگر اِبایی نیست میگویم:
که من یک شاعر درباریام، مداح سلطانم
#سیدحمیدرضا_برقعی
من تنهایم بیتو
هیچکاری نمیتوانم بکنم
دیگر شعر هم نمیتوانم بنویسم
و این تنهایی تلخ است
تلخ؛ مثل نگاه نوازندهای
که با دستهای بریده به پیانو مینگرد...
#رسول_یونان